به گزارش پایگاه 598، رحیم مخدومی، نویسنده باسابقه حوزه دفاع مقدس و نویسنده آثاری همچون «آنان که رفتند»، «خوابها و خاطرهها»، «هرکسی کار خودش»، «یک آسمان هیاهو»، «جنگ پابرهنه»، «مردان درد»، «نرگس»، «چهکسی ماشه را خواهد کشید» و...، در گفتوگو با خبرگزاری فارس از نقش وزارت ارشاد در دولت سیزدهم گفت که در ادامه میخوانید.
* نزدیک به هشت سال، رویکردی در وزارت ارشاد پیش گرفته شد که با تغییر وزرا هم همین رویه ادامه پیدا کرد. امروزه بعد از هشت سال، چه میزان تغییر و تحول رویکرد در وزارت ارشاد ضرورت دارد؟
اسم «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» یکی از اسامی مظلوم و منزوی در ادبیات نظام است؛ بهگونهای که گویا مسئولان هم خجالت میکشند و شرمشان میآید که اسمش را بهطور کامل بر زبان جاری کنند؛ چرا که به هر حال، باید عملکرد یک مجموعه با اسمش منطبق باشد. اسم این نهاد بر اساس سیاستگذاری انتخاب شده است. برای نامگذاری یک فعالیت فرهنگی یا نامگذاری یک کوچه و خیابان، جلساتی تشکیل میشود و بحث و تبادل نظر صورت میگیرد. عدهای دفاع و عدهای رد میکنند و سعی میکنند ادله مقبولی داشته باشند برای اینکه یک اسم انتخاب شود. وزارت مهمی مثل ارشاد قرار بوده است مسئولیت فرهنگ کشور و در عین حال، ارشاد بهسمت اسلام را بر دوش بکشد.
از انقلاب تاکنون این توقع بوده تا بتوانند به بدیهیترین سؤال جواب دهند که آیا رویکرد این وزارتخانه منطبق با اسمش هست یا خیر؟ آیا برعکس نیست؟ در بخشی از فعالیتهای این وزارتخانه و بعضی از این معاونتها، درست برعکس پیش میروند.
این را کارنامه و عملکرد وزارتخانه نشان میدهد. بزرگترین جشنواره فیلم کشور با عنوان مقدس «فجر» نام گرفته و یکی از زیرمجموعههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامیده میشود. آیا امروز کسی هست که بتواند ادعا کند این جشنواره به سمت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش میرود؟ طبیعتاً چون مسئولان نمیتوانند پاسخگو باشند، ترجیح میدهند بهنحوی از این عنوان فرار کنند.
با رویکرد جدیدی که در حال ایجاد است، ما این امید را داریم که برای رساندن این کاروان به آن مقصد مبین و روشنی که در سیاستها آمده است، به آن راهی برگردیم که پیشینیان ما سیاستگذاری کردند و ما عامل نبودیم. هنرمندان، شعرا، نویسندگان، جریانهای فکری و فرهنگی و تشکلهای هنری، همه اینها را در حالت خوشبینانهاش رها کردهایم. در تأیید این ادعا و مصداق رهاشدگی این لشکر عظیم فرهنگی، میتوانم مجموعههایی را که با آنها در ارتباط هستم، مثال بزنم.
بنده بیش از سه دهه است که در کسوت نویسندگی و نشر در حال فعالیت هستم. نقدی که میخواهم بگویم، صرفاً به یک دولت یا فرد خاص مربوط نیست. در طول سه دههای که بنده به عنوان یک فعال فرهنگی در حوزه نویسندگی کار کردهام، هیچگاه هیچ مسئولی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نه از بنده پرسیده است که چه کاری میکنم، نه به بنده گفته است کاری که میکنم درست است یا غلط، نه گفته است نیاز فرهنگی جامعه چیست. گفتیم شاید ما چون یک فرد هستیم و کار میکنیم، به این شکل است و این وزارتخانه در قبال اشخاص حقیقی احساس مسئولیت نمیکند و شاید در قبال اشخاص حقوقی احساس مسئولیت کند. بیش از ۱۰ سال است که از همین وزارتخانه مجوز مؤسسه فرهنگی و هنری و انتشارات گرفتیم. باز همان است و گویی کسی کاری ندارد و هرکسی هر کاری را که دلش بخواهد، انجام میدهد.
در طول ادوار گذشته، غالباً چنین بوده است. مقطعی در دولت اول آقای احمدینژاد، اوضاع کمی بهتر شد. در دولت دوم، رفتهرفته همانطور که خود دولت مسیر انحرافی را طی کرد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم متأثر از دولت شد و رفتهرفته بهسمت همان ریلی رفت که دولتمردان لیبرال ریلگذاری کرده بودند.
با آمدن دولت آقای روحانی، روی ریل را برداشتند و برعکس کردند و فرهنگ جامعه ضربات مهلکی خورد. بنده به عنوان یک ناشر که در مجموعه ناشران دفاع مقدس تعریف میشوم و شاهد فعالیتهای این دوستانمان در دهه گذشته بودهام، شاهد بودهام که ناشران اوضاع بسیار بغرنجی پیدا کردهاند؛ بهگونهای که مضیقهها و تنگناهای اقتصادی و بیرونقی بازار نشر و کتاب و سختیهایی که در معیشت مردم ایجاد شد، در حوزه فرهنگ چند برابر بیشتر ظهور کرد؛ چراکه اولویت اصلی مردم نان شبشان است، نه موضوع فرهنگ کتاب و....
به همین دلیل، حوزه فرهنگ ضربه اساسی خورد. ناشرانی که بنده با آنها در ارتباط هستم، ابتدا کارمندان خودشان را از دست دادند؛ یعنی درست عکس آن انتظاری که برای اشتغالزایی میرفت، پیش آمد. تعدیل نیرو رخ داد و کار به جایی رسید که بعضی از ناشران چون توان پرداخت اجاره بها نداشتند، موقعیت و دفتر کارشان را از دست دادند. در حوزه تولید، کار به جایی رسید که عناوینی که در طول سال تولید میشد، به شدت کاهش پیداکرد و ضربه نهایی به تیراژ کتاب خورد.
امروز شاهد هستیم که ناشران هم از لحاظ تعداد عناوین بسیار کم کار میکنند و هم از لحاظ تیراژ. برخی هم به چاپ دیجیتال روی آوردهاند.
در واقع باید بگوییم در این هشت سال، فرهنگ نابود شد و ما در حال حاضر، احتیاج به احیای مجدد و ریکاوری فرهنگ در تمام حوزهها داریم.
* یکی از موضوعاتی که در برنامه وزارت ارشاد دولت سیزدهم مطرح شده است، «نظارت کیفی جدی و مستمر بر تولید و نشر کتاب و جریان نشر کشور» است. به نظر شما این موضوع چقدر اهمیت دارد؟
وزارت ارشاد در تمام بخشهای تولید فرهنگ نظام جمهوری اسلامی، به عنوان تغدیههای معنوی، قرار است آحاد جامعه را پوشش دهد و در زمینه تعلیم و تربیت اثرگذار باشد. طبیعتاً نیاز به حساسیت وجود دارد. ما در تغذیههای مادی وسواسهای لازم و حتی بیش از حد را ضروری میدانیم و هیچکس هم به این حساسیت ایراد نمیگیرد. خانوادهها و مسئولان ذیربط این وسواس را دارند. اگر جایی محصولی فاسد و نامرغوب ارائه شود، زنگها به صدا درمیآید و بسیاری فریاد میکشند و جریمهها وسط میآید؛ در حالی که اهمیت تغذیههای معنوی کمتر از مادی نیست؛ اما برعکس رهاست و هر فردی هر اثری را بخواهد، تولید میکند و جای تأسف اینجا است که از طرف نظام جمهوری اسلامی جایزه میگیرد؛ یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نماینده نظام در حوزه فرهنگ است، به آثار مسموم و فاسد جایزه میدهد و تشویقشان میکند و این بسیار جای تأمل دارد.
اگر حوزه فرهنگ سالمسازی شود، قطعاً عدهای نمیتوانند به مطامعشان برسند و صدایشان درمیآید. بعضی حتی قبل از اینکه برنامههای دولت جدید در حوزه فرهنگ را ببینند، فریادشان را کشیدند و بیادبانه و با توهین اعتراضشان را مطرح کردند. مشخص است که اینها چیزی را از دست میدهند و تا به حال سر چه سفرههایی نشسته بودند؛ اما همه دغدغه ما رساندن تغذیه سالم به این مردم مظلوم است.
* تشکلهای فرهنگی همچون مجمع ناشران دفاع مقدس یا سایر انجمنها، چگونه میتوانند به دولتها در حوزه فرهنگ کمک کنند؟
یکی از امتیازاتی که این تشکلها دارند، این است که اجماعی بین صنفهای همسو شکل دادهاند و به نیروی بالقوه قوی تبدیل شدهاند. این تشکلها کار را برای دولتمردانی که شاید باید هزینههایی را صرف میکردند تا به چنین نیروی تجمیعشده بالقوه و آزمونپسداده و آمادهبهکاری برسند، آسان کردهاند. این راه را این تشکلها طی کردهاند و آمادگی برداشتن بارهای سنگین را دارند. فعالان انفرادی و حقوقی توان محدودی دارند؛ اما وقتی دور هم جمع شوند و اندیشهها و سلایق و استعدادهای مختلف کنار هم قرار گیرند، میتوانند کارهای سنگینی را پیش ببرند و در سطح وسیع فعالیت کنند. مثلاً مجمع ناشران دفاع مقدس این توان را دارد که جریان ادبی دفاع مقدس کشور را پیش ببرد. این جریان ابتدا نیاز به رصد اولیه دارد تا نیازسنجی شود که در حوزه ادبیات دفاع مقدس، چه در بخش داخل و چه در بخش بینالملل، احتیاجات جامعهمان در گروههای سنی مختلف چیست. وزارت ارشاد در خصوص ادبیات دفاع مقدس وظیفهای دارد.
درباره ترجمه آثار، رهبر معظم انقلاب بارها نکاتی را بیان فرمودند که آثار خوب توانایی صدور انقلاب را دارد. حضرت آقا میفرمایند با همین کتابها میشود انقلاب را صادر کرد؛ کمااینکه با تلاشهایی که بعضی از این تشکلها انجام دادند، ما تأثیراتش را آن طرف دیدیم. این کتابها ترجمه شده و به بسیاری از این کشورها رفته است.
ارشاد باید بازار جهانی را درست شناسایی کند. همیشه در نمایشگاههای کتاب که مهمترینش فرانکفورت است، شاهد هستیم که وزارت ارشاد با هزینههای سنگینی به آنجا میرود و چند روزی در نمایشگاه است و با دست خالی برمیگردد و اتفاقی نمیافتد. فقط گویا برای رفع تکلیف میرود. ما کارنامهای از دستاوردهای شرکت در این نمایشگاه نداریم. امسال شرکت کردید؟ دستاوردتان چه بود؟ با چند ناشر خارجی توانستید تعامل کنید؟ چه تعداد کتاب مصوب شد که ترجمه شود؟ آثاری که از کشورهای دیگر باید ترجمه شود، درست رصد نمیشود. نمیدانیم مملکت ما چه نیازی دارد و چه آثاری باید بیاید و برعکس. میبینیم که اینها رها است. راجع به اینها سیاستگذاری درستی صورت نمیگیرد. چون ما بحث ادبیات دفاع مقدس را در نظر داریم، در این حوزه صحبت میکنم.
* یکی از آمال و آرزوهای رهبر معظم انقلاب، تألیف جنگ و صلح ایران و هشت سال دفاع مقدس است که این را خیلی سال پیش گفتند. چهکسی باید به فکر این موضوع باشد؟
در حوزه شخصیتهای انقلاب، والاترین شخصیت انقلاب بنیانگذار انقلاب و حضرت امام است. ادبیات جهان، روی رمان تکیه دارد. در طول این سالها، این سؤال مطرح است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تألیف رمان امامخمینی چه گامی برداشته است؟ همین وزارتخانه سالانه حدود ۷۰ میلیارد تومان به مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام بودجه میدهد. البته الان احتمالاً بسیار بیشتر است؛ چون این رقم مربوط به چند سال پیش است. چرا از این بودجهها رمان و آثار فاخر برای امام درنمیآید؟ چرا یک فیلم سینمایی در طراز بینالمللی برای معرفی امامخمینی به جهان استخراج نمیشود؟ این پولها کجا صرف میشود؟