پایگاه 598: سریال رسواییهای آمریکا که بخشهایی از آن را طی هفتههای گذشته با خروج فضاحتبار نیروهای نظامی این کشور در افغانستان دیدیم و با سخنرانی از سر ضعف و انفعالی «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا به پایان رسید، بیانگر حرکت شتابان تمدن غرب به سمت افول و درنهایت نابودی است. رسانههای غربی و بهخصوص آمریکایی برای لاپوشانی این فضاحت بر موضوعاتی همچون وضعیت زنان و حکمرانی طالبان بر افغانستان متمرکز شدند و از پرداختن به رویداد بزرگ و اصلی که شمارش معکوس برای فروپاشی نظام امپریالیسم است بهعمد اجتناب کردند؛ اتفاقی که سرنوشت محتوم همه امپراتوریها در همه ادوار بوده و به طریق اولی در افغانستان برای آمریکاییها رخ داد.
بایدن در سخنرانی شامگاه سهشنبه خود ادعا کرد که برای جلوگیری از کشته شدن سربازان آمریکایی و هدر رفت بودجه این کشور (روزانه ۳۰۰ میلیون دلار)، چارهای جز خارج کردن نیروهای نظامی از افغانستان نداشته است. او مقصر سقوط کابل را نیروهای نظامی این کشور قلمداد کرد، در حالی که پیش از این با افتخار گفته بود ۳۰۰ هزار نیروی ارتش افغانستان مجهز به تجهیزات پیشرفته هستند و آموزشهای نظامی سنگین دیدهاند.
خطابه بایدن برای توجیه خروج مفتضحانه از افغانستان، در حقیقت از فضاحت آنچه در فرودگاه کابل رخ داد و فرار همراه با وحشت آمریکاییها کمتر نبود. او با احمق فرض کردن افکار عمومی جهان و مردم کشورش، کوشید با مشتی دروغ و فریب، مسئولیت را از دوش خود به گردن نیروهای نظامی افغانستان بیندازد؛ غافل از اینکه طشت رسواییاش از بام بر زمین افتاده و آب رفته به جوی بازنخواهد گشت.
این در حالی است که نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار برای آموزش و تجهیز ارتش افغانستان هزینه شد، اما آنها آنقدر ساده و سریع تسلیم طالبان شدند که حتی مقامات آمریکایی را غافلگیر کرد. طالبان در حقیقت وارث سرمایهگذاری آمریکاییهاست و بهسادگی، تجهیزات و تسلیحاتی همچون بالگرد، مهمات، اسلحه و خودروهای نظامی را در اختیار گرفت.
شکست آمریکا در تشکیل یک ارتش قدرتمند و پایدار در افغانستان و دلایل فرار آنها از میدانهای جنگ، موضوعی است که تا سالها از طرف تحلیلگران مورد کنکاش و واکاوی قرار خواهد گرفت، اما ابعاد اساسی فرار بزرگ امریکا کاملاً روشن است. آمریکا از جنگ جهانی دوم به اینسو برنده هیچ جنگی نبوده و آنچه در افغانستان رخ داد، بیشباهت به خروج پنتاگون از عراق نیست. نیروهای نظامی آمریکا از بهروزترین سلاحها برخوردارند و بهاصطلاح قویترین ارتش جهان را در اختیار دارند، اما از رکن اصلی که همان «انگیزه» برای نبرد است خالی شدهاند.
انگیزه و اراده را نمیتوان به ضرب و زور هواپیماهای رادار گریز و موشکهای بالستیک و دوربرد ایجاد کرد. آمریکا اکنون در عراق وضعیت متزلزلی دارد چراکه نیروهای مقاومت امان آنها را بریدهاند؛ همانهایی که از کمترین امکانات نظامی برخوردارند و درعینحال، وعده کردهاند که حتی یک آمریکایی را راحت نخواهند گذاشت. از سوی دیگر، خبرها حاکی از توافق دولت عراق با کاخسفید برای خروج تدریجی از همسایه غربی ایران است، اما با توجه به روحیه متلاشیشده نیروهای نظامی آمریکا بعید به نظر میرسد که برای خروج پیش از موعد از جهنمی که نیروهای مقاومت برای آنها درست کردهاند، عجله نداشته باشند.
افزون بر این، «کریس میسون» یکی از اساتید برجسته مطالعات استراتژیک جنگ در ارتش آمریکا ۶ سال قبل پیشبینی کرده بود که شکست پنتاگون، یکبار دیگر در افغانستان تکرار خواهد شد. او در آن کتاب نوشته بود آمریکا پیشتر دو بار در عراق و ویتنام بهصورت راهبردی شکستخورده و اکنون هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که حاکی از متفاوت بودن نتایج در افغانستان باشد.
«آنتونی کوردزمن»، تحلیلگر برجسته جنگ افغانستان در مرکز مطالعات بینالمللی آمریکا نیز ساز و کاری که بروکسل و واشنگتن از طریق ناتو و پنتاگون در افغانستان ایجاد کرده بودند را به یک «خانه پوشالی» تشبیه کرد که بهراحتی نیز سقوط کرد. او دلیل این سقوط را شکست رهبران آمریکا و دیگر متحدانش میداند که میلیاردها دلار را طی کمتر از یک ماه به هدر دادند.
بنابراین، آنچه در افغانستان طی تنها چند هفته رخ داد، یکی از نمادهای ننگ در تاریخ تمدن متجاوز و اشغالگر غرب است. بیش از ۱۷ سازمان اطلاعاتی آمریکا که بودجه آنها سالانه صدها میلیارد دلار است، نتوانستند سقوط زودهنگام دولت فاسد و وابسته اشرف غنی را پیشبینی کنند و توصیههای لازم را برای پیشگیری از اتفاقات بعدی ارائه نمایند.
با این حساب، شکست آمریکا در افغانستان بسیار سنگینتر از ناکامی کاخ سفید در ویتنام بود و به همین دلیل است که قائل به فروپاشی قریبالوقوع آمریکا هستیم. در جنگ ویتنام، آمریکا با فضاحت از «سایگون»، پایتخت ویتنام جنوبی خارج شد در حالی که مدعی بود برای جنگ با امپراتوری بزرگ شوروی به این کشور آسیایی لشکرکشی کرده است. آمریکا در آن نبرد در حقیقت به یک نظام سیاسی-اجتماعی بزرگ باخت در حالی که در افغانستان با یک جنبش اسلامی و در مناطق محدود مبارزه میکرد، اما طعم تلخ یک شکست بزرگ را کشید و فرار را برقرار ترجیح داد.
بازخوانی بخشهایی از گزارش روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» ناظر به تحولات افغانستان در پایان خواندنی است: «با در نظر گرفتن تاریخچه امپریالیستی، شرایط بینالمللی و ژنتیک جامعه آمریکا، اکنون عقبنشینی در عرصه جهان تنها کاری است که عمو سام باید انجام دهد... امپراتوری آمریکا بهنوعی پوچی تبدیلشده که به مردم خود بیاعتنایی میکند، اما خزانه خود را برای جنگیدن برای آرمانی غیرممکن علیه دشمنی که دیگر وجود ندارد، خالی میکند. دوران امپراتوری آمریکا دشوار بود.»