به گزارش پایگاه 598، به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عباس خامه یار، رایزن فرهنگی ایران در لبنان به مناسبت درگذشت جورج جرداق، ادیب، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس توانا و سرشناس مسیحی لبنانی یادداشتی نوشته است که در ادامه میخوانید؛
امروز پانزدهم آبان ماه، هفتمین سالگرد درگذشت جورج جرداق، ادیب، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس توانا و سرشناس مسیحی لبنانی است. وی غروب عاشورای ۱۳۹۳ هجری شمسی و در سن ۸۳ سالگی در بیروت جان به جان آفرین تسلیم کرد.
ایرانیان و قاطبه شیعیان جهان و دیگر مسلمانان و مسیحیان عالم جرداق را از دیرباز میشناسند و به درستی، وی را «عاشق امام علی (ع)» دانسته و چنین میخوانند.
کتاب پنج جلدی «امام علی (ع)؛ صدای عدالت انسانی» اثر ماندگار و جاودانه علمی و ادبی او بود که نیم قرن پیش به زیور طبع آراسته شد و تاکنون بیش از ۲ میلیون نسخه آن در سراسر جهان به فروش رفته است.
«علی و حقوق بشر»، «میان علی و انقلاب فرانسه»، «علی و سقراط»، «علی و زمانه او»، «علی و قومیت عرب» و بالاخره ضمیمه بزرگ این مجموعه با نام «شگفتیهای نهجالبلاغه» عناوین پنج جلد کتاب بینظیر و بیبدیل او پیرامون شخصیت فراانسانی و والای مولا الموحدین و سید المتقین حضرت علی بن ابیطالب(ع) بود.
در نیمه دهه نود قرن گذشته در راستای مسئولیت فرهنگیام در لبنان با جورج جرداق مراوده و رفت و آمد داشتم. همواره دغدغه کتاب و کتابخانه شخصیاش را داشت. او که به تنهایی زندگی میکرد، کتاب یگانه انیس و مونسش بود و سراسر گوشه و کنار خانه و محل کار و زندگیش را، کتاب دربرگرفته بود و به سختی میشد جایی برای نشستن در منزلش پیدا کرد. ابتدا باید کتابها را جابهجا کرد تا اندک جایی یافت برای گفتوگو با این اندیشمند بزرگ.
در سالهای میانی دهه ۹۰ قرن گذشته او را متقاعد کردیم تا سفری به ایران داشته باشد و با ایرانیان که سالهای سال او را میشناختند، به گفتوگو بنشیند. این پیشنهاد را به سختی پذیرفت. چراکه تا آن زمان هرگز سوار هواپیما نشده بود و از مسافرت با هواپیما واهمه داشت. به همین دلیل سفر زمینی پیشنهادی ما را برگزید و با طی کردن راه طولانی لبنان تا ایران و عبور از شهرهای بیروت، حلب و چندین شهر ترکیه وارد ایران شد تا در جمع محبانش در شهر قم حضور یابد.
سفر به ایران، جرداق را بسیار به وجد آورد و از اینکه اینقدر مرید داشت، شگفتزده شده بود. با خاطراتی بسیار زیبا و وصفناپذیر و پس از روزها دیدار و گفتوگو با علما و اندیشمندان قم، همان مسیر طولانی و پر مخاطره را طی نمود و به بیروت بازگشت.
در این سفر با مشکل دیگری هم دست به گریبان بود و هیچگاه به غذای دلخواه ما ایرانیان یعنی چلوکباب لب نمی زد. او گیاهخوار بود و همواره این پرسش را مطرح میکرد که حیوانات چه گناهی مرتکب شدهاند که باید برای ما انسانها ذبح و قربانی شوند و به هیچ وجه حاضر نبود گوشت بخورد.
یک بار دیگر در سال ۱۳۷۸ به دعوت آقای البابطین ادیب کویتی و رئیس مؤسسه آفرینشهای ادبی البابطین به منظور شرکت در همایش بزرگ و بینالمللی شعر سعدی به ایران آمد و بهراستی ستاره این همایش بود. بنده هم توفیق همراهی و مصاحبت او را در تهران و شیراز داشتم. نخستین بار بود که بر آرامگاه سعدی و حافظ حاضر میشد و سخت شیفته آنان بود. بازهم در طول سفر، دغدغه کتابخانه شخصیاش را داشت! شنیدم تا واپسین لحظات زندگی نیز همین دغدغه به همراهش بود.
مؤسسه آفرینشهای ادبی البابطین کویت یک ماه قبل از فوت، وی را برنده جایزه ۵۰ هزار دلاری نوآفرینی و ابداع در شعر و ادبیات معرفی کرد ولی پزشکان او را از سفر بازداشتند.
اینکه یک نویسنده، شاعر و هنرمند مسیحی چنین شود بیش از همه یک حقیقت را به ما یادآوری میکند؛ علی(ع) با قدرت جاذبه بینظیرش تجلیگاه و محور وحدت ادیان است.
و به گفته او: «ای دنیا چه میشود اگر تمام نیروهای خود را فشردهسازی و در هر زمان مردی چون علی را با خرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بیاوری؟!».
آری!
عشق به علی(ع)، عشق به همه خوبیها و زیباییهاست.
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای و درخواب شدند
خدایش رحمتش کناد!