به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، محمدعلی وکیلی در روزنامه ابتکار نوشت: شخصیتهایی مانند روحانی به دلیل زیست گلخانهای، بهمیانجیِ آمار با مسائل و مصائب جامعه را ادراک میکنند. درکِ آماری قطعاً نمیتواند به خلق موقعیتی همدلانه با جامعه بیانجامد و چنین شخصی نمیتواند کاریزمای اجتماعی تولید کند. روحانی پس از ریاست جمهوری اش به سرنوشت هیچ یک از اسلافش دچار نخواهد شد. او نه جایگاه و کاریزمای مرحوم هاشمی را دارد و نه محبوبیت خاتمی و نه جست وخیزهای احمدینژاد را داراست. به همین دلیل روزی برای روحانی نوشتم که تو تنهاترین سیاستمدار تاریخ ایران خواهی بود.
در اینجا می خواهم گستره این واژه را افزایش بدهم و انرا به تمام اصلاح طلبان سرایت دهیم. براین باور که اصلاح طلبان اصولا در تمام ادوار حیات سیاسی خود دارای زیست گلخانه ای بوده اند به این معنا که نه به همدلی و همراهی با مردم رسیدند و نه توانستند شخصیت کاریزمایی برای خود بسازند و او را علم کنند.شاید در هیاهوی رسانه ها و اقوال مردم افرادی مانند هاشمی رفسنجانی و روحانی توانستند تا حدودی این نقش را ایفا کند اما باید توجه داشت این دو نفر و نفراتی مانند ایشان از جمله ناطق نوری هیچکدام زاده خالص جریان اصلاح طلبی نبوده و نیستند. امروزهم که کارهای دولت اعتدال که مورد حمایت همه جانبه اصلاح طلبان قرار گرفت، موجب خرابی و نارضایتی زیادی از اصلاح طلبان منجر شده است. به همین سبب انتساب دولت روحانی به اصولگرایان موید همین نکته است.
زیست گلخانه ای که توسط خود اصلاح طلبان به روحانی نسبت داده شده است تعبیری است که نشان از این دارد که اصلاح طلبان از همان ابتدا بخوبی روحانی و مرام و منش فکری او را می دانستند اما دولت روحانی ادعای تعامل با جهان و غرب گرایی به سبک و سیاقی که هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بر آن باور داشتند، اعتثقاد داشت. روحانی پیشرفت در امور را ، غربی شدن از نوک سر تا ناخن پا می دانست در نتیجه می بینیم که از همان اوایل تشکیل دولت تدبیری-اصلاح طلبی، اصلاح طلبان که می دانستند روحانی و دولتش اصولا تصوری از استراتژی مستقل از غرب نداشتند با تمام وجود پا به عرضه میدان حمایت همه جانبه و تصرف مراکز قدرت را سرلوحه کارهای خود قرار دادند. نتیجهاش آن است که امروز همه ملت در رفاه ، معیشت ، اقتصاد و سیاست شاهد و ناظر آن هستند.
اگر در روزنامه ابتکار محمد علی وکیلی بیان می کند که روحانی به دلیل ویژگیهای شخصیتی و زیست گلخانهای، نتوانست برای خود پایگاه اجتماعی بسازد؛ چراکه نه کارنامهاش در دولت چنین قدرتی دارد ، نه گذشتهاش چنین اعتباری برای او میسازد و نه رفتارش دارای جذابیت اجتماعی است. در حقیقت نوعی اعتراف به ناتوانی اصلاح طلبان در ادامه حضور در سپهر سیاسی کشور میباشد. زیرا بطور قطع و یقین روحانی و کابینه صدرصد اصلاح طلب – اعتدالی او با تفکرات اصلاح طلبی کشور را با شعار تعامل با دنیا به نقطه ای رساند که ملت دیگر اعتمادی به ایشان برای اجرای وعده های داده شدهشان ندارند. در نتیجه زیست گلخانهای نه تنها شامل روحانی و دولتش خواهد بود که در گستره ای وسیعتر، اصلاح طلبان را نیز شامل خواهد شد.
این دیدگاه میتواند تبعات خطرناکی هم در پی داشته باشد و آن اینکه سران اصلاح طلب و افراطیون استحاله طلب را یکبار دیگر و با شدت بیشتری به بازنمایی فتنهای میدانی به بهانه فشارهای معیشتی مردم، که خودشان یکی ازعوامل بسترسازی این امر نیز بودهاند بکشانند. لذا معرفی سریعتر دولت و کنار گذاشتن مدیرانی که حیات سیاسی خود را خاتمه یافته می بینند توسط سید ابراهیم رئیسی و ارسال سیگنال های تغییر و تحول در مسیر کاهش فشارها و افزایش رفاه خانوارها از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.
* رضا احمدزاده