پایگاه 598: بالاخره طالبان وارد کابل شدند و با فرار اشرف غنی از کابل عمر دمکراسی آمریکایی این کشور، در این مرحله بپایان رسید. هر چه که در اطراف این موضوع بوده و هست قطعا منتقدان و ناظران بیطرف و مستقل به موارد ذیل توجه و عنایت ویژه ای خواهند داشت:
1- اگر طالبان بتوانند دولتی را در کابل تشکیل دهند اولین بار خواهد بود که جریان سلفی نزدیک به وهابیت عربستان توانسته است بعد از امتحان ناموفق داعش در سوریه و برخی کشورهای منطقه تشکیل دهد. ذهنیت تعدادی از مردم شاید این باشد که طالبان تجربه حکومت و دلت داری دارند در پاسخ به این عزیزان باید یاد آوری کرد که: شامگاه روز جمعه 27 سپتامبر 1996 طالبان وارد کابل شده و قدرت را تا سال2001در دست گرفتند/ طالبان با حمایت پاکستان وارد عرصه سیاست در افغانستان شد اما به جز چند کشور، کشور دیگری آنان را به رسمیت نشناخت. به دنبال حملات تروریستی القاعده به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک در 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده آمریکا عملیات اشغال در افغانستان را که "عملیات آزادی پایدار" نامید در 7 اکتبر 2001 آغاز کرد.طالبان در 13 نوامبر با حملات هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا سرنگون شد. طالبان در سال 2003 دوباره سازماندهی شدند و جنگ چریکی را علیه دولت مرکزی افغانستان و نیروهای پشتیبانی امنیت بین المللی را آغاز کردند اما از آن تاریخ ببعد دیگر نتوانست قدرت را در کابل بدست اورد. پس ملاحظه می شود که عمر حیات سیاسی طلبان در ان دوران نیز آن انداره که بتواند تجربه اندوزی کند و دولت داری بیاموزد زیاد نبود.
2- با توجه به مواضع مسئول دفتر سیاسی طالبان و اطلاعیه هایی که بعد از سقوط کابل از رادیو و تلویزیون افغانستان صادر شده و در آن اعلام کردند که مردم به کارهای عادی و روزمره خود بپردازند و سفارتخانه های خارجی نیز از تعرض مصون خواهند بود نشان می هد که طلبان به یک پذیرش گذر خون آلود از فرزندان ناخلف خود یعنی داعش رسیده است و احتمال دارد که حداقل در شهرهای بزرگ از رفتارهای غیر اخلاقی و وحشیانه خودداری کنند لاکن تکرار رفتارهایی مانند: دزدیدن نوامیس مردم و سر بریدن و .....در مناطق دور افتاده دور از انتظار نیست.
3- طالبان بخوبی بر این نکته وافقند و ناظران نیز دیده و می دانند که تصرف مناطق افغانستان آنهم با این سرعت و در برخی مناطق با تعدادی زیر هزار نفر و عدم مقاومت ارتشی که با میلیاردها دلار آمریکا و تجهیزات نظامی سازماندهی شده بود بطور قطع و یقین بدون توافقات پشت پرده با کشورهای حامی همچون عربستان و ....امکان ادامه حضور طالبان در راس قدرت سیاسی افغانستان وجود ندارد و با کاهش سرعت تحولات سیاسی و فرصت سازماندهی نیروهای معارض طالبان که در طوابف مختلف افغانستان حضور دارند می تواند آتش جنگ داخلی و شکست نهایی و همیشگی طلبان را رقم بزند به همین دلیل است که طالبان به محض وزود به کابل اعلام گفتگوو آشتی ملی را اعلام نمودند.
4- روند رو به رشد حرکتهای ضد آمریکایی در منطقه خصوصا در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و.... نشان می دهد که دیگر دولت های وابسته به آمریکا در این کشورها مقبولیت و مشروعیت سالهای قبل را ندارند در نتیجه افکار عمومی مردم با روندی صعودی که رنگ و بوی خشونت و جالش های نظامی نیز بخود گرفته است می تواند در آینده ای نه چندان دوربه قطع حضور آمریکا در منطقه بینجامد. در نتیجه نمایش افغانستان نا امن و خروج نیروهای آمریکایی از این کشور می تواند در دیگر کشورهای نامبرده نیز تکرار گردد.تا به این وسیله افکار عمومی خود خواستار حضور دوباره آمریکا در کشورشان شود.
5- بعنوان آخرین فراز این نوشتار دو نکته را باید متذکر شویم. اول اینکه آمریکا تلاش خواهد کرد تا زنجیره محاصره انقلاب اسلامی در ایران پاره نشود و همین موضوع است که عقب نشینی آمریکا و خروج آمریکا از افغانستان در این برهه را با تردید مواجه می کند. و دوم اینکه طالبان هنوز خلاء قدرت خود در مناطقی ماند دره پنجشیر را می بینند و همین امر می تواند استمرار قدرت طلبان و انتقال آرام قدرت در افغانستان را بر خلاف میل آمریکایی ها و طالب با خطر مواجه سازد.