به گزارش پایگاه 598، روزنامه صبح نو درباره عملکرد ظریف در وزارت خارجه گفتو گویی با ابراهیم متقی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالمللی انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه آمده است.
تلاش کردند از تابوت برجام قهرمان ملی بسازند
- هرگاه سخن از برجام در حوزه سیاست خارجی میشود دو برداشت کاملا متفاوت از آن به ذهن منعکس میشود. برداشت اول مربوط به روایت ظریف، کارگزاران دولت روحانی و طیف گستردهای از شهروندان و نخبگانی است احساس میکنند عدم موفقیت برجام ناشی از انتقاد گروههای رقیب یا کالبدشکافی برجام ازسوی گروههای دانشگاهی و پژوهشی است و گروه دوم این رویکرد را دارند که میتوان در برخورد با غرب به مطالبات حداکثری نائل شد. اما واقعیت آن است نه مطالبات حداکثری امکانپذیر بوده و نه دفاع از برجام و سیاست خارجی ظریف مشکلی را حل میکند.
- جواد ظریف در سهماه گذشته همواره تلاش داشت تا کارنامهای موفق از عملکرد خود ارائه دهد. در اولین گام، او مصاحبه مطبوعاتی را برگزید، برخی از رسانهها جواد ظریف را بولد کردند و بار دیگر تلاش کردند از تابوت برجام قهرمان ملی بسازند؛ به همان گونهای که مصدق نتوانست جنبش ملی شدن صنعت نفت را به نتیجه مطلوب برساند و نتیجهای جز کنسرسیوم در سال1354 حاصل نشد، برجام نیز با هیچیک از اهداف و ادعاهای بیانشده همگونی نداشت اما برجام در اندیشه سرابگونه باقی ماند و به یکی از چالشهای اصلی سیاست خارجی ایران در سالهای 1395 تا 1400 تبدیل شده است.
ایدئالیسم دیپلماتیک ظریف زودگذر و بینتیجه بود
- جواد ظریف تلاش دارد تا اهداف ایدئالیستی یا به قول خود، دیپلماسی عاشقانه را به واقعیتی دقیق از حوزه منافعملی تبدیل کند. دیپلماسی عاشقانه ظریف انگارههایی از ایدئالسیم دیپلماتیک و رویاگرایانهای در فرهنگ و اندیشه و رویکرد نخبگانی منعکس میکند. ایدئالیسم دیپلماتیک ظریف روزهای امیدوارکنندهای برای اقتصاد و زندگی اجتماعی ایران به وجود آورد اما همانند ابرهای بهاری بسیار زودگذر و بینتیجه سپری شد.
- در سال2000 ایران و آمریکا در آستانه درگیریهای اجتنابناپذیر قرار گرفتند، اقدامات تاکتیکی ایران و آمریکا علیه یکدیگر میتوانست با نشانههایی از بحران روبهرو شود. ریشه تصاعدی بحران در تحولات سیاسی و امنیتی 1398 تا 1399 ناشی از دیپلماسی نامتوازن ظریف بود.
- جان مرشایمر (استاد روابط بین الملل آمریکا) به این موضوع اشاره دارد که هرگاه کشوری از سیاست مماشات بهرهگیری کند بهگونهای اجنتابناپذیر با انتظارات فزاینده روبهرو میشود. واقعیت آن است که ظریف دیپلماسی مماشات را به نشانه نرمالیزیشن یا عادیسازی روابط با سیاست بینالملل فرض کرده است.
- نکته دوم در ارتباط با برجام را که میتوان به آن اشاره داشت، مساله «غیرامنیتی کردن ایران» است. ظریف فکر میکرد که از طریق سیاست مماشات میتواند ایران را در وضعیت غیرامنیتی قرار دهد، درحالیکه تحقق امنیت ملی برای هر کشوری در شرایطی حاصل میشود که از حداقل قدرت تاثیرگذار برخوردار بوده و در مذاکرات بینالمللی بتواند اهداف خود را منعکس سازد.
برجام بههیچوجه در قالب توافقهای بینالمللی قرار ندارد
- برنامه جامع اقدام مشترک بههیچوجه یک قرارداد بینالمللی محسوب نمیشود و ایدئالیسم دیپلماتیک ظریف همواره بیانگر این ایده و امید برای جامعه ایرانی بود که هیچکس در آمریکا نمیتواند برجام را نادیده بگیرد؛ درحالیکه برجام بههیچوجه در قالب توافقهای بینالمللی قرار ندارد. برجام صرفا برنامهای کلی برای همکاریهای مرحلهای محسوب میشود. چه برجامی که در دوران ظریف تثبیت شد و چه برجامی که در آیندهای نزدیک یا دور تنظیم شود. در چنین شرایطی تیم دیپلماتیک جدید باید فعالیتهای خود را از چالشهای برجامی آغاز کند.
تمام وزارت خارجه به برجام تقلیل داده شد
- نکته آخر را میتوان در ارتباط با سیاست نامتوازن ظریف در ارتباط با ستاد وزارت امورخارجه و الگوی کنش همکاریجویانه با سایر بازیگران دانست. ظریف در دوران تصدی وزارت، تمامی وزارت امورخارجه را به برجام تقلیل داده بود و انگاره یکبعدی از سیاست خارجی منجر به حاشیهای شدن بسیاری از بخشهای موضوعی و حوزه همکاری دوجانبه شد. همکاری نامتوازن با روسیه و چین در مقایسه با آمریکا و جهان غرب را میتوان در ادبیات خداحافظی ظریف مشاهده کرد.
- قضاوت درباره سیاست خارجی ظریف را باید صرفا براساس دستاوردها و نتایج آن ارزیابی کرد؛ ظریف امروز باید به این پرسش پاسخ دهد که در روزهای واپسین تصدی وی در وزارت خارجه، آیا ضریب امنیتی ملی ایران در مقایسه با 1392 افزایش یا کاهش یافته است؟ همچنین باید براساس این پرسش قضاوت شود که دستاوردها و هزینههای برجام برای حکومت ساخت سیاسی مردم و نظام اجتماعی به چه میزان بوده است؟ اگر برجام موفق بود چرا دولت روحانی در ریاستجمهوری خود اقتصاد جامعه را با تورم بسیار بالا و چالشهای اقتصادی جبرانناپذیر همراه کرده است؟