*مرگ دختر دانشجو، جنايت يا خودكشيبه
گزارش گروه خواندنی های مشرق، مرد كشاورزي كه متهم است همسر دانشجويش را
به قتل رسانده، وقتي در برابر قضات حاضرشد، ادعا كرد همسرش خودكشي كرده و
قتلي در كار نبودهاست.
20 شهريور سال گذشته به ماموران پليس
بومهن خبر دادند زني جوان به نام مينا از پنجرهاي سقوط كرده و جانش را از
دست داده است. وقتي پليس در محل حاضر شد رضا، شوهر مينا هم در محل بود.
اين مرد ادعا كرد همسرش خودكشي كرده است اما گفتههاي شاهدان روند تحقيقات
را تغيير داد.
يكي از همسايهها به ماموران گفت كه مينا لحظاتي قبل
از مرگش مدعي شده شوهرش او را از پنجره به بيرون پرت كرده است. وقتي جسد
به پزشكي قانوني انتقال يافت رضا بازداشت شد تا تحقيقات بيشتري از او
انجام شود. اين مرد در تمام مراحل تحقيق ادعا كرد قتل كار او نبوده و همسرش
خودكشي كردهاست.
پليس يكبار ديگر شاهدان را مورد بازجويي قرار
داد. اين بار علاوه بر شاهدي كه در محل قتل ادعا كرده بود مينا به او گفته
شوهرش او را از پنجره بيرون پرت كرده شاهدان ديگر هم ادعا كردند،
شنيدهاند مينا شوهرش را قاتل معرفي كرده است.
زن جواني كه لحظاتي
قبل از مرگ مينا بالاي سرش حاضر شده بود، گفت: وقتي از او پرسيدم چرا
اينطور شد، گفت رضا من را از پنجره به بيرون پرت كرد. با توجه به مداركي
كه ماموران به دست آوردند پرونده تكميل و به شعبه 71 دادگاه كيفري استان
تهران فرستادهشد.
در ابتداي جلسه محاكمه كه صبح ديروز برگزار شد
ذبيحزاده نماينده دادستان گفت: مداركي كه در پرونده جمعآوري شده، همگي
نشان ميدهد رضا مرد 27ساله و كشاورز، همسرش مينا را كه دانشجوي مقطع
كارشناسيارشد بود به قتل رسانده است. بنابراين به عنوان نماينده دادستان
تهران درخواست دارم با توجه به خواسته اوليايدم حكم قانوني صادر شود. سپس
پدرومادر مينا در جايگاه حاضرشدند و براي قاتل فرزندشان درخواست قصاص
كردند.
مادر مقتول گفت: دخترم براي خودش كار و زندگي داشت و درس
ميخواند. ما از ازدواجش با رضا خبر نداشتيم و بعد از اينكه صيغه كردند او
به ما گفت ازدواج كرده است. مينا پيش از اين هم چند بار ازدواج كرده بود
البته يكبار عقدي بود و چند دفعه ديگر به صورت موقت ازدواج كرده بود. ما
به مينا ميگفتيم رضا لياقت تو را ندارد چون اين مرد خودش همسر و فرزند
داشت اما مينا قبول نميكرد. به خاطر اختلافي كه با مينا پيدا كرده بوديم
حرفهايش را به ما نميگفت و بيشتر با خواهرش صحبت ميكرد. بعد از مرگش بود
كه متوجه شديم با رضا اختلاف داشت.
اين زن ادامه داد: من در خانه
بودم كه همسايههاي دخترم تماس گرفتند و گفتند دخترم بدحال است و او را به
بيمارستان رساندهاند وقتي به بيمارستان رفتم، ديدم او فوت شده است.
سپس
رضا - متهم پرونده- در جايگاه حاضر شد. او اتهام قتل را رد كرد و گفت: من
مينا را خيلي دوست داشتم و عاشقش بودم. دليلي هم براي كشتن او نداشتم. روز
حادثه قرار بود به شيراز بروم و دستگاه كشاورزي بخرم. بليت هواپيما گرفته
بودم، در راه بودم كه مينا تماس گرفت و گفت، در بيمارستان است. گفت تو
داري پدر ميشوي اما من ميخواهم بچه را سقط كنم. گفتم اين كار را نكن اما
گوشياش را خاموش كرد. قبل از اينكه او به بيمارستان برود ما همديگر را
ديده و صحبت كرده بوديم اما او چيزي در مورد باردارياش نگفته بود.
متهم
به قتل ادامه داد: وقتي از شيراز برگشتم به خانه رفتم و ديدم مینا در
منزل نيست. نگرانش بودم، به خانه مادرش رفتم و ديدم او در حال مشاجره با
پدرش است. خانواده مينا از اينكه مينا با من ازدواج كرده بود بدشان ميآمد
و او را تحقير ميكردند. پدرش ميگفت، رضا لياقت تو را ندارد و نبايد با
او زندگي كني اما مينا من را دوست داشتم حتي من ميخواستم زنم را طلاق بدهم
و با مينا ازدواج دايم كنم، او قبول نميكرد و ميگفت خانوادهاش مخالف
هستند. مينا هميشه به خاطر كارهايي كه پدرش كرده از او ناراحت بود و
ميگفت اگر پدرم به زور من را به پسرعمهام نميداد من زندگي خوبي داشتم،
او باعث شد تا من ازدواج اجباري داشته باشم و طلاق بگيرم و تا اين حد در
زندگي اذيت شوم.
متهم در مورد روز حادثه گفت: روز حادثه وقتي به
خانه برگشتيم، مينا گفت حوصله ندارد غذا درست كند و از من خواست بيرون بروم
و غذا بگيرم. وقتي برگشتم لب پنجره نشسته بود و گفت: رضا من تو را دوست
دارم اما چون نميتوانم پدرم را ببخشم و پدرم من را خيلي اذيت ميكند خودم
را ميكشم و از تو خداحافظي ميكنم.
در اين هنگام قاضي عزيز محمدي،
رييس دادگاه به متهم گفت: دو نامه از مينا كشف شده كه در هر دو آنها از تو
گله كرده است. او نوشته، ميخواسته بچهدار شود اما تو مخالفت ميكردي،
او همچنين نوشته است تو خيلي آزارش ميدادي، در اينباره چه توضيحي داري.
متهم به اين سوال جواب نداد و باز هم اتهامش را رد كرد و گفت: همسرش را دوست داشته و دليلي براي قتل او نداشتهاست.
بنا بر اين گزارش، بعد از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
*دستبرد به انگشتر برلیان 5 ميليارد تومانياعضاي
يك باند سرقت مسلحانه با طراحي نقشهاي حسابشده دست به سرقت انگشتر
برليان پنج ميلياردتوماني زدند و گريختند اما در جريان تحقيقات تخصصي پليس
دستگير شدند.
كارآگاهان ساعت 19:30 روز 25 دي سال گذشته در جريان
سرقت مسلحانه جواهرات و سنگهاي قيمتي در طبقه ششم ساختماني تجاري در منطقه
ميدان ونك قرار گرفتند و تحقيق در اين رابطه را آغاز كردند.
در
نخستين گام مالباخته تحت بازجويي قرار گرفت و به كارآگاهان گفت: «در دفترم
مشغول كار بودم كه دو نفر كه يكي از آنها ميانسال و ديگري جوان بودند، با
ورود به دفتر و به بهانه خريد مشغول نگاه كردن به جواهرات و سنگهاي قيمتي
داخل شدند و پس از دقايقي با بيان اينكه براي خريد بايد همراه يك كارشناس
جواهرات بيايند محل كارم را ترك كردند. هنوز دقايقي از خارج شدن آنها از
دفتر نگذشته بود كه در همان لحظه كه قصد داشتم از بسته شدن در دفتر مطمئن
شوم ناگهان دو نفر ملبس به لباس نظامي و در حاليكه هر دو نفر آنها سلاح
كمري و ديگر تجهيزات نظامي از قبيل بيسيم، شوكر برقي و اسپري اشكآور به
همراه خود داشتند و نقاب به صورتشان زده بودند وارد دفتر شدند و يكي از
آنها سلاحش را روي پيشاني من گذاشت و با تهديد مجبورم كردند داخل يكي از
اتاقها بروم. او در آنجا به بهانه بازرسي بدني لباسهايم را از تنم درآورد
و با معرفي خود به عنوان مامور مرا مجبور كرد در داخل اتاق بمانم و سپس
دونفري شروع به بازرسي دفتر كردند.
پس از چند دقيقه و با قطع شدن
صدا، به آرامي از داخل اتاق خارج و متوجه شدم كيف سامسونتم كه حاوي مقداري
جواهرات به ويژه يك انگشتر برليان به ارزش تقريبي پنج ميليارد تومان بود به
سرقت رفته است.»
كارآگاهان بعد از اطلاع از جزييات سرقت به بررسي
اين فرضيه پرداختند كه به احتمال زياد، دو مراجعهكننده اول كه به بهانه
خريد جواهرات وارد دفتر شده، از اعضاي گروه سارقان مسلح بودند و در زمان
خروج از محل ضمن باز گذاشتن در برقي دفتر زمينه ورود ديگر همدستان خود را
فراهم كردهاند. كارآگاهان سپس به بررسي تصاوير بهدستآمده از دوربينهاي
مداربسته داخل دفتر و همچنين ساختمان پرداختند و موفق به شناسايي دو
خريدارشدند و فهميدند يكي از آنها به نام «سعيد.م» (23ساله) از مجرمان
سابقهدار است كه پيش از اين به اتهام ارتكاب جرايم اينترنتي دستگير شده
بود.
با شناسايي مخفيگاه سعيد در ميدان هروي او را دستگير كردند.
سعيد كه در مراحل اوليه تحقيقات منكر هرگونه نقش و مشاركت در سرقت مسلحانه
چندميلياردتوماني بود با ادامه يافتن تحقيقات به ناچار لب به اعتراف گشود و
در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: «حدود دو ماه پيش در يكي از هتلهاي
تهران، به صورت كاملا اتفاقي با مردي 48ساله به نام اكبر آشنا شدم و با هم
دوست شديم و اكثر اوقات را با يكديگر سپري ميكرديم تا اينكه يك روز اكبر
با پيشنهاد انجام يك سرقت مسلحانه گفت از طريق دو نفر از دوستانش موفق به
شناسايي دفتر تجاري محل خريد و فروش جواهرات و سنگهاي گرانقيمت در
محدوده ميدان ونك شده است و حتي اگر يكي از جواهرات آنجا را بدزديم،
ميتوانيم آن را به قيمت بسيار خوبي بفروشيم. پس از گذشت مدت كوتاهي من
قبول كردم تا همراه اكبر و دوستانش كه تا پيش از آن، آنها را نميشناختم
اين سرقت را انجام بدهم.»
كارآگاهان با توجه به اطلاعات
بهدستآمده از سعيد موفق به شناسايي مخفيگاه اكبر در خيابان كرمان شدند و
در تحقيقات خود اطلاع پيدا كردند متهم پس از سرقت از اين محل متواري شده و
آخرين بار نيز با يك دستگاه خودرو پژو 405 مشكيرنگ در محل مشاهده شده است.
كارآگاهان با انجام تحقيقات ميداني، موفق به شناسايي دقيق خودرو شدند و
ضمن انجام هماهنگيهاي لازم با مقام قضايي، دستور توقيف خودرو به همراه
دستگيري سرنشينان آن در اختيار تمامي مراكز انتظامي و پليس آگاهي سطح كشور
قرار گرفت. كارآگاهان در اقدامي ديگر به صورت همزمان براي شناسايي ساير
متهمان دست به كار شدند. در اين بين چندي از ماموران پليس آگاهي استان
قزوين حين گشتزني خودرو اكبر را شناسايي و آن را متوقف و رانندهاش را
دستگير كردند.
با انتقال خودرو به پليس آگاهي قزوين و انجام
بازرسيهاي دقيق از داخل خودرو، انگشتر برليان پنجميلياردتوماني كشف و
اكبر به اداره ويژه مبارزه با سرقت مسلحانه پليس آگاهي تهران تحويل داده
شد. با انتقال اكبر به تهران و در شرايطي كه با توجه به دلايل و مدارك
بهدستآمده و همچنين اعترافات صريح سعيد، او چارهاي جز بيان حقيقت نداشت
در اظهارات خود به كارآگاهان گفت: «چندي پيش از طريق دو نفر از دوستانم به
اسامي مهدي (52ساله) و اسماعيل (31ساله) كه به عنوان كارگر شركتهاي خدماتي
در محدوده ونك مشغول به كار بودند، از وجود دفتر خريد و فروش جواهرات و
سنگهاي گرانقيمت در طبقه ششم ساختماني تجاري اطلاع پيدا كردم. مهدي و
اسماعيل مدتي را به عنوان كارگر خدماتي در دفتر محل ارتكاب سرقت مشغول به
كار بودند و به همين علت اطلاعات نسبتا دقيقي از ساعت كاري و ديگر اطلاعات
مورد نياز براي سرقت در اختيار داشتند.»
در ادامه تحقيقات و در
شرايطي كه متهم تلاش داشت تا اينگونه وانمود كند كه اسلحه و ديگر تجهيزات
نظامي استفادهشده در سرقت همگي تقلبي است، به ناچار به واقعي بودن تمامي
اين تجهيزات اعتراف كرد و توضيح داد: «پس از تصميمگيري قطعي براي انجام
اين دزدي از طريق يكي از دوستان خود در غرب كشور اقدام به تهيه و خريد دو
قبضه اسلحه كمري، اسپري اشكآور، شوكر برقي و بيسيم كردم و تجهيزات
خريداريشده را به تهران انتقال دادم. پس از اين مرحله قرار شد طبق همان
برنامه قبلي به همراه سعيد، به عنوان خريدار جواهرات وارد دفتر موردنظر
شويم و در زمان خروج در برقي را با ترفندي باز نگه داريم تا مهدي و اسماعيل
نيز پس از خارج شدن ما از دفتر، وارد آنجا شوند و با تهديد سلاح اقدام به
سرقت كنند.»
با توجه به اعترافات اكبر درخصوص نحوه شناسايي محل
سرقت، چگونگي تهيه سلاح و انجام سرقت، كارآگاهان با بهرهگيري از اطلاعات
بهدستآمده از اعترافات اكبر موفق به شناسايي مخفيگاه دو عضو ديگر گروه در
ميدان فردوسي و خيابان فداييان اسلام شدند و در ادامه اقدامات خود مهدي را
در روز 19 فروردين و اسماعيل را نيز پنج روز قبل دستگير كردند. با بازداشت
مهدي و اسماعيل، آنها نيز ضمن اعتراف صريح به مشاركت خود در سرقت مسلحانه،
به ناچار محل نگهداري دو قبضه اسلحه كمري و ديگر تجهيزات نظامي غيرمجاز
استفادهشده در سرقت را نيز به كارآگاهان نشان دادند و دو قبضه اسلحه كمري
به همراه اسپري اشكآور، شوكر برقي و يك دستگاه بيسيم از متهمان كشف و
توقيف شد.
سرهنگ عباسعلي محمديان، رييس پليس آگاهي تهران، با تاييد
اين خبر گفت: «با كشف تمامي جواهرات سرقتشده و اعتراف صريح متهمان به
ارتكاب سرقت مسلحانه، آنها با صدور قرار بازداشت قانوني و به دستور بازپرس
پرونده، براي انجام تحقيقات تكميلي و شناسايي ديگر جرايم ارتكابي در اختيار
اداره يكم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفتند.»
*دزدی میلیونی 6 دزد خشن از قهرمان آسیادارنده مدال نقره قهرمانی آسیا در رشته پاورلیفتینگ از سوی 6 دزد جوان مورد حمله قرار گرفت.
دزدان
با وارد آوردن ضربههای چاقو گردنبند 4 میلیونی این مرد قوی هیکل را
قاپیدند. علی اصغر فاطمی، دارنده مدال نقره قهرمانی مسابقات آسیایی در رشته
پاورلیفتینگ ظهر روز یکشنبه 20 فروردین ماه سال جاری به همراه یکی از
دوستانش قصد سوار شدن به خودرواش را داشت که از سوی چند جوان زورگیر مورد
حمله قرار گرفت.
این
ورزشکار 30 ساله که پسرعموی مهراب فاطمی یکی از قویترین مردان ایران است
به شوک گفت: روز حادثه به همراه «مهدی» بعد از خارج شدن از خانه در آریاشهر
به سمت خودرو در حال حرکت بودیم. زمانی که به خودرو رسیدیم ناگهان از پشت
یک پسر زنجیر طلای 4 میلیونیام را از گردنم کشید وقتی برگشتم جوان دیگری
با چاقو ضرباتی به بازوی چپم زد و در حالی که غافلگیر شده بودم قصد سرقت
کیف پول و دستبند طلایم را داشتند که «مهدی» به کمکم آمد و دزدان چاقوکش از
محل فرار کردند.
وی افزود: دوستم «مهدی» که مثل من غافلگیر شده
بود وقتی دید که دزدان 6 جوان 18 تا 20 ساله هستند به سمت صندوق عقب خودرو
رفت و بعد از باز کردن صندوق که خالی از هر وسیله دفاعی بود باعث شد که
دزدان ترسیده و از محل فرار کنند. اگر «مهدی» نبود آنها مرا میکشتند چرا
که تعدادشان زیاد بود و همه آنها با چاقو قصد گرفتن دیگر اموال مرا داشتند و
جانم را مدیون دوستم «مهدی» هستم.
این قهرمان آسیا گفت:« بعد از
فرار زورگیران خشن و درمان در بیمارستان پیامبر(ص) برای شکایت به کلانتری
104 باغ فیض رفتم و بعد از تشکیل پرونده برای رسیدگی بیشتر پروندهام در
اختیار پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.»
بنابه این
گزارش؛ این قهرمان ملی که در سال 2005 نایب قهرمان آسیا و در سال 1383
قهرمان کشوری در رشته پاورلیفتینگ است برای شناسایی دزدان به پایگاه دوم
پلیس آگاهی رفته تا با چهره نگاری سرنخی از دزدان خشن در اختیار مأموران
قرار دهد.
*قتل زن ميانسال توسط برادرزادهجواني كه عمهاش را به قتل رسانده بود اختلافات قديمي را انگيزهاش از اين جنايت اعلام كرد.
مردي
ميانسال روز 22 فروردين امسال به پليس آگاهي رشت رفت و از ناپديد شدن
خواهرش خبر داد، او گفت: «خواهر 55 سالهام به نام مرضيه در يك آپارتمان به
تنهايي زندگي ميكند و امروز يكي از همسايههايش خبر داد، دو روز است از
او خبر ندارد و كسي مرضيه را در ساختمان نديده است. من هم نگران شدم و با
او تماس گرفتم ولي تلفنش را جواب نداد براي همين تصميم گرفتم پليس را باخبر
كنم.»
ماموران بعد از شنيدن اظهارات اين مرد راهي خانه خواهرش شدند
و بعد از شكستن در، داخل آپارتمان رفتند و خود را در برابر پيكر بيجان
مرضيه ديدند كه در سالن خانه روي زمين افتاده بود و قاتل يا قاتلان مقداري
از اسباب و اثاثيه منزل را روي جنازه انداخته بودند. كارآگاهان براي
رازگشايي از اين جنايت به بازرسي از خانه پرداختند و دو نكته برايشان به
اثبات رسيد؛ نخست آنكه قتل با انگيزه دزدي صورت نگرفته است و ديگر اينكه
قاتل يا قاتلان از پيش مرضيه را ميشناختند و به واسطه اين آشنايي به راحتي
و بدون هيچ مقاومتي از سوي مقتول وارد آپارتمان او شده و دست به جنايت
زدهاند.
افسران جنايي در ادامه به تحقيق از همسايگان مقتول
پرداختند و همه آنها گفتند مرضيه زن آرامي بود و رفت و آمد چنداني نداشت
فقط هر از گاهي برادرزادهاش به ملاقات او ميآمد. همين اظهارات سبب شد پسر
جوان كه نادر نام دارد به صورت نامحسوس زيرنظر گرفته شد و كارآگاهان وقتي
به رفتارهاي وي شك كردند با دريافت حكم قضايي او را بازداشت كردند.
نادر
در بازجوييهاي اوليه سعي داشت خودش را بيگناه معرفي كند اما ضد و
نقيضگوييهايش باعث شد در بنبست قرار بگيرد و بعد از چند جلسه بازجويي به
كشتن مرضيه اقرار كند.
اين جوان در اعترافاتش به كارآگاهان گفت:
«از مدتي قبل با عمهام بر سر مسايل مختلف اختلاف داشتم و از او كينه به دل
گرفته بودم براي همين دنبال فرصتي مناسبي ميگشتم تا از او انتقام بگيرم،
به همين دليل روز حادثه وقتي موقعيت را مناسب ديدم عمهام را خفه كردم و از
خانه او گريختم.»