به گزارش پایگاه 598، نام علی مطهری با موضعگیریهای خلاف واقع و بر آمده از هیجانات، پیوند خورده است. مطهری در موضوعات مختلف، بهخصوص در حوزه تاریخ انقلاب، سخنانی به زبان میآرود که در تناقض با واقعیات ثبت شده در تاریخ است.
به گزارش رجانیوز، مطهری در آخرین اظهارات خود که بهمناسبت سالروز فوت قائم مقام مخلوع رهبری داشته، مدعی شده که مرحوم منتظری به دلیل حمایت از حقوق مردم مقام خود را از دست داد!
تعریف و تمجید مطهری از منتظری یک روی سکه است. روی دیگر سکه، اهانت و دروغ بستن خواسته یا ناخواسته مطهری به حضرت امام است. چرا؟
بهطور کلی دو دلیل منجر شد تا قائممقام مخلوع به تقابل با امام خمینی(ره) کشیده شود: ۱-جریان مهدی هاشمی که باعث شد منتظری عدالت و انصاف را پای حمایت از وی ذبح کند؛ ۲-حمایت منتظری از منافقین.
در مورد اول، منتظری با چشم پوشی بر جنایاتی که هاشمی پیش از انقلاب مرتکب شده بود، سعی داشت از محاکمه وی جلوگیری کند و کار تا جایی پیش رفت که به زعم خود، خواست خواب را از چشمان امام بگیرد.
در ارتباط با مورد دوم نیز، منتظری با تأثیر قابل توجهی که از اطرافیان داشت، صرفاً بر اساس شنیدههایش از همان اطرافیان، عَلَم دفاع از منافقین را برداشت و با جنایتکارانه خواندن محاکمه و اعدام منافقین که طبق فتوای امام صورت میگرفت، عملاً حضرت امام را جنایتکار خطاب کرد و بعد در خاطرات سراسر تحریف و غرضورزانهاش، در صدد تخریب وجهه امام برآمد.
در یک رویارویی شفاف، امام با پشتیبانی مردم یک طرف ایستاده بود و منتظری که حمایت منافقین را داشت در طرف دیگر؛ این یک واقعیتِ تلخ تاریخی برای حامیان مرحوم منتظری است.
این رویارویی امام با جریان حامی نفاق، موضوعی نیست که حد وسط داشته باشد و به همین هم دلیل کسی نمیتواند همزمان هم امام را تأیید کند و هم منتظری را؛ علی مطهری نمیتواند در عین حال که منتظری را مدافع حقیقت و حقوق مردم میداند، مهر تأییدی که بر ادعاهای منتظری و اطرافیانش علیه امام میزند را، منکر شود.
البته این اولین باری نیست که جناب مطهری بدون اطلاع از آنچه که در تاریخ ثبت شده، بدون اینکه در باب سخنی که میخواهد بگوید تأملی کند، اظهار نظری خلاف واقع دارد. او قبلتر هم با اظهار هیجانی در رابطه با نامههای امام در ارتباط با نهضت آزادی و منتظری، بیسوادی تاریخیاش را به رخ کشیده است.
خوب است زین پس جناب مطهری پیش از موضعگیری در ارتباط با موضوعات مهم تاریخ انقلاب، در آیه «لا تَقفُ مالَیسَ لَکَ بِه عِلم» درنگ کند. البته اگر اظهاراتی از این قبیل، با آگاهی و از روی غرضورزی نباشد.