به گزارش سرویس دین و فرهنگ پایگاه 598، «در تبیین حوادث بزرگ، هر طایفه ای با درک خود حادثه را تببین کرده اند؛ ولی وقتی تمام تحلیل ها را کنار ادبیات وحی قرار دهیم همه رنگ می بازند. نسبت به فاجعه پیش آمده در صدر اسلام نیز همین گونه است؛ اینکه چه شد که وجود مقدس حضرت زهرا(س)با تمام وجود برای دفع این انحراف به میدان آمدند، چه کردند و دامنه اقدامشان چه بود و این اقدامات، چه نتایجی داشت؛ تنها ادبیات قرآن و روایات است که می تواند مرجع فهم این وقایع باشد و تنها آن نگاه و دید نافذ است که می تواند ابعاد این حادثه را نشان دهد».[1]
«در درگیری بین نبی اکرم(ص)و طواغیت، بین مَثَل نور الهی با مصادیق آیه ظلمات، بین عقل و جهل، و بین ایمان و کفر، آن کسی که به میدان آمد و این جبهه را برای نبی اکرم(ص)فتح کرد وجود مقدس حضرت زهرا(س)بود. تصرف ایشان و دفاع ایشان از امامت،معطوف به کل تاریخ است؛ یعنی حضرت زهرا(س) مسیر حرکت تاریخ را تغییر دادند. تاریخ که می خواست به سمت ضلال و کفر و جاهلیت برود و حرکت اجتماعی مسلمین دوباره به سمت قهقرا برود، حضرت آن حرکت را به مدار توحید و نبوت و ولایت برگرداندند».[2]
«خدای متعال دو چیز به پیغمبر(ص)داده است که سرآمد همه نعمت ها و خیرات است: قرآن و اهل بیت(ع). همه مقامات قرآن و مقامات اهل بیت(ع) در وجود مقدس حضرت زهرا(س) در این عالم تنزل پیدا کرده اند. در روایات، لیله القدر ـ که ظرف نزول قرآن است ـ به حضرت فاطمه زهرا(س) تفسیر شده استو نیز ائمه(ع) که نور الله هستند به واسطه حضرت زهرا(س)تنزل پیدا کرده اند.بر این اساس، ادامه وجود مقدس نبی اکرم(ص)به حضرت زهرا(س) است و حضرت زهرا(س) کوثر عطاشده از خدای متعال به نبی اکرم(ص)هستند. پس وقتی می گویند ای پیغمبر، شما ابتری و ادامه نداری، مقصود ادامه نسل ظاهری نیست بلکه ادامه نبوت، ادامه هدایت و ادامه نور نبی اکرم(ع) است.به پیامبر گفتند اگر شما بروید، نور شما هم قطع می شود! خدا می فرماید: ما به تو کوثر داده ایم. حضرت زهرا(س) آن کوثری است که دو حقیقت (قرآن و اهل بیت(ع)) از طریق او در عالم جاری می شود و باقی می ماند.»[3]
«در زیارت حضرت زهرا(س)آمده است: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ و أَرْخَیتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة».[4] هم نور ائمه(ع) از ایشان ساطع شده است و هم حجاب نبوت برداشته شده و ایشان به آن سرچشمه متصلند؛ لذا همه حقیقت نور نبی اکرم(ص)در ایشان است. به نظر می رسد معنای آیه نور (اللَّهُ نُورُالسَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ...)[5] هم همین است؛ فرمود: "ان المشکاة و الزجاجة فاطمة علیها السلام و المصباح الاول الحسن و الثانی الحسین علیهما السلام"».[6]
«با توجه به ادبیات قرآن، سران قومی بعد از اعطاء نعمت به آنها، نعمت را تبدیل به کفر کردند (اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفرًا وَ اَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ)[7] که منظور همان جریان طواغیت در عدول از امامت است. نقش تاریخی و وسیع حضرت فاطمه(س)در این جریان دو چیز بود: یکی درگیری با جبهه باطل و دیگر اینکه حضرت با بلاء خودشان معبری برای عبور دادن مسلمین از اوهام دشمنان درست کردند و درواقع، آتش جهنمی که آنها درست کرده بودند با نور حضرت زهرا(س)خاموش شد».[8]
«آن کسی که مقاومتش، مسیر تاریخ را روشن می کند و حجت را بر همه تمام می کند، فاطمه ی زهرا(س) است... کسانی که چشم هایشان را به روی این دوره 75 تا 95 روزه تاریخ می بندند و مبارزه جدی صدیقه طاهره(س) و مقاومت او را در مقابل ظلمانی کردن تاریخ نمی بینند، بیتردید ظلمت، آنها را فرا می گیرد و در قدم اول از امیرالمؤمنین(ع)، در قدم دوم از نبی خاتم(ص) و در قدم سوم از خداوند متعال جدا می شوند. کسانی که چشمهایشان را بر این نور بستند، با تمام ادّعایی که داشتند و با تمام عبادت و ریاضتی که انجام دادند زمین گیر شدند و صفشان را از صف امیرالمؤمنین(ع) و رسول الله(ص) جدا کردند».[9]
«بلاهایی که حضرت زهرا(س) تحمل می کنند، بلاهای سنگینی است که درک آنها به سادگی اتفاق نمیافتد.... بلای فراق رسول اکرم(س) از یک سو و بلای خانه نشین شدن امیرالمؤمنین(ع) از سوی دیگر، و نیز ماجرای کوچه و ماجرای خانه از جانب دیگر، بزرگترین مصائب را رقم زد. شاید بتوان گفت شهادت حضرت در سنین جوانی و مخفی بودن قبر ایشان، بزرگترین شاهد حقانیت ایشان است. حضرت با تحمل این بلاها و یتیم گذاشتن فرزندان خود می رود تا راه غلبة جبهة توحید بر جبهة کفر را هموار نماید. حضرت زهرا(س) هزینه پیشرفت اسلام و اتصال عالم به نبوت و ولایت را با تحمل این مصائب عظیم پرداختهاند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و سایر اولاد معصومشان نیز بزرگترین مصیبتها را در کلّ عالم تحمل کردند و صدیقه طاهره(س) هم میثاقی عظیم بر تحمل این بلاها به خداوند متعال داده و به نحو اتمّ و اکمل به آن وفا کردهاند».[10]
«اگر با وجود افشاگریهای حضرت زهرا(س)کسی چشمش را بر روی این چراغ بست، در تاریکی فرو می رود... آنهایی که چشم هایشان را نسبت به صدیقه ی طاهره(س)بستند، از حقیقت دین جدا شدند و آنچه که پذیرفتند یک پوسته و یک نفاق است و این همان کاری است که دشمن انجام داده است. حقیقت و باطن دین، ولایت ولی الله است و حقیقت توحید از طریق تولّی و تبری حاصل می شود؛ اما عدهای نسبت به این حقیقت، چشم خود را بستند و باطن دین را از دین جدا کردند و تنها یک پوسته برای دین باقی گذاشتند؛ «حسبنا کتاب الله» به همین معنا است.... این همان دینی است که در آن به اسم خدا و به اسم خلافت رسول الله(ص)، وجود مقدس سیدالشهداء(ع) را به شهادت می رسانند و بعد از آن جشن می گیرند! این چه دینی است؟! این دینداری صدبار از کفر بدتر است».[11]
«اگر ما بخواهیم درباره خطبه حضرت زهرا(س) صحبت کنیم و ببینیم که ایشان چه کرده اند، باید موقعیت و شخصیت حضرت زهرا(س) و میدان و موضوع درگیری ایشان با طواغیت، ترسیم و تبیین شودو نقش وجود مقدس فاطمه زهرا(س)در این میدان درگیری، معلوم شود؛ والا اگر روشن نشود، این اقدام هم قابل تفسیر نیست.... موضوع درگیری حضرت، به هدف رساندن همه بندگان خداست؛ می خواهند حجاب ظلمات را از اولیا بردارندو نگذارند یک جریان، رابطه مردم را با ولایت و نبوت و توحید قطع کند؛ درواقع، نزاع بر سر توحید و کفر است؛نزاع صرفاً بر سر مدیریت سیاسی جامعه نیست؛ این، گوشه ای از آن جریان و ضلع کوچک آن کار است».[12]
«بنا بر روایات، اگر کسی بتواند به حقیقت معرفت فاطمه زهرا(س) راه پیدا کند، به شب قدر راه پیدا کرده است. روشن است که مقصود از این معرفت، معرفت به مقام نورانیت است؛ این معرفت معمولی راهگشا نیست. حقیقت راهیابی به شب قدر، راه یافتن به مقام ولایت خداوند متعال و معرفت به مقام نورانیت اولیای الهی است، که این معرفت، عین معرفت خداوند متعال است: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیة». اگر کسی بتواند راه به آستانه رفیع فاطمه زهرا(س) پیدا کند و نورانیت حضرت در دل او تجلی کند، به شب قدر راه یافته است؛ یعنی همه این راههای طولانی با دستیابی به این معرفت پیموده می شود، چون هدف چیزی نیست به جز قرب، عبودیت و معرفت. چیزی که باید به آن راه یافت و همه ی این عمر برای رسیدن به آن است، معرفت خداوند متعال است و این معرفت فقط از راه معرفت انوار ائمه معصومین (ع) ایجاد می شود و وجود صدیقه ی طاهره(س) به گونه ای این نور را در عالم تجلی داده که راه معرفت خداوند متعال و معرفت این انوار الهی را آسان کرده است».[13]
***
«در درگیری با طواغیت، خداوند به پیامبر(ص) لیله القدر عطا کرد. روایت داریم که یک شأن نزول سوره قدر این بود که حضرت رسول(ص) رؤیایی دیدند و غصه دار بودند که از موضع خلافت ایشان می خواهند مردم را به قهقرا برگردانند؛ جبرئیل آمد و این سوره را آورد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْرِ...»؛ ما به شما لیله القدر دادیم.... در روایات، لیله القدر به حضرت زهرا (س) تفسیر شده است؛ یعنی ظهور نبوت نبی اکرم(ص) و تحققش در این عالم و غلبه اش بر دشمنان حضرت، با این لیله القدر است».[14]
«صدیقه طاهره(س) دنبال دولت مستعجل نبودند؛ کما اینکه سیدالشهدا(ع) دنبال تغییر موازنه قدرت در شرایط تاریخی سال 61 نبودند و نمی خواستند حکومت را در سال 61 بگیرند؛ چون حضرت می دانستند بعد از شهادت ایشان هم مردم آمادگی ندارند و دنبال امام سجاد(ع) نمی آیند؛ چطور قبل از شهادت ایشان تحمل حکومتشان را بکنند؟ همچنان که در روایات،اشاره شده، حضرت دنبال اقامه تاریخی حکومت حق هستند که در ظهور و رجعت اتفاق می افتد؛دنبال ارتقاء وجدان بشر بودند و می خواستند اخلاق بشر را به جایی برسانند که تحمل ولایت کفر را نکندو جز ولایت حق را تحمل نکند.
صدیقه طاهره(س) هم همین گونه بودند؛ می دانستند دیگر کار تمام شده و باید قرنها بگذرد تا عالم به مدار خودش باز گردد.تصرف ایشان برای بازگرداندن عالم به مدار حقبود؛ لذا مزد ایشان ظهور امام(عج) است. یکی از وعده هایی که خدای متعال به ایشان داده است این است که ظهور حتماً اتفاق می افتد. تلقی بنده از قرآن این است که عصر ظهور، عصر تجلی حضرت زهرا(س) از ورای امام زمان(عج) است که فرمود: «سَلَلْتَ مِنْهَا أَنْوَارَ الْأَئِمَّةِ».[15]
«وقتی امام زمان(عج)ظهور می کنند به واسطه امام زمان(عج)ـ که از طریق حضرت زهرا(س)به پیغمبر داده شده ـشمس نبوت تجلی می کند: «و الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا *وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا». در روایات فرموده اند: این خورشید، وجود مقدس رسول الله(ص) است و امام زمان(عج)همان نهاری است که وقتی ظهور می کند،نور نبی اکرم(ص) را تجلی می دهد.امام زمان(عج)آن کلمه غیبی است که خدای متعال به نبی اکرم(ص)عطا کرده و تثبیت نبوت نبی اکرم(ص)با این کلمه غیبی است و این کلمه غیبی از مصدر حضرت زهرا(س) در این عالم تجلی کرده و به واسطه ایشان در این عالم تنزل پیدا کرده است».[16]
«زیارت حضرت زهرا(س) پرمغز ومشتمل بر معارف بسیار بلندی است که سه فراز اساسی دارد؛فراز اول بیان کننده این است که حضرت زهرا(س) قبل از اینکه لباس خلقت بشری بپوشند، مورد امتحان قرار گرفتند و در این امتحان، خداوند ایشان را صابره یافته است. امتحان گیرنده خداوند متعال است که قبل از خلقت در این عوالم، حضرت زهرا(س) را در این امتحان پایدار یافته است «یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَک اللَّهُ الَّذِی خَلَقَک قَبْلَ أَنْ یخْلُقَک فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صَابِرَةً».[17] سپس در فراز دوم زیارت، نقش مؤمنین را بیان می کند، که ولایت و محبت اهل بیت(ع) را در دل داشته و بر تمام دینی که پیامبر اکرم(ص)و وصی ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع)آورده اند، استوارند و تبعیض دردین ندارند.[18] فراز سوم زیارت نیز درخواستی است که ـ بعد از این ولایت و تصدیق و پایداری و صبرـ مؤمنین از حضرت زهرا(س) دارند، و آنهم درخواست الحاق و طهارت نفس است، که به دست صدیقه طاهره(س) محقق می شود؛ که حقیقت طهارت، همان توحید و پاک شدن از شرک آشکار و خفی است«فَإِنَّا نَسْأَلُک إِنْ کنَّا صَدَّقْنَاک إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا بِالْبُشْرَی لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَایتِک[19] ».[20]
«در پایان زیارت حضرت زهرا(س)، خداوند متعال و ملائکه را بر هفت خصوصیت شاهد می گیریم: «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِکتَهُ أَنِّی رَاضٍ عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَی مَنْ سَخِطْتِ عَلَیهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ مُوَالٍ لِمَنْ وَالَیتِ مُعَادٍ لِمَنْ عَادَیتِ مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْت». این هفت خصوصیت، معنای تصدیق است؛ باید سخط و رضایمان و برائت و موالاتمان به دنبال حضرت باشد؛ حضرت صف بندی کرده اند؛ نسبت به طایفه ای راضی اند و از یک جریانی تبری جسته و نسبت به آنها غضب داشته اند. در این عالم، سخط و رضای حضرت(س)، دنیا را دو دسته کرده است. بنابراین، تصدیق حضرت یعنی در این هفت خصوصیت، دنبال حضرت حرکت کنیم. معنایش این است که بهشت و جهنم بر مدار حضرت زهرا(س) تعیین می شود. این هفت خصوصیت اگر در ذیل حضرت قرار گرفت تصدیق شکل می گیرد. تصدیق، از مقامات مهم ما در سیر در وادی توحید است که می فرماید: «إِنَّکمْ لاَ تَکونُونَ صَالِحِینَ حَتَّی تَعْرِفُوا وَ لاَ تَعْرِفُوا حَتَّی تُصَدِّقُوا وَ لاَ تُصَدِّقُوا حَتَّی تُسَلِّمُوا"».[21]
«تسبیح مقدس حضرت زهرا(س)هدیه ایشان به ماست. رسول خدا(ص) به ایشان هدیه داد و ایشان به ما. اگر کسی با آداب، متذکر به آن شود، اثر آن در ترازوی عمل، فراوان است و شیطان را طرد می کند؛ «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ ع ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَ هِی مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِی الْمِیزَانِ وَ تَطْرُدُ الشَّیطَانَ وَ تُرْضِی الرَّحْمَنَ».اگر کسی آن را بعد از نماز واجب بگوید، خدا او را می آمرزد و مطهر انسان است؛ فرمودند: «مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ یثْنِی رِجْلَیهِ مِنْ صَلَاتِهِ الْفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَه ». اگر کسی تسبیحات حضرت را و سپس یک «لا اله الا الله» بگوید، همه گناهانش پاک می شود.این تسبیح ذکر کثیر است. در قرآن می فرماید: «یأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکرُواْ اللَّهَ ذِکرًا کثِیرًا * وَ سَبِّحُوهُ بُکرَةً وَ أَصِیلاً»؛ اگر شما اینگونه ذکر داشته باشید، خداوند و ملائکه بر شما صلوات می فرستند و شما را از ظلمات به نور می برند و از ذنوب و عیوب و شرک خارج می کنند. این نور، وادی توحید و ولایت است و صلوات خدا ما را به این محیط خواهد برد. اگر کسی این تسبیحات را گفت، با ذکر کثیر همراه شده است و مطهر و نورانی و موحد می شود. این امر البته به شفاعت ایشان است؛ یعنی این نور از جانب ایشان می آید؛ باید اجازه بخواهیم که ما را هم وارد این وادی کنند؛ لذا در روایت فرموده اند این تسبیحات از هزار رکعت نافله در روز بهتر است. با این تسبیح، انسان می تواند به حقیقت تکبیر و تحمید و تسبیح و تهلیل برسد.. ».[22]
پی نوشت
[1] 23 اسفند 1392
[2] 13 اسفند 1392
[3] 31 فروردین 1393
[4] «خارج کردی انوار امامان را از صدف وجود او، و انداختی در مقابلش پرده نبوّت را».
[5] «خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَلِ نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه ای است».
[6] 13 اسفندماه 1392 ـ موسسه تخصصی امامت در قم
[7] «آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! جنهمی که...».
[8] 13 اسفندماه 1392
[9] 29/4/1383
[10] خرداد 1381
[11] 29/4/1383
[12] 23 اسفند 1393
[13] 29/4/1383
[14] 13 اسفند 1392
[15] جلسه سوم فاطمیه دوم 1392 ـ حسینیه امام رضا(ع) در مشهد مقدس
[16] 31 فروردین 1393
[17] اى آزموده، آزمودت خدایي كه تو را آفريد، پيش از آنكه تو را بيافريند، پس به آنچه آزمودت تو را شكيبا يافت
[18] ما بر اين باوريم كه دوستان و تصديق كنندگان توایم، و به تمام آنچه پدرت (درود خدا بر او و خاندانش باد) و وصی اش براى ما آورده صبركننده ايم.
[19] «پس از تو درخواست می کنیم، اگر تصدیق کننده تو بوده ایم، ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش ملحق کنی، تا خود را بشارت دهیم، که به سبب ولایت تو پاک گشته ایم.»
[20] 22 اسفند 1392
[21] 22 اسفند 1392
[22] جلسه دوم فاطمیه دوم 92 حرم مقدس رضوی