به گزارش پایگاه 598، به نقل از رسا، مسئلۀ انسان امروز خشونت، قاچاق، کودک، نابودی محیطزیست، ناعدالتی، عدم توزیع متوازن ثروت و قدرتهای استکباری است. امروزه قدرتهای استکباری، ناعادلانه برای سرنوشت دیگران تصمیم میگیرند، بدون آنکه اعتبارشان را از مردم به دست آورده باشند، اتاق اندیشهورز حوزههای علمیه باید این مسئلهها را شناسایی کند، ما باید مسئلۀ انسان معاصر را بشناسیم، وگرنه به شیوۀ پیامبر عمل نکردهایم.ما نمیخواهیم تنها انسان صالح باشیم، بله ابتدا باید صالح باشیم و بعد مُصلح؛ بدون صالح بودن، نمیتوان به مُصلح بودن رسید. ما به حوزه علمیه نیامدهایم که تنها صالح شویم، بلکه میخواهیم مُصلح نیز باشیم، دنیای اطراف خود را بفهمیم و آن را به آنچه صلاح است، تبدیل کنیم.
حجت الاسلام یحیی جهانگیری استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اهمیت موضوع مواجهه انسان معاصر با سیره پیامبر گفت و گوی زیر را انجام داده است.
رسا_ با اشاره به مقدمه بالا چگونه باید دنبال راهکار عملی باشیم؟
باید چند راه را طی کنیم. ابتدا، غار حرای خود را تربیت کنیم، ما واقعاً باید با آسمان در ارتباط باشیم. پیامبر(ص) با آسمان ارتباط داشت. به ما در حوزهها چنین آموختهاند که این حجرهها همان غار حرا هستند. دوم، بعد از اینکه ارتباطات آسمانی برقرار شد، باید بتوانیم بازگردیم. متأسفانه گاهی این مرحلۀ دوم را فراموش میکنیم. باید به زمین برگردیم. در گذشته، حوزهها را میان بازار میساختند و آنها را جامع مینامیدند، مانند جامع طوسی در عراق، جامعالأزهر در مصر، در تونس به بزرگترین دانشگاه تونس به نام زیتونه میگویند جامعة زیتونه، این جامعها در دل جامعه ساخته میشد تا (حوزویان) دردهای مردم را بدانند. بنابراین در گام نخست باید غار حرای خودمان بیابیم. به نظر بنده روش آموزش در حوزههای علمیه باید اینگونه باشد و باید غار حرای طلاب را ایجاد کنیم. معاونتهای تهذیب و تربیتی حوزههای علمیه باید دنبال این مسئله باشند. ما باید درست مانند جامع دوران قدیم باشیم که در بطن جامعه بود، با جامعه گره خورده بود و (طلاب) مسائل جامعه را میدانستند. شیخ در مکاسب، بحث غیبت را بیان میکند؛ زیرا میبیند جامعه مبتلا به غیبت شده است و از اینرو باید در مکاسب بحث گردد. گذشتگان مسائل مبتلابه جامعه را بحث میکنند، اما اگر حوزه، سکولار باشد، دغدغههای جامعه را درنیابد، مردم در جامعه مشغول کاری باشند و ما در حوزه چیز دیگری بخوانیم که اصلاً برای جامعه سودمند نباشد، به یقین ایزوله خواهیم شد. مرحلۀ سوم، شناخت مسئله است. بعد از شناخت مسئله باید ببینیم راهکار مناسب (What) آسمانی چیست و چه میگوید. مرحلۀ بعد، چگونگی (How) است. پاسخ آسمانی را چگونه بگوییم؟ ما معتقدیم همچنان که پیام پیامبر9جاودانه است، روش پیامرسانی ایشان نیز جاودانه است. متأسفانه برخی گمان میکنند تنها پیام پیامبر(ص) جاودانه است. اگر ما 1400 سال دربارۀ پیام پیامبر9در Whatها اجتهاد کردهایم، امروز لازم است دربارۀ چگونگیها (How) اجتهاد کنیم. چقدر در Howها نظریه تولید کردهایم؟ فقط به این بسنده کردهایم که اخلاقمدار بوده و برخورد نرم و مهربان داشتهاند، اما آیا بحث کردهایم این برخورد نرم یعنی چه و پیامبر(ص) کجا برخورد نرم و منعطف داشتهاند؟ پیامبربا مسلمانان چگونه برخورد میکرده و با مشرکان و منافقان چه برخوردی داشتهاند؟ اگر ایشان قصد تعلیم مسئلهای را داشت، چگونه این مسئله را آغاز میکرد. باید قرآن را از این زاویه بررسی کنیم که بحثهای بسیار خوبی دارد. بنابراین اگر در مورد پیام پیامبر اجتهاد میکنیم، دربارۀ شیوۀ پیامآوری و انتقال پیام ایشان نیز باید اجتهاد کنیم. این تحقیقات و پژوهشها به ما کمک میکند که بفهمیم امروز سلم را از کجا باید آغاز کنیم و صلح، مقاومت یا جنگ و جهاد (که پیام اسلام هستند) کی و چگونه به کار بندیم. در این زمینه به پژوهش جدی نیاز است؛ زیرا متأسفانه تا امروز کار جدی انجام ندادهایم.
رسا_چرا شیعه و سنی در تبلیغ از تجربۀ یکدیگر استفاده نمیکنند؟
ما واقعاً به این مورد نیاز داریم. اخیراً پایاننامهای دربارۀ شیوۀ تبلیغ یک کشیش پرطرفدار مسیحی دیدم. بهعنوان مثال میتوان دربارۀ روش تبلیغ آقای ذاکر که مبلغ سلفی یا وهابی است، یک پایاننامه نوشت. چرا روش تبلیغ دیانت ترکیه یا جماعت اسلامی پاکستان را که در آفریقا تبلیغ میکنند، تحلیل نمیکنیم تا دریابیم چگونه تبلیغ میکنند؟ البته روش تبلیغ خارج از کشور آنها مدنظر بنده است و به داخل کشور کاری نداریم. بهعنوان مثال سازمان دیانت سالانه به سراسر دنیا مبلغ میفرستد. ما میتوانیم از روش تبلیغی ایشان استفاده کنیم، البته نمیگویم یاد بگیریم ولی پیامبر(ص) فرمود «خذوا الحکمه ولو من کافر» و جای دیگر میفرماید: «ولو من منافق» یا «ولو من مشرک»، تعابیر مختلفی وجود دارد. ما میخواهیم حکمت را یاد بگیریم و ببینیم اینها چه روشهایی را به کار میگیرند، میتوان در حوزههای علمیه در اینباره پایاننامههای مختلفی نوشت.
رسا_ پیشنهاد شما در راستای برنامه برای جوانان چیست؟
اگر در مدارس ایران باشد، باید ببینیم پرسشهای جوان امروز چیست. ممکن است بگویند آزادی بیان است. آنجا (فرانسه) گفته شده، ما باید جواب بدهیم. در آزادی بیان، طبق معاهدههای بینالمللی نمیتوان به مقدسات توهین کرد. این خلاف معاهدههای بینالمللی است که خود آنها نوشتهاند. من در مصاحبه با روزنامه بولتس، قوانین و ابعاد این مسئله را توضیح دادم، این رفتار و توهین به مقدسات خلاف آن معاهدهها و بیانیهها است. اما نسبت به سوالهای دیگر ما، ابتدا باید ببینیم مسائلشان چیست تا بتوانیم پاسخگو باشیم. اما در مورد خارج از کشور، که بنده درگیر هستم، باید عرض میکنم چهرۀ پیامبر(ص) را به دنیا معرفی نکردهایم.
اجازه دهید خاطرهای را بیان کنم، بنده حدود یک سال در بلاروس بودم. بلاروس کتابخانۀ معروفی دارد که نماد این کشور در گوگل است، یعنی وقتی نام بلاروس را جستجو میکنید، تصویر این کتابخانه میآید. در آنجا اسناد تاریخی یافتم و دربارۀ آنها با (مسئول آنحا) بحث کردیم. در آن زمان بحث جهاد بسیار جدی بود. ایشان سؤال میپرسید و من هم پاسخ میدادم. هنگام خداحافظی و خروج ایشان را بدرقه کردم. پرسید چرا من را تعقیب میکنی؟ همانطور که میدانید متأسفانه در فرهنگ انگلیسی مباحثی مانند ایثار، بدرقه و ... جایی ندارد و معنای خود را از دست داده است. گفتم شما را بدرقه میکنم. این همان زمینی دیدن است. ما باید نگاه آسمانی را جایگزین این فرهنگ زمینی کنیم. پرسید بدرقه چیست و توضیح دادم. پرسید اینها را چه کسی به شما یاد داده است؟ گفتم بزرگانی داریم که به ما آموختهاند که مثلاً شما با کسی دوست شدید، باید تا ده قدم او را پیروی کنید. گفت چه جمله جالبی! این را کدام شاعر گفته است؟ آنها گمان میکنند همۀ جملههای خوب را شاعران، فیلسوفان و پروفسورها گفتهاند. خواستم بگویم امام علی(ع) فرمودهاند، اما متوجه شدم امام را نمیشناسد، از اینرو گفتم جمله متعلق به پروفسور علی است. گفت چه جالب من بهعنوان یک استاد تاریخ تا کنون نام ایشان را نشنیدهام. بعد او شب به بنده ایمیل زد که تحقیق کردم اما فردی به نام پروفسور علی را پیدا نکردم، او چه کسی است؟ شب زندگینامۀ حضرت علی (ع) را پیدا کردم و در (نرمافزار) ورد به جای کلمۀ امام، کلمۀ پروفسور را جایگزین کردم و فرستادم... بعد از مدتی گفتگو مجبور شدم حقیقت را به او بگویم که این پروفسور علی، همان امام علی (ع) هستند، فراتر از همۀ پروفسورها، ولی ما ایشان را به دنیا معرفی نکردهایم. حقیقت این است که ما در عرصۀ بینالملل پیامبر و ائمه را معرفی نکردهایم. بنابراین به تحقیقات و کتابهایی نیاز داریم که به خوبی پیامبر را به دنیا معرفی کنند.