پایگاه 598: ۱. جریان تحریف سابقهای بس طولانی در اغواگری و ویروسی ساختن افکار عمومی دارد و یکی از بارزترین کارکردهای آنان عصا گذاشتن زیر بغل تحریمهای آمریکایی و تیز کردن حربه کُند شده تحریم علیه ملت ایران بوده است. بر همین اساس در ماههای اخیر و به ویژه با آغاز مذاکرات ایران و ۱+۴ در دولت سیزدهم، و با توجه به پشت در ماندن آمریکا و محرومیت از نشستن پشت میز مذاکره با ایران، این جریان غربگرا در فضای مجازی و مکتوب به صورت ویژه بر موضوع مذاکرات وین متمرکز گردیده و مشغول ارائه آدرس های غلط شده است.
۲. به نمونههایی از سمپراکنی و اغواگری های این جریان غربزده در روزهای اخیر دقت فرمایید:
«برای برون رفت از مشکلات اقتصادی باید مسیر دولت قبل در مذاکرات برجامی تداوم یابد.../
در صورت شکست برجام در وین، سیاست دولت ایران برای توسعه روابط با همسایگان تا حد زیادی بیاثر خواهد شد... /
مذاکره با آمریکا باید مستقیم و فوری صورت بگیرد و الا امیدی به برداشته شدن تحریمها نیست.../
مذاکرات وین نباید متوقف و طولانی و ناکام شود و در هر حال باید با جهان کنار آمد!. زیرا در صورتی که مذاکرات برجامی وین شکست بخورد، پرونده ایران به شورای امنیت برخواهد گشت و تحریمهای بینالمللی دوباره علیه ایران برقرار خواهد شد. درنتیجه همسایگان ایران و کشورهای منطقه ناچار هستند با تحریمهای شورای امنیت علیه ایران همکاری کنند. بنابراین پیشبینی میشود که مجموع کشورهای همسایه و دولتهای به ظاهر دوست ایران به تروئیکای اروپا و آمریکایی ملحق خواهند شد و در مقابل ایران صفآرایی خواهند کرد. آنگاه سیاستی که دولت جدید ایران مبنی بر لزوم اتخاذ دیپلماسی اقتصادی و توسعه مناسبات با همسایگان بجای دیپلماسی التماسی اعلام کرده بود، به شکست انجامیده و یا تا حد زیادی بیاثر خواهد شد. در این صورت، هم اقتصاد ما دچار بحران میشود و هم روابط ما با کشورهای منطقه...»
۳. همانطور که مشاهده فرمودید جریان تحریف با تمرکز بر مذاکرات وین تلاش دارد تا هم بر روند گفتوگوها در وین تاثیر گذاشته، طرفهای ایرانی را همچون دولت سابق مجاب و وادار به امتیاز دادن یکطرفه کرده، و هم افکارعمومی در داخل کشور را دچار اختلال محاسباتی کند تا از مسئولین مطالبه کوک کردن سازش نمایند.
در حقیقت تولیدات فکری خط تحریف عملا برای توجیه و سنگین کردن کفه مطالبات آمریکا، و سبک نمودن کفه طرف طلبکار (یعنی ایران) است.
۴. مروری بر موفقیتها و دستاوردهای گرانبهای دولت آقای رئیسی در این فرصت چند ماهه ( علی رغم عدم چشم دوختن دولت سیزدهم به کدخدا و عدم اعتماد به چشمآبیهای اروپایی برای بهبود اقتصاد) شاهد بر آنست که پیشرفت و گرهگشایی از معضلات معیشتی بدون تمسک به طناب پوسیده مذاکره، امری ممکن و بلکه لازم است .
به عنوان نمونه با وجود تعلیق شدگی برجام و بازگشت دو برابری تحریمها ظرف چند سال گذشته، دولت جدید در همین فرصت سه ماهه هم به عضویت پیمان شانگهای درآمد، هم بالغ بر ۱۵۰ میلیون دُز واکسن وارد کرد، هم به انعقاد سوآپ گازی با ترکمنستان و جمهوری آذربایجان پرداخت، هم صادرات نفتی و غیرنفتی را به کشورهای همسایه و فرامنطقهای (از چین تا لبنان و سوریه و ونزوئلا و... ) گسترش داد، و هم توانست صادرات به کشورهای همسایه را در مقایسه با یک سال قبل تا ۴۰ درصد افزایش دهد و البته قراردادهای اقتصادی جدیدی هم در آستانه نهایی شدن و امضاست.
۵. ملت ایران باید توجه نمایند که همین حالا چند برابر تحریمهای شورای امنیت، تحریمهای مضاعفی علیه ایران از سوی آمریکا اجرا میشود اما بحمدالله کشورهای متعددی نسبت به آن بیاعتنایی نموده و حاضر به قطع همکاری با ایران اسلامی نگشتهاند. در واقع، اتفاق مهم، معطل نماندن دولت جدید برخلاف دولت سابق است وگرنه آمریکا در دوره دولت روحانی توانست با وجود برجام، تحریمها را دو برابر کند و به اجرا بگذارد که به فشار حداکثری موسوم بود.
۶. از دیگر کارویژههای جریان تحریف در مسئله مذاکرات وین، القای فرصتسوزی و از بین رفتن زمان است. این طیف خودباخته وانمود میکند که ایران باید در اسرع وقت به توافق نهایی (بخوانید تن دادن به نسخه سازش و راهبرد ذلیلانه تنش زدایی) دست یابد و اگر این اتفاق رخ ندهد، نتایج بسیار تلخ و دهشتناکی در انتظار ایران است!.
این در حالی است که جریان تحریف در اقدامی مسبوق به سابقه در سال ۹۴ نیز از همین ترفند «هراسافکنی»استفاده کرده بود. در آن مقطع این جریان روباهصفت با راه اندازی یک عملیات روانی گسترده مدعی شد که هر روز تاخیر در اجرای برجام، حدود ۴۰۰ میلیارد تومان خسارت به کشور تحمیل میکند!؛ ادعایی کذب و بیپایه که جریان یاد شده هیچگاه درباره آن به افکار عمومی پاسخی نداد.
۷. از دیگر مواضع پرتکرار جریان تحریف در ماهها و هفتههای اخیر، کوبیدن بر طبل ضرورت انجام مذاکره مستقیم با آمریکا است!. رسانههای زنجیرهای منتسب به جریان اصلاحات مدعی هستند که گره اصلی مذاکرات وین، بخاطر عدم مذاکره مستقیم ایران و آمریکاست!.
این ادعا در حالی است که آمریکا به صورت غیرقانونی و با گردنکشی و قلدری از برجام خارج شده است. به همین خاطر عقلا و عرفا اجازه حضور در میز مذاکرات وین را ندارد.
۸. شاهد بر بیفایده بودن مذاکره مستقیم با آمریکا آنست که در همین دولت قبل، ایران به صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کرده و حتی از مذاکره مستقیم نیز فراتر رفته، کار به خنده و شوخی و گپ و گفت اعضای تیمهای مذاکرهکننده دو طرف درباره نوههای خود و ارسال کارت پستال نیز رسید؛ اما نتیجه چه شد؟! نه تنها از عمق کینهتوزی و خنجر از پشت زدن آمریکا نسبت به ملت ایران کاسته نشد، بلکه به مضاعف شدن تحریمها و افزایش خصومت متمدننمایان آمریکایی نیز انجامید.
۹. یکی دیگر از سرفصلهای اغواگری جریان تحریف برای تخریب دستگاه محاسباتی مردم و مسئولین در موضوع مذاکرات وین، فشار به تیم مذاکرهکننده برای پذیرش بدون قید و شرط نتایج مذاکرات ۱+۴ با تیم مذاکرهکننده دولت روحانی است. این عملیات روانی در حالی است که مفاد ۶ دور مذاکره قبلی، صرفا یک پیشنویس بوده است و نه یک توافق.
همچنین مستندات حکایت از آن دارد که در شش دور مذاکره قبلی، علیرغم تلاش تیم مذاکرهکننده، مطالبه اصلی ایران مبنی بر لغو تمامی تحریمها و راستیآزمایی آنطور که باید و شاید مورد تاکید و جدیت قرار نگرفته است.
بر همین اساس عقل و منطق میگوید که مذاکراتی که صرفا پیشنویس بوده و مطالبه اصلی ایران نیز در آن کمرنگ بوده است، همچنان باید محل مناقشه و مذاکره باشد. اما در بیصداقتی جریان تحریف همین بس که از یکسو مفاد ۶ دور مذاکره در ماههای پایانی دولت روحانی را در حد یک توافق نهایی و غیرقابل خدشه بالا برده است و از سوی دیگر خروج آمریکا از برجام و نقض فاحش قطعنامه ۲۲۳۱ توسط دولت آمریکا را لاپوشانی و توجیه کرده، پاس گل به دشمن سلطهگر میدهد.
۱۰. خلاصه مطلب آنکه جریان تحریف را می توان به آینههای خمیده (محدب و مقعر) تشبیه کرد که واقعیت ها را وارونه و غیرواقعی نشان داده، توان داخلی را کوچکنمایی کرده، به جای مذاکره با کشاورز و صنعتگر و تولید کننده داخلی مدام در فکر مذاکره (بخوانید کرنش ذلیلانه) با چندکشور زورگوی غربی بوده و قدرت پوشالین آمریکای رو به افول را بزک و بزرگ نمایی میکند.
۱۱. درست است که کشور با مشکلات اقتصادی گوناگونی دست به گریبان است اما بهنظر میرسد مشکل بزرگتر و عمیقتر جریانی اختاپوسوار منافقگونه است که میکوشد با قلب حقایق، کشور را در شرایط بنبست نشان داده، و با فریبکاری بقبولاند که برای حل نابسامانیهای اقتصادی چارهای جز کوتاه کردن دیوار استکبارستیزی، دست برداشتن از روحیه انقلابی، بتون ریختن در قلب توانمندیهای هستهای و موشکی، زانو زدن در برابر گرگهای کروات پوش غربی و عقب نشینی از قدرت منطقه ای نیست.
۱۲. امید است که انشاءالله دولت آقای رئیسی در دام آدرس های غلط جریان تحریف نیفتاده، با پالایش قوه مجریه از مدیران لیبرال، برجامزده، نجومیبگیر، پشتمیزنشین، تکنوکرات و ... ، تمرکز و همت اصلی خویش را به جای مذاکرات نافرجام برجامی در وین، بر فعال سازی ظرفیتهای عظیم داخلی، مبارزه با مفسدین دانه درشت اقتصادی، اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی و ... گذاشته، و نهایتا خرمشهرهای اقتصادی را یکی پس از دیگری از چنگال فرصتطلبان زالوصفت آزاد نمایند.