به گزارش پایگاه 598، کیهان به سخنان فرشاد مومنی پاسخ داده است: اگرچه میزان مصرف گوشت قرمز در سالهای پس از انقلاب کاهش یافت اما در مقابل میزان مصرف گوشت مرغ افزایش قابل ملاحظهای دارد بهطوری که وقتی مجموع این دو مورد بررسی میشود، درواقع روند مصرف گوشت مردم پس از انقلاب افزایش زیادی دارد.
امیرحسین طالقانی، کارشناس اقتصادی در یادداشتی نوشت: فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست تورم ساختاری در اقتصاد ایران؛ ریشهها و راهحلها ادعا کرده است: آیا شهروندان گرامی و حکومتگران میدانند که در بدترین سالهای جنگ براساس گزارشهای رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار، خانوادههای این مملکت سالانه ۱۲۲ کیلو گوشت قرمز مصرف کردهاند و این میزان الان به ۶ تا ۷ کیلو در سال رسیده است؟ .
این ادعا بعداً توسط چهرههای ضدانقلاب بازنشر پیدا کرد و تلاش شد اینطور القاء شود که این آمار نشان میدهند پس از انقلاب، استاندارد زندگی کاهش چشمگیری پیدا کرده است. این در حالی است که آمار ارائه شده توسط دکتر مومنی با استناد به گزارشهای رسمی و پژوهشهای علمی، ایرادات آشکار دارد، بنابراین شایسته است وی برای ادای احترام به ساحت دانش و پژوهش، لغزش کلامیخود را اصلاح کنند یا دستکم مستندات خود را ارائه کنند.
در پاسخ به ادعای وی ذکر میشود؛ جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی با عنوان
Fact checking the meat consumption of Iranians به نقل از محاسبات پایاننامه دکتری دکتر مجتهد در دانشگاه ایالتی Iowa، متوسط مصرف گوشت قرمز ایرانیان در سال ۱۹۷۵ (۱۳۵۴ شمسی) را
۱۶.۴ کیلوگرم عنوان میکند. حال اگر فرض کنیم بعد خانوار در سالهای جنگ ۴ نفر بوده و سرانه مصرف گوشت قرمز مدنظر دکتر مومنی در ایام جنگ
۳۰.۵ کیلوگرم بوده است، سؤال اینجاست که چطور سرانه مصرف گوشت قرمز با وجود انقلاب و جنگ، در طول این سالها نسبت به سال ۱۳۵۴ شمسی تقریباً ۲ برابر شده است!؟
آقای مومنی، میزان مصرف گوشت قرمز هر خانوار در سال ۱۴۰۰ را ۶ تا ۷ کیلوگرم عنوان کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارش برآورد مصرف کالاهای اساسی در کشور (مرکز آمار ایران- براساس نتایج طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوار برای سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸)، پیشبینی شده است که سرانه مصرف گوشت قرمز کشور (برای هر فرد) در سال ۱۳۹۹ برابر با ۷ کیلوگرم و در سال ۱۴۰۰ برابر با ۶ کیلوگرم باشد. این در حالی است که بعد خانوار اکنون ۳.۳ نفر است. بنابراین مصرف هر خانوار (براساس پیشبینی مرکز آمار) برابر با ۱۹.۸ کیلوگرم است، نه ۶ کیلوگرمی که آقای فرشاد مومنی ادعا کرده است.
کشور استرالیا که مردمش از بزرگترین مصرفکنندگان گوشت در دنیا هستند، در سال ۲۰۱۹ میانگین مصرف سرانهی گوشت گاو و گوسفند مردمش برابر با تقریباً برابر با ۲۶ کیلوگرم بوده است، چطور ما در زمان جنگ، بیش از میانگین پرمصرفترین کشور دنیا در سال ۲۰۱۹، گوشت قرمز مصرف میکردیم!؟
خوب است دکتر مومنی مستندات رسمی این دو ادعا (یعنی ۱۲۲ کیلوگرم بودن میزان مصرف گوشت قرمز هر خانوار ایرانی در زمان جنگ و ۶ کیلوگرم بودن همین رقم در سال جاری) را منتشر کنند. چرا که نگارنده هرچه بیشتر جست، کمتر یافت!
با توجه به اینکه چهرههای بیسواد ضدانقلاب، با استناد به این ادعای وی به جمهوری اسلامی و رهبرانش میتازند، خوب است وی بهعنوان یک اقتصاددان توضیح دهند که آیا صرفاً بررسی تغییرات مصرف گوشت قرمز میتواند نشاندهنده عملکرد جمهوری اسلامی باشد!؟ آیا علمی و دقیق، آن نیست که از تغییرات درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) برای پایش تحولات سفرههای مردم استفاده کنیم!؟
در ادامه این یادداشت آمده است: همچنین، نکتهی مهمتر اینکه مجموع مصرف گوشت و مرغ در این سالها چه تغییری کرده است!؟ وقتی مجموع مصرف گوشت را بررسی میکنیم، افزایش میزان مصرف گوشت در کشور از سالهای پیش از انقلاب تا امروز را میبینیم.
جواد صالحی اصفهانی در یادداشتی که پیشتر نامش ذکر شد، توضیح میدهد که در سال ۱۳۵۴ شمسی، سرانه مصرف گوشت قرمز برابر با ۱۶.۴ کیلوگرم و سرانه مصرف مرغ برابر با ۳.۳ کیلوگرم بود. یعنی ایرانیان در آن سال مجموعاً ۱۹.۷ کیلوگرم گوشت مصرف میکردند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۹ این رقم به ۱۲ کیلوگرم گوشت قرمز و ۲۹ کیلوگرم گوشت مرغ رسید که در مجموع، معادل ۴۱ کیلوگرم رسید. یعنی بیش از ۲ برابر سال ۱۳۵۴.
بنابراین آمارهای رسمی و پژوهشهای معتبر علمی نشان میدهند که ادعای آقای فرشاد مومنی چندان صحیح نیست؛ اگرچه میزان مصرف گوشت قرمز در سالهای پس از انقلاب اسلامی کاهش یافته است (که بخش عمده این کاهش، بهدلیل تشدید تحریمهای ظالمانه آمریکایی در دهه ۱۳۹۰ است)، اما در مقابل میزان مصرف گوشت مرغ افزایش قابل ملاحظهای داشته؛ بهطوری که وقتی مجموع این دو مورد بررسی قرار میگیرد، روند مصرف گوشت ایرانیان پس از انقلاب افزایش قابل توجهی داشته است.
پیشتر، جواد صالحی اصفهانی در یادداشت Fact checking the meat consumption of Iranians پاسخ ادعای نادرست یک خبرنگار بیبیسی فارسی را داد. از یک خبرنگار، بعید نیست که گزارشش را با سوگیریهای سیاسی تنظیم کند ولی از استادی همچون فرشاد مومنی، چنین رویکردی بسیار بعید است.
بهنظر میرسد احتمالاً چون ادعای وی در یک مقاله مکتوب نبوده و در سخنرانی ایراد شده است، سهو لسان رخ داده باشد. بنابراین شایسته است این استاد گرانقدر، در مورد ادعای غیرکارشناسی منتشر شده به نقل از وی رفع ابهام کند.