به گزارش پایگاه 598، به نقل از تسنیم، درحالی که فوتبال باشگاهی ایران بیستمین فصل لیگ برترش را هم پشت سر گذاشته اما واژه «حرفهای» بیشتر در حد یک عنوان در حرف باقی مانده است. لیگی که خیلی از باشگاههایش مستقیم یا غیرمستقیم دولتی هستند و تعداد تیمهای خصوصی به انگشتان یک دست هم نمیرسد. در این لیگ شفافیت مالی خیلی جایگاهی ندارد و باشگاهها از درآمدهای اصلیشان مثل حق پخش تلویزیونی و تبلیغات محیطی محروم هستند. با این وجود اما داستان حیات دو تیم در لیگ برتر ایران با سایرین متفاوت است؛ تیمهای نفتی خوزستان.
صنعت نفت آبادان و نفت مسجدسلیمان دو تیم دوستداشتنی فوتبال ایران به حساب میآیند، تیمهای با ریشهای که مردم شهرهایشان با آنها زندگی میکنند. آبادانیها تیمشان را برزیل فوتبال ایران میدانند و مسجدسلیمانیها هم به اینکه اولین باشگاه ایران را دارند مینازند.
پشت هر کدام از این تیمها اعتقاداتی در دل مردم خوزستان وجود دارد، روایتها و قصههایی که مردم این دیار حتی برای فرزندانشان قبل از خواب تعریف میکنند. پس «نفت» در آبادان و مسجدسلیمان واژهای فراتر از مایع سیاهرنگ سوختنی است، این نفت برای آنها حکم مرگ و زندگی دارد؛ مثل آب، هوا و خاک ...
بگذریم و به نیمه خالی لیوان برسیم، جایی که خیلی وقت است این دو باشگاه در گیر و دار اما و اگرها هستند؛ از اینجا رانده و از آنجا مانده. طبق قانون دولت نمیتواند در ورزش حرفهای تیمداری و هزینه کند از آن سو این باشگاهها زیر مجموعه وزارت و شرکت نفت هستند. یک بار بحث خصوصیسازی آنها مطرح میشود و بار دیگر بحث حمایتهای استانی و در آخر هم هیچ که هیچ.
این دو باشگاه هرطور که بوده فصل بیستم را پشت سر گذاشتند و خوب یا بد به سختی در لیگ ماندنی شدند ولی حالا یک فصل طولانی دیگر را در پیش دارند. در آبادان با وجود مخالفت با استعفای اعضای هیئت مدیره، سرپرست جدید باشگاه میگوید که پول برای خریدن آب معدنی هم ندارند. در مسجدسلیمان هم وضعیت خیلی بهتر نیست. محمود فکری در این تیم بلاتکلیف است و بازیکنان این تیم نیز یکی یکی بار سفر به شهرهای دیگر میبندند و خبری هم از پول نیست!
صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان فقط دو باشگاه زیر مجموعه وزارت نفت نیستند و تیمهایی دیگر نظیر پارس جنوبی، نفت و گاز گچساران و نفت امیدیه هم کارشان به این وزارتخانه گیر است. یادمان نرفته همین تیم پارس برای حداقلها نظیر غذا و رفت و آمد هم مشکل و بحران داشت. البته بماند که نفت تهران هم زمانی وجود داشت و حالا به خاطرهها پیوسته است.
وزارت نفت بارها اعلام کرده قصد تیمداری ندارد و نمیتواند کمک مالی به این باشگاهها داشته باشد. با این وجود این تیمها هر سال کارشان را با امید و البته با دست خالی و بودجه نامشخص از سر میگیرند تا بلکه در میانه راه نفسی از هر سویی به آنها دمیده شود.
مشکلات تیمهای نفتی بحث امروز و دیروز نیست و با این فرمان مشکل امروز و فردا هم خواهد بود. نفتِ مایع روزی تمام میشود اما امروز میتوان جلوی پایان نفت فوتبال را گرفت، میتوان با سروسامان دادن یا واگذاری یا هر راه حل دیگری اجازه نداد که نفتهای آبادان و مسجدسلیمان و جاهای دیگر، مثل برادر تنی تهرانیشان خام بسوزند و حرام شوند. مدتهاست از نفت؛ این طلای سیاه، فقط رخت عزایش به این باشگاهها رسیده و مدتهاست نفتِ فوتبال ته کشیده است.