به گزارش سروس بین الملل پایگاه 598، روزنامه فرانسوی «لو پاریزین» به نقل از برخی منابع امنیتی مدعی شده است «رمی دیه» معاون سابق حزب جنبش دموکراتیک قصد داشته است با کمک افسران فعلی و بازنشسته پلیس، ژاندارمری و ارتش، یک کودتای نظامی در فرانسه ترتیب دهد و حتی یک شبکه گسترده در سراسر این کشور نیز ایجاد کرده بود.
برخی اعضای این شبکه هنوز دستگیر نشده و حتی ممکن است در آینده نزدیک دست به اقدامات غیرقابل پیشبینی بزنند. هر چند «رمی دیه» این اتهام را تکذیب کرده است اما طی ماههای گذشته، برخی افسران و ژنرالهای بازنشسته ارتش فرانسه نیز آمادگی ضمنی خود را جهت انجام کودتایی نژادپرستانه در این کشور اعلام کرده بودند. در ظاهر امر، خنثی شدن کودتای نژادپرستان و ملیگرایان افراطی در فرانسه خبر خوبی محسوب میشود اما زمانی که بر مصادر و منابع رشد امواج نئونازیستی و نئوفاشیستی در این کشور متمرکز شویم، به وضوح متوجه میشویم احزاب سنتی و ظاهرا میانهرو در پاریس چه نقش بارزی در تقویت ملیگرایی افراطی و رشد اسلامستیزی سیستماتیک در فرانسه داشتهاند.
در تحلیل امنیتی کودتای اخیر در فرانسه، به صورت ناخودآگاه باید به بررسی نقش خواهران دوقلوی اطلاعاتی پاریس بپردازیم: فرانسه که سازمانهای امنیت داخلی (DGSI) و امنیت برونمرزی (DGSE ) را در رأس خود دارد، یکی از فرصتطلبترین کشورهای جهان در بحث سرویسهای اطلاعاتی محسوب میشود. بیدلیل نیست که به فرانسویها، لقب «کفتار اطلاعاتی اروپا» را دادهاند. سازمانهای امنیت داخلی و برون مرزی فرانسه همواره مدعی هستند «تهدیدات» را در «نطفه» رصد و خفه میکنند و به دلیل تمرکز خاصی که در حوزه آیندهپژوهی تهدیدات داخلی و خارجی دارند، هیچ گاه مدیریت صحنه را از دست نمیدهند.
اکنون منابع خبری میگویند شاهد شکلگیری یک شبکه مخوف داخلی در فرانسه هستیم که هنوز برخی اجزای آن شناسایی نشدهاند! به عبارت بهتر، اکنون ما در فرانسه از انتزاعیات و احتمالات سخن نمیگوییم، از واقعیتی عینی میگوییم که هنوز ابعاد آن از سوی دستگاههای اطلاعاتی پرادعای این کشور محاسبه و ترسیم نشده است! مساله دیگر اینکه سازمان امنیت برونمرزی فرانسه طی دهههای اخیر، مولد کودتا در بسیاری از کشورها بوده است.
رد پای دستگاه اطلاعاتی فرانسه در وقوع انواع کودتاهایی که مهرههای کاخ الیزه در کشورهای مختلف آفریقایی انجام میدهند، قابل مشاهده است. همچنین در برخی موارد، سازمان امنیت برونمرزی فرانسه، در کنار سازمانهای جاسوسی سیا و موساد به تکمیلکننده پازل کودتا و بحران در کشورهای منطقه غرب آسیا تبدیل شده است؛ یکی از اصلیترین دلایل استمرار بحرانهای داخلی و امنیتی در بیروت، خصوصا پس از شکست رژیم اشغالگر قدس از حزبالله در جنگ 33 روزه، بحرانسازی پنهان فرانسویها در امور داخلی لبنان بوده است. فراموش نکنیم که این بحرانسازیها، منبعث از رویکرد امنیتی فرانسویها نسبت به تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل است و دولتهای فرانسه صرفا وظیفه دارند با این روند همراه شوند.
در حال حاضر، تئوریسینهای کودتا خود در حال تبدیل شدن به قربانیان کودتا هستند! زمانی که مقامات سازمان امنیت داخلی فرانسه به ترویج آنچه ارزشهای ملیگرایانه افراطی و نژادپرستی در بطن جامعه این کشور میخوانند، پرداخته و مهاجران و خصوصا مسلمانان را قربانی این بازی وقیح خود میساختند، تصور میکردند میتوان در مدت زمانی اندک، «نژادپرستی» را از یک ضد ارزش به یک ارزش یا یک اعتقاد شخصی در فرانسه تبدیل کرد و سپس نژادپرستان را در معادلات سیاسی و اجتماعی این کشور ادغام کرد اما دستگاههای جاسوسی و امنیتی فرانسه بسیار بیشتر از آنچه تصور میشود به خود اطمینان داشتهاند!
نژادپرستی سیستماتیک و وقیحی که در ظاهر مکرون و در واقع، دستگاههای جاسوسی فرانسه مشغول راهبری آن هستند، در حال تبدیل شدن به نوعی نژادپرستی افسارگسیخته است که ساختار سیاسی و امنیتی حاکم بر فرانسه را نیز هدف قرار میدهد. طی سالهای گذشته، بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی به سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، آلمان و دیگر کشورهای اروپایی هشدار دادند هضم نژادپرستان در ساختارهای اجتماعی و سیاسی جاری در این کشورها و شناسنامهدار کردن آنها در قالب احزاب ملیگرای افراطی منجر به کنترلپذیری آنها نخواهد شد اما غربیها همان اشتباهی را که در قبال داعش و تروریستهای تکفیری انجام دادند، در قبال ملیگرایان و نژادپرستان افراطی نیز تکرار کردند. آنها دست به خلق، تکثیر و حمایت از افراد متوحشی زدند که تصور میکردند شر آنها هرگز متوجه نظام فکری، سیاسی، امنیتی و اجتماعی غرب نمیشود! در هر حال، کسب اطلاعات جزئی و واقعی درباره کوتای خنثیشده اخیر در فرانسه عبث و بیفایده است، زیرا دستگاههای امنیتی این کشور اجازه شفافسازی در این باره را نخواهند داد. با این حال، وحشتزدگی و سردرگمی مقامات فرانسوی در قبال آنچه در لایههای زیرین و عمیق اجتماعی- امنیتی در این کشور میگذرد غیرقابل انکار است.
* حنیف غفاری-دکترای روابط بینالملل