به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، هرچند پاییز است و هوا میل گرفتگی دارد؛ هرچند پاییز است و سرنوشت برگهای سرخ، روی زمین غلتیدن؛ هرچند بر گردن شیعه که مترادف حق است گردنبند مظلومیت آویختهاند، هرچند خون شیعه در آسمان خریدار دارد انگار، هرچند محرابهای به خون نشسته برای ما شیعیان خاطره است چراکه پدرمان، مرادمان و مولایمان علی علیهالسلام را نیز سر نماز کشتند، هرچند سایه شوم استعماری درازمدت هنوز روز و روزگار افغانستان را سیاه نگاه داشته و آمریکایی که بودنش شر است، رفتنش راهم تبدیل به شر میگرداند؛ اینها همه درست. اما سؤال دردناک اینجا است که دست کدام کافر است که برای دومین هفته آن هم به شکل متوالی مسلمانان را در خانه خدا به خون مینشاند؟ کدام کافر اینهمه سنگدل است که درست نماز جمعه را برای قتل عام شیعیان انتخاب میکند؟
لازم نیست داعش مسئولیت این حمله را نیز همچون حمله هفته گذشته بر عهده بگیرد؛ غیر از صهیونیستها، قتل عامهایی چنین تنها افتخار آن غده کراهت است. هرچند کشتار برادران و خواهرانمان ما را داغدار میکند، اما فراموش نمیکنیم که از داعش پرمدعای چندسال پیش تنها همین حرکتهای جسته و گریخته باقی مانده. همچنین فراموش نمیکنیم این حوادث زیر سایه حکومت طالبان رخ میدهد و پرچم سفید امارت اسلامی آنان دارد از خون شیعیان به رنگ سرخ در میآید. فراموش نمیکنیم این حرکات شاید در ادامه تحریک ایران به ورود به باتلاق افغانستان باشد و نیز فراموش نمیکنیم واکنش برخی در خصوص درگیریهای طالبان با نیروهای احمد مسعود، بسیار جدیتر از واکنش ایشان به قتل عام غیر نظامیان شیعه توسط نیروهای داعش است. جا دارد کسانی که مشتاق بودند به پنجشیر بروند تا در رکاب نیروهای آنجا بجنگند، اکنون نیز در قبال کشتار شیعیان بیگناه قندوز و قندهار خونشان به جوش بیاید و هوای جنگ به سرشان بزند. چه هم این شیعیان نمازگزار غیر نظامی از مقاومت پنجشیر مظلومترند و هم بی هیچ شک و شبهه، درندگان داعشی از طالبان و امثال آن ظالمتر و اهریمنتر. به خون نشستن پارههای تن ما در افغانستان برایمان سخت است اما میدانیم رؤیای از دست رفته آمریکایی در منطقه غرب آسیا، با این تحرکات خرد دوباره جان نمیگیرد و شکست تاریخی جبهه استکبار در سوریه و عراق جبران نخواهد شد.
شهادت مظلومانه شیعیان نمازگزار را محضر حضرت ولی عصر تسلیت میگوییم و فرج ایشان که پایان تمام جمعههای خون آلود است را از خداوند طلب میکنیم. در این روزها، بیحرمتی به مسجد صحنههای تلخ دیگری را هم برایمان تداعی میکند. خانه علی و فاطمه هم به مسجد گشوده میشد و اصلا باب ولایت باید هم در اختصاصی سرای عبودیت باشد. اما آن در که سوخت، چه بسا در مسجد سوخت و آن خون که ریخته شد، چه بسا در مسجدالنبی ریخته شد…