وقتی نقاط قوت و ضعف فرهنگی موجود در كشورمان و واكاوی عوامل و موانع پیشرفت را بررسی میكنیم، درمییابیم كه هنوز از برخی نقاط ضعف رنج میبریم كه در بسیاری مواقع نتیجهی همان سیاستهای دیرینهی استعمار است؛ مسائلی كه به عادات فرهنگی تبدیل شده و سرعت رشد ایران را كند میكند.
این یادداشت به نشانههایی از سیاستهای تاریخی و ظریف استعمار برای ضربه زدن به اقتصاد و تولید در كشورهای دیگر و بهویژه در كشورهای اسلامی اشاره دارد. آگاهی از این موارد، اهمیت نامگذاری سالهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب را بیش از پیش آشكار میسازد.
راهكار وابستگیبرخورداری یك كشور از دارایی ارزشمند نفت و گاز یك امتیاز بسیار بزرگ است، زیرا نفت و گاز موتور صنعت و پیشرفت صنعتی و اقتصادی در جهان است. به همین خاطر استعمارگران وقتی به اهمیت نفت پی بردند، این سیاست را در پیش گرفتند كه اقتصاد كشورهای نفتخیز و بهویژه كشورهای خاورمیانه، آفریقا، آمریكای لاتین و آسیا را وابسته به فروش نفت خام كنند. آنها برای رسیدن به این منظور دو راهكار اساسی را برگزیدند:
۱. عدم تولید ثروت در این كشورها؛ به نحوی كه زندگی و گذران امور جاری كشور و مردم به فروش نفت خام بستگی داشته باشد.
۲. ترویج مصرفگرایی و بهویژه مصرف كالاهای خارجی؛ به گونهای كه ثروت حاصل از فروش نفت خام، آنطور كه باید، صرف امور عمرانی و صنعتی و تولیدی و به طور كلی صرف تولید ثروت نشود و به جای آن صرف خرید كالاهای مصرفی ساخت كشورهای استعمارگر شود تا از این طریق عواید فروش نفت دوباره به همان كشورهای خریدار نفت بازگردد.
انستیتو سیاست خاورمیانه كه مقر آن در واشنگتن است نیز در گزارشی كه از نتایج مطالعات سال ۲۰۰۰ خود منتشر كرده، تأكید نموده است: «صادرات كالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود. این كار باعث كم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد.»
در همین راستا برای تضعیف فرهنگ كار و ترویج مصرفگرایی، برنامهریزی فرهنگی گستردهای را تدارك دیده و به اجرا درآوردند كه ما هنوز از نتایج آن رنج میبریم. احساس تشخص اجتماعی ناشی از خرید كالای خارجی یكی از همین نتایج فرهنگی دردناك در كشور ما است. ضعف فرهنگ كار و پایین بودن ساعات مفید كاری نیز از نتایج درازمدت همین توطئهها است.
پیشنهاد آمریكا برای موفقیت!برای آگاهی از اینكه آمریكاییها برای تضعیف فرهنگ كار و در نتیجه تضعیف تولید ثروت در دیگر كشورها از چه روشهایی استفاده میكنند، به نوشتهای از محمد حسنین هیكل، نویسنده و روزنامهنگار معروف مصری اشاره میكنیم. هیكل همزمان با جنگ جهانی دوم وزیر امور تبیلغات دولت جمال عبدالناصر، رهبر فقید مصر بود. او در كتاب «میان مطبوعات و سیاست» كه به فارسی هم ترجمه شده است، به ذكر جزئیاتی از جلسهی ارائهی گزارش كمیتهی ویژهی كنگرهی آمریكا در سال ۱۹۷۴ میپردازد. این جلسه به ریاست سناتور چرچ، مأمور بررسی فعالیت سازمان اطلاعات مركزی آمریكا (سیا) تشكیل شده بود:
«از جمله نكتههای قابل توجه در این گزارش این بود كه مجلهی «ریدرزدایجست» كه بعداً نیز با عنوان «المختار» به زبان عربی منتشر شد، در فهرست مجلاتی ذكر شده بود كه سازمان اطلاعات مركزی آمریكا به انتشار آن كمك كرد و عجب این بود كه نخستین شمارهی عربی آن كه در مصر چاپ شد. ارزشهایی كه المختار ترویج میكرد، در دو مورد قابل توجه است: اول موفقیت بستگی به شانس دارد و بر حسب اتفاق به دست میآید. دوم اینكه عدالت اجتماعی مرهون كَرم كسانی است كه حاضر به دادن اعانه و نیكوكاری باشند.»۱
چرا آمریكا كه در تبلیغات داخلیش راه موفقیت را «كار، كار، كار» عنوان میكند، اما در كشورهای اسلامی موفقیت را به شانس نسبت میدهد؟ طبیعتاً همانطور كه ذكر شد، هدف سازمان سیا از ترویج فرهنگ اعتقاد به شانس به عنوان عامل موفقیت و پیشرفت، ایجاد مانع در تولید ثروت و در نتیجه ایجاد وابستگی به فروش نفت خام و زمینهسازی برای تداوم سلطه بوده است.
و باز چرا به جای تشكیل یا حفظ حكومتی مردمی و خواستار عدالت و مبارزه با فساد و مفسدین، باید عدالت را مرهون كرم داراها دانست و كاری به این نداشت كه داراها این داراییها را از كجا آوردهاند؟!
انستیتو سیاست خاورمیانه كه مقر آن در واشنگتن است نیز در گزارشی كه از نتایج مطالعات سال ۲۰۰۰ خود منتشر كرده، تأكید نموده است: «صادرات كالاهای مصرفی به ایران باید از سر گرفته شود. این كار باعث كم شدن ارز خارجی موجود در ایران خواهد شد.»۲
در صورتی سرمایهگذاری كنید كه ...آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در رژیم پهلوی كه پس از ۵ سال سفارت و فقط ۵ روز قبل از فرار شاه از كشور، ایران را ترك كرد، در كتاب خود با عنوان «غرور و سقوط» متن اظهاراتش در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۴ میلادی) و در جمع بازرگانان انگلیسی و دستاندركاران تجارت و معامله با ایران را منتشر كرده است. وی در آن جلسه گفته بود:
«نخستین كاری كه اینجا میكنید، این است كه تا میتوانید، كالاهایتان را بفروشید و فقط در صورتی سرمایهگذاری كنید كه برای فروش كالایتان چارهای جز این كار نداشته باشید. اما اگر مجبور باشید در اینجا سرمایهگذاری كنید، به میزان حداقل ممكن سرمایهگذاری كنید و صنایعی را انتخاب كنید كه قطعات و لوازم آن از انگلستان وارد شود؛ مانند صنایع مونتاژ كه در واقع سواركردن قطعات صادراتی انگلیسی در ایران است. در این محدوده و با توجه به این نكات، من معتقدم كه ایران یكی از بهترین بازارهایی است كه شما میتوانید برای مصرف كالاهای خود در جهان سوم پیدا كنید.»۳
استعمارگران برای تضعیف فرهنگ كار و ترویج مصرفگرایی، برنامهریزی فرهنگی گستردهای را تدارك دیده و به اجرا درآوردند كه ما هنوز از نتایج آن رنج میبریم. احساس تشخص اجتماعی ناشی از خرید كالای خارجی یكی از همین نتایج فرهنگی دردناك در كشور ما است.
این اظهارات سفیر انگلیس كه در اوج روابط حسنهی انگلیس با رژیم شاه بیان كرده است، نشان از ماهیت سیاست انگلیس نسبت به ایران و دیگر ملل جهان سوم دارد. مسلماً توصیهی مقامهای انگلیسی به كسانی كه مسئولیت طراحی و سازماندهی امور قانونگذاری، اقتصادی، گمركات، تبلیغات و دیگر مناصب كلیدی ایران را به عهده داشتهاند نیز در راستای همین سیاست برای رشد مصرفگرایی در ایران بوده است.
آلودهسازی جامعهی ایرانیجرالد سگال -مدیر مطالعات انستیتو بینالمللی استراتژیك لندن- در هفتهنامهی آمریكایی نیوزویك كه در فروردین ماه ۱۳۷۷ منتشر شده است، عمق سیاست غرب در قبال ایران را نشان میدهد. وی میگوید: «غرب باید به شیوهای كه كمونیسم را مهار و آلوده كرد، با سایر دشمنان خود عمل كند. [...] آلودهسازی شیوههای فراوانی دارد كه تجارت با دشمن و [...] از راههای اصلی آلودهسازی جوامع است.» «اكنون نیز باید استراتژی دوگانهی مهار و آلودهسازی در دستور كار باشد. [...] مهار كافی نیست و آلودهسازی مهمتراست. [...] خوشبختانه آلودهسازی شیوههای فراوانی دارد كه تجارت با دشمن (در كالاهای غیر استراتژیك) و [...] از جملهی آنها است.»
طبیعتاً یكی از مهمترین راههای آلودهسازی كه جرالد سگال نیز بر آن تأكید میكند، مصرفزدگی و بهویژه مصرف كالاهای خارجی است. تضعیف فرهنگ كار نیز مسلماً بخشی از این آلودهسازی است.
باید توجه داشته باشیم كه پیگیری محورهای مورد تأكید رهبر معظم انقلاب در سالهای مختلف همچون پرهیز از اسراف، اصلاح الگوی مصرف، تقویت فرهنگ و وجدان كاری، همت مضاعف و كار مضاعف، جهاد اقتصادی، تولید ملی و حمایت از كار و سرمایهی ایرانی و نیز تأكیدات ایشان بر رهاشدن از اقتصاد وابسته به نفت به نحوی كه در صورت صلاحدید بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم، ترجیح مصرف كالاهای داخلی به كالاهای خارجی و امثال آنها، راهكارهای واقعی تحقق «پیشرفت و عدالت» به عنوان اهداف اصلی كشور در دههی چهارم انقلاب هستند.
پینوشتها:
۱. میان مطبوعات و سیاست، حسنین هیكل، ترجمهی محمدكاظم موسایى، انتشارات شركت الفبا، تهران، چاپ اول، زمستان ۱۳۶۴، صفحهی ۱۸۷
۲. روزنامهی كیهان مورخ ۱۳۸۰/۱/۱۸ به نقل از گزارش گروه مطالعات ریاستجمهورى انستیتو سیاست خارجى واشنگتن
۳. پارسونز، آنتونى، غرور و سقوط، ترجمهی منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، چاپ اول ۱۳۶۳، صفحهی ۳۰