به گزارش پایگاه 598، به نقل از تسنیم، محسن سلگی: تباین انگاری یا دست کم مستقل دانستن دو رکن «جمهوریت» و «اسلامیت» ریشه در تلقی هایی مانند تلقی ظرف و مظروف برای توصیف رابطه «جمهوریت» و «اسلامیت» دارد. ناظر به این مسأله است که در یادداشت حاضر این تلقی را نقد می کنیم تا سپس بتوانیم مبتنی بر عدل _ که شامل تعادل هم می شود و آزادی را نیز زیرمجموعه خود قرار می دهد- تلقی دو بعدی _ که مبدع آن عطاالله رفیعی آتانی است اما نگارنده کوشیده به سطح تبیین آن افزوده و پیرامون آن مفهوم سازی کند) را به جای ظرف/ مظروف پیشنهاد دهیم و از رهگذر آن به مهمترین مأموریت دولت سیزدهم بپردازیم.
تلقی ناصحیح ظرف و مظروف به اندازه تلقی دو بعدی مورد نظر ما ظرفیت تحقق اراده و قدرت مردم را ندارد(این مدعا را توضیح می دهیم) . تلقی ناصحیح مورد اشاره سبب می شود تا ناخودآگاه یا آگاهانه تصور شود که اگر ظرف جمهوریت حذف یا شکسته شود، محتوایی به نام اسلام بدون چارچوب جمهوریت بر زمین بریزد. مشکل بنیادین این تلقی آن است که جمهوریت را ظرف و اساس و تکیه گاه دانسته و تو گویی که شکل و ثبات اسلام و نیز تشخص و شخصیت و ظاهر جمهوری اسلامی به جمهوریت (ظرف) است. در حالی که معیار اسلام نه جمهوریت که عدل است؛ هچنانکه معیار و تکیه گاه رکن اسلامیت نیز عدل است.
عدل همان جوهره و ذاتی است که «جمهوریت» و «اسلامیت» را یگانه می کند. به نحوی که برخلاف انگاره "ظرف/ مظروف" که رابطه و ترکیبی فیزیکی را القا می کند، در انگاره یا استعاره دو بعدی، «جمهوریت» و «اسلامیت» ترکیبی شیمیایی می یابند، آنچنان که قابل تفکیک نیستند و موجودیت هر کدام به دیگری بسته است. عامل این بستگی یا وابستگی چیزی جز عدل نیست.
ظرف بدون مظروف اهمیت دارد. اما در جمهوری اسلامی «جمهوریت» و «اسلامیت» دو روی سکه هستند که بی هر کدام سکه از سکه می افتد! چرا که «جمهوریت» و «اسلامیت» یک دوبعدی اند؛ از یک زاویه بنگری اسلام است و از زاویه دیگر مردم: هرچه مردمی تر، اسلامی تر و هرچه اسلامی تر، مردمی تر.
در تلقی جمهوری اسلامی به منزله موجودیتی دوبعدی، تضعیف رکن جمهوریت به منزله تضعیف اسلام و تضعیف اسلام نیز ملازم تضعیف جمهوریت خواهد بود. این مردمی ترین خوانش از اسلام است. از این حیث فراسوی ظرف/ مظروف قرار می گیرد و بر خلاف آن، مستعد القای این پنداره نیست که مردم در اسلام به نحو تاریخی و ذاتی غایب بوده اند یا اینکه توجه اسلام به مردم صرفا در نسخه جمهوری اسلامی یا دوران مدرن ممکن شده است.
بر این اساس نظام اسلامی نه تنها بر مشارکت حداکثری در انتخابات تأکید دارد بلکه بر مشارکت حداکثری غیرانتخاباتی یا بهتر بگویم فرا انتخاباتی نیز به همان میزان و چه بسا بیشتر از آن تاکید دارد. هرچند انتخابات نمادین ترین و مهمترین تجلی گاه اراده عمومی و مشارکت است. به هر روی در تلقی دو بعدی، مردم ذاتیت انقلاب هستند چنانکه اسلام. تلقی مردم به مثابه ظرف مستعد برداشت شی وار یا مادی از مردم است در حالی که مردم و قدرت مردمی یک ظرف نیست و چنین تلقی ای ناصحیح است؛ چنانکه برخورد تقطیعی و (مثلاً مقطع انتخابات) با مردم یا همان برخورد پروژه ای با مردم هم ناصحیح است. تنها در صورت تحقق ایده عدل است که مشارکت حداکثری اصیل یا مشارکت حداکثری ممتد – و نه مقطعی _ رخ میدهد؛ مشارکتی که شامل موسم انتخابات هم خواهد شد. این همان عدل است که مشارکت اصیل و پایدار در پی دارد.
عدل است که رضایت را به عنوان محرک اصلی مشارکت تحکیم می سازد. عدل است که مشارکت و به شمار آمدن اصیل مردم را در پی دارد؛ اینکه مردم به شمار آیند علاوه بر اینکه شمارش شوند. در برداشت هایی که مشارکت را به مشارکت انتخاباتی فرومی کاهند، مردم بیشتر به عنوان شمارش شونده و نه به شمار آمده در نظر گرفته می شوند. عدل آن چیزی است که به شمار آمدن مردم را در پی داشته و موسم انتخابات را نیز در برمی گیرد: مردم هم به شمار می آیند و هم شمارش می شوند. آنچه مشارکت عمیق و وسیع را رقم می زند رضایت مردم است که این تنها در سایه عدل محقق می شود. بر این اساس، عدل معیار مشارکت حداکثری مستمر و نیز معیار جمهوریت پویا است.
تداوم و استمرار مشارکت حداکثری انتخاباتی و فرا انتخاباتی به شرط عدل محقق می شود. عدل مستلزم توجه دمادم و نه دمدمی و دم انتخاباتی به مردم است؛ مشارکت حداکثری همانا مشارکت ممتد یا همه جایی و همه حالی است.
سخن اصلی
با توجه به مقدمه فوق می خواهیم مهمترین توصیه رهبر معظم انقلاب به دولت آقای رئیسی که در مراسم تنفیذ به آن اشاره کردند یعنی تحقق واقعی ایده «دولت مردمی» را مورد تأمل قرار دهیم.ایشان در مراسم تنفیذ رئیس جمهور منتخب، ایشان را به امور مهمی توصیه و از جمله فرمودند: «یک توصیه به رئیسجمهور محترم این است که در شعارهای ایشان مسئلهی مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن تکرار شده؛ این را از دست ندهند؛ این چیز بسیار مهمّی است. «دولت مردمی» را که شعار ایشان بود، در واقعیّت محقّق کنند و به معنای واقعی کلمه با مردم، در کنار مردم، در میان مردم باشند. مردم یعنی همهی مردم؛ بدون امتیازهای طبقاتی و گروهی.»
این نشان میدهد ایشان دولت مردمی را همان دولت اسلامی می دانند که تحقق بخش جامعه اسلامی در فرایند انقلاب اسلامی است. این نشان میدهد با دوگانه انگاری و تفکیک پنداری اسلام و مردم یا همان تلقی ریاضیاتی یا فیزیکی از آن دو نمیتوان دولت مردمی مورد نظر رهبر حکیم انقلاب را به درستی تبیین کرد. در حقیقت در جمهوری اسلامی با خوانش رهبران انقلاب اسلامی، شاهد امتزاج شیمیایی مردم (جمهور) و اسلام و تبلور آن در دولت اسلامی یا به تعبیری دولت مردمی هستیم.
در احیای اسلام مردمی از یک سو و تحقق دولت اسلامی از سوی دیگر که مستلزم مردمی شدن همه روندها از سیاستگذاری تا اجرا است، مفاهیم و ارزشهای اسلامی مانند تعاون، جماعت، اراده مردم، وحدت دینی، مواسات و مانند آن اولویت و عینیت خواهند یافت.
این همان مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی از خبرگان ملت در آخرین دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری است: «یکی از نیازهایی که مورد ابتلاء همهی جوامع اسلامی و همهی کشورهای اسلامی است و به آن نیاز دارند و بخصوص کشور عزیز ما که بحمدالله با نظام اسلامی اداره میشود به آن نیاز دارد، عبارت است از اینکه ما مفاهیم اسلامی را به مرحلهی عمل و به عرصهی عمل بکشانیم. ....در واقع عرض بنده این است که عناوین و مفاهیم معرفتی اسلام جنبهی عملیّاتی و ترجمهی عملیّاتی پیدا کند و عمل به آنها ممکن و رایج بشود ... مثلاً فرض بفرمایید در همین قضیّهی اخیر کرونا؛ مفهوم «مواسات» یک مفهوم کلیدی است در مجموعه و منظومهی ارزشی و معرفتی اسلام، که این مفهوم با یک قدری تبیین در جامعه، یک نهضت در همین ایّام به وجود آورد: نهضت کمک مؤمنانه؛ و یک کار بزرگ انجام گرفت؛ یعنی مردم مواسات را از جایگاه یک مفهوم معتبر و مثلاً ارزشمند شرعی که همه قبول داشتند، آوردند به مرحلهی عمل، و شما دیدید در سرتاسر کشور چقدر کار انجام گرفت، چقدر ارزش خلق شد با کارهایی که جوانها کردند، مردم کردند، گروهها کردند، دستگاههای دولتی کردند، دستگاههای نهادیِ انقلابی انجام دادند؛ یک حرکتی راه افتاد، یک نهضتی انجام گرفت، گرههایی را باز کرد، کارهایی را راه انداخت. یعنی مفهوم مواسات این کشش را داشت، این ظرفیّت را داشت که این جور تأثیر بگذارد و جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد. »4/12/1399
بنابراین می توان گفت «دولت مردمی» و «دولت اسلامی» نیز همچون ماهیت در هم تنیده «جمهوریت» و «اسلامیت» یک حقیقت واحد هستند و اگر آقای رئیسی بخواهند افتخار تحقق بخشی به دولتی اسلامی در گام دوم انقلاب را داشته باشند راهش تحقق شعار دولت مردمی است که ایشان به درستی آن را شعار انتخاباتی خود قرار داده و در کارنامه عملی مسئولیتهای گذشته خود نیز اعتقاد و باور به آن را نشان دادهاند.
این همان راهی است که اگر درست پیموده شود هم ضامن آبادانی دنیای مردم و هم سعادت و رستگاری آنها در آخرت خواهد شد. تحقق دولت مردمی در گرو به حساب و به شمار آوردن مردم است. دیدن و شنیدن بی واسطه آنان است. همدلی و همزبانی متقابل دولت و مردم با یکدیگر است. ایجاد روح اخوت و برادری در پیکره جامعه است و از همه مهمتر اتصاف به ویژیگیهای اشرف دولتمردان عالم یعنی پیامبر اکرم(ص) است که قرآن از آن حقیقت چنین یاد میکند: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ (توبه 128)» (به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است.)
دولتمرد دولت مردمی فردی است از جنس مردم، در کنار مردم، کمر بسته برای خدمت به آنان، همدردی کننده با دردها و رنجهای آنها و تلاش برای برداشتن بار سخت زندگی از دوش آنان و فراهم ساز زندگی خوب، همراه با پیشرفت ومعنویت برای آنان.