به گزارش پایگاه 598، به نقل از ایسنا، معصومه نصیری _ معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران _ در ادامه مطلب بالا نوشته است: در زمانه زیست در جامعه شبکهای و دورانی که برای تشریح وضعیت و موقعیت آن از عناوینی همچون پساحقیقت نیز استفاده میشود، محل تنازع بنگاههای خبری و تاثیرگذاران عصر افکارعمومی، به سلطه درآوردن افکارعمومی آن هم به طورخودخواسته و مبتنی بر خلق نیازهای نامعتبر اما معتبرنما است. در این دوره آنچه جولان میدهد و عرصههای عمومی و جدی را متاثر میسازد اخبار و اطلاعات جهتدار، کدگذاری شده برای کدگشایی خاص توسط افکارعمومی و نهایتا دریافت خروجی مشخص مبتنی بر سیاستگذاری محتوایی قدرتهای رسانهای است. حال این تاثیرگذاری میتواند استحاله گر بوده، بیحس سازی کرده یا برانگیختگی جمعی ایجاد کرده و منجر به تحولات و مهندسی همه جامعه جوامع هدف شود.
در این راستا چیدمان مسموم ویترینهای رسانهای با ظاهری جذاب و احساسات برانگیز از ملزومات تحقق پساحقیقت بوده و افکار عمومی کمتر توسعهیافته یا دیرتر توانمند شده، زمینی حاصلخیز جهت تحقق اهداف خاص هستند.
نصیری با تاکید بر ضرورت مداخله حکومت برای محافظت از جامعه در برابر سموم رسانهای، در ادامه آورده است: در این میان، حکمرانی باید در حوزههای متعدد ورود و اثرگذاری موثرتری داشته و بتواند نسخه مورد نیاز هر موضوع را با سرعت، دقت و حساسیت پیچیده و افکار عمومی را در برابر این حجم از اطلاعات هدفگذاری شده، مصونسازی و توانمند کند. اما اینکه در دوران پساحقیقت حلقه مفقوده نجاتدهنده افکار عمومی در برابر سموم رسانهای چیست و چگونه میتوان در برابر اخبار و اطلاعات عمدا دستکاری و هدایت شده، سیاستگذاری و راهبرد موفقی را به استخدام درآورد، محل تلاقی بسیاری از نظریات و مدلهای حکمرانی و روشهای مهندسی افکار عمومی است.
او صادقانهترین و شفافترین دکترین مواجهه هوشمندانه با اخبار و اطلاعاتی که بنای مهندسی و مدیریت افکار عمومی برای نیل به اهدافی همچون بدبین سازی، ابهامآفرینی، ناامیدسازی، زداینده عزتنفس ملی و ... را دارند، روش تبیین و افشاگری مبتنی بر اخلاق و صداقت و البته همراه با دقت و سرعت و مبتنی بر نظام موضوعات دارای اهمیت دانسته و چنین عنوان کرده است: تبیین در معنا ناظر بر بیانگری منجر به آشکارروشنگری است، شرحی برای یک پدیده یا رویداد برحسب شرایط علّی آن و روشن کردن نورافکن بر روی موضوعاتی که بنای آشفته سازی افکار عمومی را دارند.
این کارشناس رسانه سپس با طرح این پرسش که آیا هر تبیینی منتج به نتیجه مطلوب میشود؟ در ادامه آورده است: قطعا آنچه اثربخشی اقدامات تبیینی را افزایش میدهد، شناسایی نقاط جدی ایجاد انحرافات و تحریفات در افکار عمومی است. اگر تبیین گران دچار کجفهمی از نظام موضوعات شده و در تشخیص اولویت برای روشنگری دچار خطا شوند، ضمن هدر رفت انرژی گفتمانی، از بیاثری اقدامات نیز دلسرد شده و گامهای بعدی نیز دچار خطای شناختی و راهبردی خواهد شد.
اقدامات تبیینی باید دارای منطق و مبتنی بر شناخت همهجانبه موضوع مورد تبیین باشد. روشنگری بدون شناخت و احاطه کافی بر موضوع میتواند، اقدام را به ضد خود تبدیل کرده و مقوم شایعات و انحرافات طرح ریزی شده باشد. پس تبیینگر باید عالم منطقی و روشنگری صادق باشد و ضمن شناسایی گرههای ذهنی افکار عمومی و اثرات شناختی هر کدام از آنها بر مخاطب، بهطور روشمند نسبت به بازگشایی نقاط کور و ایجاد نقاط روشن ذهنی همت گمارد. بنابراین هر کنشی معنای تبیین گری ندارد و هم اقدام و اظهارنظری نیز تبیین محسوب نمیشود.
در این میان پاشنه آشیل عدم توفیق این سیاستگذاری و رفتار مبتنی بر خرد زیست در عصر رسانه، عدم توجه به اخلاق رسانه و مختصات فرهنگی یک محتوای رسانهای اثرگذاری است. محتوایی که مزین به منطق قوی، سخن متین و عقلانیت کامل، همراه با زینت عاطفه و عواطف انسانی و بهکارگیری اخلاق باشد؛ کلان واژگانی که امروز بهعنوان گوهرهای گمشده اقیانوسهای درهم تنیده رسانهای شده است.
معاون باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ایران نوشته است: برای توفیق حوزه تبیین، تربیت تبیین گران مساله شناس، روایت ساز، مجهز به دانش و مزین به اخلاق قطعا راهگشا خواهد بود. افرادی از این جنس در دنیایی که تشخیص «اخبار حقیقی» از «خبرهای جعلی» بسیار دشوار شده است و در دنیایی که در کاور و روکش جذاب ابرواژگانی همچون «شفافیت»، « جریان آزاد اطلاعات»، « دسترسی برابر، شفاف و عادلانه به اطلاعات» و... سعی از القای فریبکارانه معناها دارد ، دارای اهمیت است. افکار عمومی علیرغم سرعت و تنوع ابزاری و دسترسی، امروز تشنه توضیحات روشنگرانه برای نیل به حقیقت هستند. این نیاز فطری در انسانها منطق اقدامات تبیین گرانه را شفافتر ساخته و میتوان به روشی موثر برای خنثیسازی اقدامات جعل گونه و منحرف ساز در عصر پساحقیقت باشد.