به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، محمدحسین جعفریان، چهره نامآشنای این روزهای اخبار افغانستان و اخبار پیرامون درگیریهای ولایت پنجشیر است. برای کسانی جعفریان را نمیشناسند؛ وی شاعر، خبرنگار، نویسنده، مستندساز و دو دوره رایزن فرهنگی ایران در کشور افغانستان بوده و به خاطر حضور طولانی مدت در کشور افغانستان، بیشترین تمرکز خود را نیز در حوزه وقایع این کشور معطوف کرده است. وی همچنین از معدود خبرنگارانی است که با ملامحمد عمر، سرکرده گروه طالبان دیدار داشته و از دوستان و نزدیکان احمدشاه مسعود، از رهبران مقاومت ملی افغانستان بوده است.
جعفریان در این روزهای پر آشوب افغانستان و در حالی رسانههای ایرانی همچون صداوسیما، موضعی منفعلانه در قبال طالبان داشته و در مواردی نیز حتی در مقام مدافع این گروه بنیادگرا درآمدهاند؛ به حمایت از مردم افغانستان و مخالفت با طالبان میپردازد. وی هرشب در صفحه اینستاگرام خود با برقراری تماس با نمایندگان و افراد جبهه مقاومت در برابر تمامیتخواهی طالبان، توانسته است به رسانه قوی و جریانساز پیرامون اخبار افغانستان تبدیل شود؛ به طوری که پخش زنده اینستاگرام وی بعضا تا 20 هزار بیننده نیز داشته است.
آنچه که روایت جعفریان را جذاب میکند؛ تجربه حضور طولانی مدت در افغانستان در کنار صداقت، صراحت وی در انعکاس حقایق و واقعیات افغانستان میباشد. این جریانسازی همچنین تا جایی پیش رفته که اخبار و تحلیلهای جعفریان در رابطه با طالبان و افغانستان، بازخوردی جهانی داشته است و در مواجه با موضع منفعلانه و اخبار کانالیزه شده صداوسیما، رسانههایی همچون بیبیسی از فرصت کمال استفاده را کرده و مکررا به مصاحبه با وی پرداختهاند.
در این بین آنچه که مورد نقد است این است که رسانههای ایران به خصوص رسانههای دولتی همواره در جنگ روایتها عقبتر از رسانههای سایر کشورها ظاهر شدهاند و علت این موضوع نگاه محافظهکارانه و غلط جریانات بالادستی تصمیمگیرنده به وقایع و اتفاقات است. رسانههای جمهوری اسلامی در بسیاری از بزنگاههای تاریخی، منتظر شفاف شدن فضا و کنار رفتن غبار برای ورود به معرکهها هستند.
این در حالی است که در فضای غبارآلود بحران، این «جنگ روایتهای فراگیر و دست اول» است که دسته بندیها را مشخص میکند. در خصوص بحران افغانستان و گسترش سرطان طالبان، حداقل کاری که سیمای ملی میتوانست انجام دهد؛ این بود که حداقل راوی صادقی باشد و پیرامون اخبار افغانستان، اعتماد عمومی را به خود جلب کند. با این حال بازهم نگاه تنگ نظرانه «قرائت حاکم» باعث شد که رسانههای ایرانی در جنگ روایتها، فرسنگها از قافله جا بمانند و حتی حالا نیز که به میدان ورود پیدا کردهاند؛ نگاهی اعورانه به ماجرا باشند.