به گزارش پایگاه 598، به نقل از فرهیختگان، هر سازمان یا مجموعهای با تغییر مدیریتش، تغییرات و اصلاحاتی در بخشهای دیگرش خواهد داشت. صداوسیما یکی از همین مجموعههاست که با انتخاب پیمان جبلی در راس خود، شاهد تغییراتی در مدیریت، بدنه و روالش نیز هستیم. فارغ از انتصابات تازه مانند معاونت سیاسی که در شمارههای قبلی به آن پرداختیم، برخی تغییرات در رویکرد و نگاه به ابزار این سازمان هم قابلتوجه و بررسی است که یکی از این ابزار سریالهای تلویزیونی هستند. در این مجال، نگاهی داریم به چالشهایی پیش روی تلویزیون در مواجهه با روند سریالسازی.
دست خالی، دست پر
سریال برای شبکهها و فراتر از آن برای تلویزیون مهم است. سریالها نماد مهمی از اهمیت وجه سرگرمی هستند. وجهی که درباره اهمیتش پیش از این بارها و بارها در «فرهیختگان» نوشتهایم و گفتهایم. سریال برای اکثر مدیران تلویزیون مهم بوده و هست، اما شکی نیست که کیفیت آثار ساخته شده در رسانه ملی در سالهای اخیر با افت غیرقابل انکاری مواجه بوده است. کاهش بودجه، افزایش هزینه، وجود رقبای پرقدرت، بیتوجهی به تغییر سلایق مخاطبان و... ازجمله مواردی است که در توجیه این کاهش کیفیت گفته شده است.
تلویزیون در دهه ۶۰ تا اواسط دهه ۷۰ در طول هفته یک یا دو سریال پخش میکرد و خبری از سریالهای شبانه نبود، اما از واسط دهه ۷۰ و بعد در دهه ۸۰ بهطور جدی، سریالها و برنامههای شبانه پایشان به تلویزیون باز شد و اتفاقا مورد اقبال عمومی قرار گرفت. در دهه ۹۰ هم این روند ادامه داشت و در کنار سریالها، مسابقات و تاکشوها هم اضافه شدند. آرامآرام کارگردانهای قدر تلویزیونی یا سنشان بالا رفت و علاقهای به کار نداشتند یا نتوانستند با تلویزیون کار کنند و بعضی از آنها هم جذب شبکه نمایش خانگی شدند. تلویزیونی که در دهه ۷۰ و ۸۰ چهرههایی مانند مهران مدیری، رضا عطاران، سعید آقاخانی، حسن فتحی و... را به سینما معرفی کرده بود دستش خالی شد.
در یک سالونیم اخیر که درگیر کرونا بودیم و بسیاری از پروژهها متوقف شدند و روند کارها کُند شد این دستِ خالی عیانتر شد. مردم به سریالهای خوب شبانه عادت کرده بودند و توقعشان هم بالاتر رفته بود. از آن سو تلویزیون برای زمانهای طلاییاش مانند نوروز و رمضان، دلش خوش بود به سریالهایی که سری اول و دومشان موفق شده بود و حالا به فصلهای تازهتر رسیده بودند. اتکای بیش از حد به تک سریالهای موفق، بازی را به نفع سریالهای خارجی و شبکه نمایش خانگی کرد.
حالا و با این تغییر و تحولات و خبرهایی که مبنیبر توقف یا بررسی مجدد سریالهای در مرحله پیشتولید منتشر شده است باید منتظر ماند و دید که برای زمان خالی از سریالهای تولیدی احتمالی در سال بعد فکری شده است یا خیر؟ اصلا تلویزیون قرار است سیاست پخش سریالهای شبانه را ادامه بدهد؟ در مواجهه کیفیت و کمیت، قرار است کفه ترازو به نفع کدامیک سنگین شود؟ هرچند گفته میشود تلویزیون در حدود ۱۰۰ سریال در مراحل مختلف دارد، اما چیزی که مشخص است این است که تلویزیون دستش تا آخر سال چندان پر نیست و از آن سو هم مخاطبانی وجود دارند که دنبال کار خوب میگردند.
دست پر رقبا و دست خالی تلویزیون باید در این تغییر فرآیند مورد توجه باشد و یکدفعه میدان سریالسازی از طرف رسانه ملی خالی نشود.
جلوتر از «شما و سیما»
در طول تاریخ فعالیت تلویزیون ایران، سریالها و برنامههای تلویزیونی گوناگونی تولید شده است، اما کمتر پیش آمده که تجارب و اطلاعات مراحل مختلف تولید سریال و فیلمهای تلویزیونی، ذخیرهسازی شود. ثبت و ضبط فرآیندهای تولید در حد همان «شما و سیما» و گزارشهای پشت صحنه است و مطابق آنچه در گفتگو با عوامل تولید و مدیران داخل سازمان برمیآید، میتوان نتیجه گرفت که اطلاعات مهم مراحل مختلف تولید و چگونگی به انجام رسیدن آن پروژهها به شکل قابل دسترسی که بتواند به ارتقای دانش سازمانی منجر شود، قابل بهرهبرداری نیست.
عدم ثبت وقایع و تجارب درون فرآیندی تولیدات سازمان، ازجمله مشکلات ساختاری رسانه ملی است که گروههای فیلم و سریال و سیمافیلم هم گرفتار آن هستند. تجاربی که با اتمام هر پروژه نمایشی به دست فراموشی سپرده میشود و هیچ استفاده بهینهای از آنها نمیشود. ضمن اینکه تهیهکنندگان و کارگردانها و حتی مدیران سازمان، خود را موظف به بهرهگیری یا حتی مرور این تجارب قبلی نمیدانند و شیوه نادرست آزمون و خطا در تولیدات نمایشی مستمرا درحال تکرار است. یکی از گامهای مهم و موثر برای بهبود کیفیت تولیدات سازمان این است که اطلاعات فرآیندهای اصلی مرحله تولید سریالهای ویژه سازمان ذخیرهسازی شود و مدیران تلویزیون و سپس تهیهکنندگان تلویزیونی ملزم به بهکارگیری دانش فنی لازم و استفاده از تجارب باشند. شناخت کامل از ضعف و قوت تولیدات پیشین، بر ارتقای کیفی تولید سریال اثرگذار است.
روند نظارت بر سریالسازی چگونه بود؟
تا زمانی که دو شبکه بوده ظاهرا مشکلی وجود نداشته است. مرکز امور نمایشی، مسئولیت نظارت و دادن مجوز به سریالها را بهعهده داشته و با توجه به شرایط آن زمان، مشکل خاصی هم پیش نمیآمده است. البته در دهه ۶۰ بعضی از سریالها مانند «پاییز صحرا» و «اشک تمساح» حاشیههایی برای مدیر وقت سازمان صداوسیما ایجاد کرده بود. مرکز امور نمایشی سیما تا سال ۱۳۷۳ به کارش ادامه میداد و در این سال با تاسیس شرکت «سیما فیلم نوید» بهعنوان موسسهای غیرانتفاعی زمینههای تاسیس مرکز سیمافیلم چیده میشود و در همین سال هم سیمافیلم با هدف تولید محصولات تصویری با درجه کیفی «الف ویژه»، «الف» و «ب» در قالب فیلم سینمایی، داستانی، مستند و سایر ساختارها تاسیس شد که محور توجه آن نیز تاکید بر ارزشها، فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی و ایرانی است. سیما فیلم توانست کارهای شاخصی مانند «لیلی با من است»، «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» را تولید کند و از تیرماه ۱۳۸۱ با توجه به قانون یکپارچهسازی شرکتها و موسسات کوچکتر در زیرمجموعه معاونت سیمای سازمان صداوسیما قرار گرفت که این امر تاکنون به قوت خود باقی مانده است. ازجمله وظایفی که در این خصوص برعهده ریاست این مرکز قرار گرفته، تحقیق، بررسی، گردآوری و تجزیه و تحلیل و حفظ اطلاعات مربوط به صنعت تصویری کشور و ادامه برنامهریزی اجرایی در این زمینه است که سریالها مهمترین بخش این وظایف هستند.
فیلمنامه از ایده تا تولید چه مسیری را طی میکند؟
پاسخ به این سوال که فیلمنامهها چه مسیری را از ایده تا تولید طی میکنند کار سادهای نیست. چون اطلاعات چندانی از فرآیند در رسانهها منتشر نشده است. اما با کسب اطلاع از داخل سازمان به صورت حدودی میتوان این فرآیند را شرح داد. ایدههای فیلم و سریال ابتدا در گروههای فیلم و سریال مورد ارزیابی قرار میگیرند و شورای راهبری گروه یا شورای طرح و برنامه گروه در شبکه، بعد از بررسی، ایده را در قالب طرح مصوب میکند. این طرح تایید شده توسط شبکه، در شورای عالی نمایش بررسی میشود. اعضای شورای عالی نمایش بررسی میکنند که آیا این طرح میتواند ساخته شود یا خیر. معاون سیما هم بهعنوان دبیر در این شورا حضور دارد. بعد از این مرحله، طرح تصویب شده وارد مرحله نگارش فیلمنامه میشود. بعد از نگارش فیلمنامه، تصمیمات داخل شبکه صورت میگیرد و شورای راهبری گروه فیلم و سریال شبکه که طرح اولیه را مصوب کرده بودند، فیلمنامه را به لحاظ کیفیت بررسی میکنند. اگر فیلمنامه از کیفیت لازم برای تولید برخوردار بود در مرحله بعدی فیلمنامه برای برآورد هزینههای تولید در سیمافیلم بررسی میشود و فیلمنامه وارد مرحله تولید خواهد شد. به عبارتی میتوان گفت در چنین فرآیندی، اکثر مراحل پیش از تولید در شبکه پیش میرود یعنی تصویب اولیه طرح، تایید فیلمنامه و مجوز تولید داخل شبکهها صورت میگیرد.
جالب است بدانید که گفته میشود سیاستگذاری درخصوص سریالها هم فقط در اختیار سیما فیلم نیست و صداوسیما در امر تصمیمسازی برای تولید سریال دچار یک تشتت است و افراد و مراکز تصمیمگیر در این حوزه کم نیستند. با این تغییر احتمالی در روند ساخت سریالها باید منتظر بمانیم و ببینیم تکلیف سیمافیلم و مسیر تصویب فیلمنامه تا پخش و حتی نظارت در حین پخش چه میشود؟ روندی که قطعا با تغییراتی مواجه خواهد بود.
حذف گروه فیلم و سریال؟
اساسا در رسانههای دنیا، شبکههای تلویزیونی سریال نمیسازند بلکه کمپانیهای سریالسازی درحال تولید سریال هستند. این امر چند سالی است که در کشور خودمان هم وجود دارد و بسیاری از آثار برونسپاری میشوند، اما ظاهرا هیچ ساختار مشخصی در این زمینه وجود ندارد. پیش از این درباره روند ساخت سریال گفتیم و اینکه یا پیشنهاد از طرف سازمان به تهیهکننده است یا تهیهکننده طرحش را به سازمان میبرد و با سازمان توافق میکند برای ساخت سریال. فیلمنامه خوانده و تایید یا رد میشود. تخمین مالی احتمالی میشود و اینها در مرحله پیشتولید است. در این مراحل گروه فیلم و سریال شبکهها حضور دارند و نظارت میکنند و براساس اولویتهایشان، آثار را پیش میبرند. حالا خبر میرسد که این احتمال هم وجود دارد که گروههای فیلم و سریال منحل شده و در مرکزی مثل سیما فیلم متمرکز شوند.
خبری که میتواند در صورت تحقق بار زیادی را به دوش سیما فیلم بیندازد. این درحالی است که سیما فیلم در حال حاضر در وضعیتی نیست که نیروی انسانی و تخصصی حوزه نظارت بر فیلمنامه داشته باشد و بتواند از پس مسئولیتهای تازه برآید. حذف گروه فیلم و سریال شبکهها میتواند یک انقلاب در حوزه سریالسازی ایجاد کند و شاید به دلیل اینکه شبکهها دیگر صرفا پخشکننده هستند و مسئولیتی در قبال مسائل دیگرش ندارند برای مدیران شبکهها خوب باشد.
چند فکر فیلمنامهها را بخواند
پیش از این گفتیم که شنیدهایم قرار است فیلمنامههای در مرحله پیشتولید توسط رئیس سازمان خوانده شود و احتمال اینکه همه این فیلمنامهها را خودش بخواند کم است. احتمالا افراد یا گروههای قابل اعتماد وی این وظیفه را به عهده میگیرند. فارغ از اینکه این افراد چه کسانی هستند پیشنهاد میشود که همه نگاهها و گروهها در خواندن و نظارت یا حتی رد و تایید فیلمنامهها لحاظ شود. باید به تجربه و سابقه افراد هنگام سپردن وظایف تازه توجه شود حتی اگر خواندن فیلمنامه باشد. این بیتوجهی ممکن است علاوهبر ایجاد وقفه در ساخت و پخش سریالهای تازه، منجر به تولید آثاری شود که برای مخاطب نامانوس و غیرجذاب است. نگاههای مختلف و موثر باید به کمک رئیس سازمان صداوسیما بیایند و از این خطر احتمالی جلوگیری کنند. روند سریالسازی قرار است تغییر کند و حالا که این تصمیم خجسته گرفته شده و فارغ از اینکه چه کسانی این فیلمنامهها را بررسی میکنند بهتر است این روال به سمتی برود که خروجیاش تولیدات فاخر، همهپسند و البته جذاب و عمیق باشد و بتواند بار دیگر گوی سبقت را از دیگر رقبا برباید و تلویزیون را تبدیل به منبع اصلی سریالهای جذاب کند.