پژوهشگر تاريخ ايران با انتقاد به وزارت امور خارجه اظهار داشت: تعرض به
خاك يک مملكت سو تفاهم نيست؛ وزارت خارجه کشورمان منفعلانه با امارات رفتار
نکند.
خسرو معتضد پژوهشگر تاريخ ايران در گفتگو با باشگاه
خبرنگاران، در واکنش به اظهارات بي اساس وزير امور خارجه امارات، ادعاي
حاکميت اين کشور را بر بر جزيره ابوموسي بي اساس خواند و اظهار داشت: سفر
رئيس جمهور به هرمزگان و جزيره ابوموسي اقدامي شايسته در راستاي حاكميت
ايران براين منطقه است.
معتضد در اعتراض به واكنش منفعلانه وزارت
امور خارجه کشورمان كه اين امر را يك سو تفاهم قلمداد کردند كه با مذاكره
حل خواهد شد، بيان داشت: چطور تعرض به خاك مملكت را سو تفاهم مي پنداريد در
صورتي كه خاك ناموس مملكت است. وزارت خارجه نبايد با مسامحه با اين مسئله
رفتار كند.
وي با بيان اينکه در اعتراض به اظهارات امارات بايد سفير
ايران در اين کشور را به تهران فراخواند، تصريح کرد: همچنين بايد سفرهاي
مردمي به اين كشور را محدود کرد.
اين نويسنده و مورخ با اشاره به
اعلاميه وزارت خارجه امارات كه به "اشغال" جزاير سه گانه توسط ارتش ايران
در سال 1350 تاكيد داشته گفت: جزاير ابوموسي، تنب كوچك و بزرگ در طول تاريخ
در اختيار ايران قرار داشته و حق حاكميت ايران بر اين جزاير امري مسجل
است.
وي با بيان اينكه از دوره ساسانيان خليج فارس كاملا در
اختيار ايران بوده است، تصريح كرد: در ادوار پس از ساسانيان نيز در قسمت
شمالي خليج فارس از مجموع 86 جزيره موجود حدود 20 جزيره كه داراي شرايط
اقليمي مناسبي برخوردار بوده به ايران تعلق داشته كه از جمله آن جزيره
"باباموسي" يا ابوموسي است.
اين پژوهشگر تاريخ ايران اظهار
داشت: در زمان حضور بريتانيا در اين منطقه نيز استعمار بزرگ حمايت خود را
در برابر ادعاي مالکيت عثمانيها بر بحرين از ايران حمايت كرده و حاكميت
بحرين را از آن ايران دانسته است.
وي حضور انگليس در خليج فارس
را از قرن19 ميلادي دانست وتشريح كرد: انگليس به علت وجود دزدان دريايي در
ساحل جنوبي خليج فارس گشت دريايي داشته و پيش از اين نيز در زمان صفويه به
علت وجود دزدان دريايي، دولت فرانسه با ايران قراردادي مبني بر حمايت ايران
از كشتي هاي بادباني فرانسوي امضا كرده بود.
وي افزود: پس از
دوران صفويه اوضاع اين منطقه متشنج شد و دزدان دريايي در قسمتي به نام ساحل
دزدان بيتوته كردند و كشتي هاي انگليسي هلندي، پرتغالي و اسپانيولي را
مورد تعرض قرار مي دادند.
معتضد با اشاره به قدرت نيروي دريايي
ايران در دوره سلطنت نادر شاه خاطرنشان کرد: نادرشاه با ايجاد نيروي دريايي
در بوشهر برتمام نواحي خليج فارس اشراف داشت و دزدان دريايي و شيوخ اطراف
را كه به شرارت مبادرت مي ورزيدند سركوب مي كرد؛ اما پس از مرگ وي، نظم
ايجاد شده از هم گسسته شد.
وي در ادامه گفت: پس از كشته شدن
نادر شاه در سال 1747 ميلادي نواحي محلي خليج فارس كه طبق اسناد "قصبه"
خوانده مي شدند، مانند قصبه "دبي" قصبه "ابوظبي" و قصبه "قطر" به علت رابطه
ايراني هاي ناحيه شمالي خليج فارس با اعراب جنوب اين منطقه، عرب ها براي
"علفچر" به سمت ايران مي آمدند و دولت ايران به علت مساعدتي كه داشت مانعي
بر سر راه آنها ايجاد نمي كرد.
اين پژوهشگر تاريخ ايران
با استناد به متون تاريخي موجود اظهارداشت: بر طبق اسناد تاريخي، چند تن از
شيوخ نواحي خليج فارس در نامه اي قسم خوردهاند كه صرفا براي "چراي
گوسفندان به ابوموسي و فارور، تنب بزرگ و جزيره سيري مي آمدند و خود را
رعيت ايران مي دانند و ادعايي براين جزاير ندارند.
وي بااشاره
به مرز بندي و نقشه كشي انگليسيها اذعان داشت: در اين نقشه تاريخي که با
يك خط فرضي جزاير شمالي خليج فارس تقسيم مي شد، كه اين منطقه در حال حاضر
هم جزو خاك ايران است، مشخص شده شيوخ عرب نسبت به بحرين هم ادعايي نداشتند.
و طي نامه اي به مقامات ايراني كه در اسناد وزارت خارجه موجود است، "حاكم
بحرين شيخ محمد اظهار داشته دولت ايران "200 سرباز با توپخانه به بحرين
اعزام كند. چرا كه بحرين متعلق به دولت ايران است و من هم رعيت آن محسوب مي
شوم."
معتضد ادعاي "اشغال" ابوموسي توسط دولت ايران از سوي
وزارت خارجه را امارات متحده عربي را دخالت و گزافه گويي بيش ازحد اين كشور
به حاكميت ارضي ايران دانست بيان داشت: تاسيس امارات متحده عربي طي رايزني
هاي ويليام لوس نماينده وزارت خارجه بريتانيا كه 18مرتبه با شاه ايران
مذاكره كرد تا مجوز شكل گيري آن صادر شد و اقدام اشتباه شاه در مورد بحرين
به رفراندم گذاشتن اين قسمت از خاك ايران بود كه انگليسي ها تنها با چند
خانواده از وابستگان شيخ وقت بحرين، همهپرسي كردند.
اين
نويسنده و مورخ با بيان اينكه مراجعت به بحرين با مراجعه به سفارت انگليس و
گرفتن برگه اي ممهور با نام برگه "علم و خبر" ميسر مي شد و نيازبه گذرنامه
نداشت، گفت: چرا كه اين منطقه كشور محسوب نمي شد، طبق اسناد تاريخي حاكم
بندر لنجه يا همان لنگه با وجودي كه وي اصالت عربي داشت، تحت امر دولت
ايران عمل مي كرد و حتي دردوره اي انگليس در نامه اي به دولت ايران متذكر
شده بودند كه حاكم بندر لنجه با ما سو رفتار دارد.
معتضد يادآور
شد: حضور اتباع اماراتي به زماني برمي گردد كه دولت ايران به علت نداشتن
نيروي دريايي، حضوري در خليج فارس نداشت؛ اما از لحاظ استراتژيك براي اين
منطقه اهميت قائل بود.
وي افزود: حتي در زمان حضور كمونسيت هاي
طرفدار چين در مسقط عمان، براي برقراري امنيت تنگه هرمز، ايران با اعزام
ارتش به دولت قابوس كمك كرد و پس از اتمام جنگ ارتش خود را فراخواند؛ اما
پس از آن شارجه مدعي شد كه جزيره تنب بزرگ با نام رأسالخيمه و ابوموسي به
دليل ساخت و سازهايي كه در نبود ايران در انجام گرفته متعلق به امارات است و
دولت ايران به دليل حمايت انگليس با آنها مسالمت آميز رفتار مي كرد.
معتضد
اظهارداشت: دولت ايران به دليل آب وهواي نامناسب اين جزاير، توجهي براي
سکونت ايرانيان در اين جزيره نداشت و تغافل دولت در اين امر موجب ساکن شدن
اعراب در اين جزيره شد.
وي اضافه کرد: در زماني دولت ايران با حضور
ساکنين عرب ابوموسي تا زماني که در اين منطقه نفتي يافت نشد، موافقت کرد و
حتي كمك مالي نيز به آنها داشت.
اين پژوهشگر تاريخ ايران با
اشاره به اينكه تا قبل از انقلاب اسلامي سال ،57 هيچ اعتراضي نسبت به
حاكميت ايران بر جزاير سه گانه مطرح نبوده اظهارداشت: اوضاع به هم ريخته و
ضعف ارتش، بعد از انقلاب آنها را به وسوسه دستيابي به جزاير واداشت و تا
قبل از آن امارات به دستور انگلستان به بحرين اكتفا كرد؛ اما بعد از انقلاب
به ياد ميراثخواري استعمار افتادند كه ديگر فايده اي نداشت.
وي
علت مقابله دولت ايران با امارات را اينگونه مطرح كرد: کشتي هاي اماراتي
هرازگاهي به بهانه گردشگري تعداد هزار تا دو هزار نفر را در جزيره ابوموسي
ساكن مي كردند كه جمعيت عربي اين جزيره را بالا ببرند و حتي براي ماندگار
شدن اين افراد به آنها پول مي پرداختند و اماراتي ها با اين روش ماندند تا
حق مالكيت درخاك ايران ايجاد كنند و طبق اسناد تاريخي خود اذعان دارند كه
حاكم لنجه اجازه علفچر به آنها در ابوموسي داده است.
وي با
تاکيد بر اينکه ايران هيچ جايي را "اشغال" نكرده است اذعان داشت: ايران در
برهه اي از زمان بخشي از خاك خود را بر حسب ضعف و استيصال و ناداني
سياستمداران از ايران جدا شد برگردانده است.
معتضد با انتقاد به
رفتار امارات ابرازداشت: دولتمردان امارات به پشتوانه اختلاف كنوني آمريكا
و اروپا با ايران چنين ادعايي را مطرح مي كنند به تصور اينكه غرب ازآنها
حمايت مي كند؛ اما بايد بدانند كه آمريكا وانگليس به دليل احتياج همه جانبه
به ايران اختلافها را حل وفصل مي كنند وبه خاطر امارات متحده عربي با
ايران در نمي افتند.
همچنين در ادامه گفت: مذاكرات استانبول
نشان دهنده بهبود روابط كشورها با ايران است و امارات تصور نكنند كه مي
تواند از مشكلات داخلي ايران بهره برداري به نفع خود داشته باشد وبايد به
عنوان يك كشور همسايه با مسالمت رفتاركند.
معتضد با پيشنهاد
اينكه بايد اقدام رئيس جمهور را مورد حمايت گسترده و همه جانبه قرارداد،
اظهارداشت: رسانه ها ودستگاه هاي دولتي و خصوصي بايد به تشويق وتبريك قوه
مجريه بپردازند وحتي دراين باره بايد دريك همه پرسي ازمردم ايران خواستار
شود كه آيا وزير امور خارجه 32 ساله امارات حق دارد به ورود رئيس قوه مجريه
به قسمتي از خاك ايران اعتراض داشته باشد؟
اين پژوهشگر تاريخ
ايران علت ادعاهاي گزاف را سركشي كم مقامات ايراني دانست و گفت: دولت ايران
برحسب روابط دوستانه به اتباع اماراتي اجازه داد تا آنها به صورت كلوني در
آنجا ساكن باشند و همانگونه در دوره هاي تاريخي نسبت به همسايگان خود
همانند كردها و افغان ها برحسب شرايط داخلي كشورشان اجازه حضور مقطعي را
داده است در قبال امارات هم همينگونه رفتار كرده است.
وي در پايان خاطر نشان كرد: حق علفچر به امارات مبني بر حاكميت اين كشور درابوموسي نيست.