به گزارش پایگاه 598، آرای باطله به لحاظ رفتارشناسی انتخاباتی نوعی اعتراض نمادین به شمار میرود که نشان از دلسردی مردم برای ایفای نقش در انتخابات دارد؛ وقتی مردم فردی را انتخاب کنند و فرد مذکور نسبت به تعهداتش بیتفاوت باشد و خواست مردم را نادیده بگیرد، کسانی که او را به منسب قدرت رساندهاند نسبت به حضور خود در انتخابات بدبین خواهند شد چراکه احساس میکنند در انتخابات پیشین فریب خوردهاند و آنچه موردنظرشان بوده محقق نشده است.
مردم در این شرایط به 3 شکل متفاوت عمل خواهند کرد؛ عدهای از اصل انتخابات دلسرد شده و حاضر به مشارکت نمیشوند یا به عبارتی انتخابات را تحریم میکنند، عدهای دیگر اصل انتخابات را لازمه تداوم دموکراسی میدانند اما میخواهند به هر شکلی شده اعتراض خودشان نسبت به وضع موجود را فریاد بزنند، این افراد انتخابات را محترم میشمارند اما به فرد خاصی رای نمیدهند چراکه وضع موجود را نتیجه تجربهی شکستخوردهِ اعتماد به افراد قبلی میدانند، عدهای نیز معتقدند شرکت نکردن در انتخابات یا عدم حضورِ موثر در انتخابات راهحل مناسبی در برخورد با مسائل نیست و کمکی به تغییر وضع موجود نخواهد کرد لذا به سمت کاندیدایی گرایش مییابند که بیشترین مخالفت با وضع موجود را داشته باشد.
انتخابات ریاستجمهوری 1400 آینهی تمامنمایی بود که اوج دلسردی مردم از وضع موجود در کشور را منعکس کرد و نشان داد نارضایتی عمومی در سالهای گذشته به طور چشمگیری شدت گرفته است.
سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در حالی پایان یافت که ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر در آن شرکت کردند و میزان مشارکت مردم ۴۸.۸ بود که پایین ترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب اسلامی است (البته آمارهای اعلامشده توسط وزارت کشور همچنان محل ابهام است و هنوز تکلیف 2 میلیون و 700 هزار رای مشخص نشده است که چنانچه این اخلال بوجود نمیآمد، میزان مشارکت 54 درصد میبود).
با اینحال حتی اگر در نحوه برگزاری انتخابات و شمارش آرا اخلال ایجاد نمیشد و میزان مشارکت تحت تاثیر عملکرد وزارت کشور قرار نمیگرفت باز هم با مشارکت 54 درصدی نمیشد چهره خوبی از کشور ترسیم کرد، لذا باید به این نکته معترف شد که دولت روحانی در کنار رکوردشکنیهای اقتصادی، رکورد نارضایتی عمومی را نیز در سالهای بعد از انقلاب شکسته است به گونهای که این نارضایتی را میتوان در عدم مشارکت و میزان آرای باطله به خوبی مشاهده کرد.
در همین رابطه جواد موگویی پژوهشگر تاریخی در تحلیلی تحت عنوان "به احترام این ۴میلیون آرایباطله" نوشت:
رسم بود که آرای باطله در هر دوره تعبیر به کسانی میشد که برای عبور از گزینشهای استخدامی و درج مهر انتخابات در شناسنامه، بالاجبار پای صندوق میرفتند و رای سفید میانداختند. سال۸۸ آرای باطله ۴۰۰هزار بود. سال۹۲ به ۱میلیون ۲۴۰هزار رسید. سال۹۶ نیز ۱میلیون ۲۰۰هزار شد. اما امسال به مرز ۴میلیون رسید! دولت روحانی در افزایش آرای باطله نیز رکورد تاریخ انقلاب را زد! این افزایش چه معنا و پیامی دارد؟! دیگر نمیتوان این ۴میلیون را «آرای اجباری» تحلیل کرد. معنایی مستقل دارد. اما ابتدا باید به این رای احترام گذاشت! چراکه، هرچند گله دارند از شیوهحکمرانی، تبعیضها و فسادها، و خشمگیناند از آبان۹۸ و سفرههای خالی، لکن از باب آبروداری بازهم پای صندوق آمدند اما نمیتوانند اعتراضشان را سانسور کنند و فریاد نکشند. برای همین، رایِ اعتراضی میدهند. اما همین که هنوز حاکمیت را محرم شنیدن اعتراضشان میدانند، باید آنرا غنیمت شمرد. هنوز به بنبست تحریم نرسیدهاند و راه جمهوریت را اگرچه تنگ، اما بسته نمیبینند. و این یعنی هنوز کورسوی امیدی به صدای شنیدن دردهایشان دارند. پس، باید پای درددلشان نشست. کاری که دولت روحانی نکرد و سخن یکمیلیون و ۲۰۰هزار آرای اعتراضی را به هیچ گرفت تا حالا بیش از ۳برابر شوند! امیدوارم رییسی این اشتباه را تکرار نکند. به اصلاحات بپردازد و آرای باطله را فارغ از گرایش سیاسیشان، دوباره به سبد امید بازگرداند. وگرنه این آرای باطله به تحریم انتخابات خواهند رسید. یکی از شاخصهای کارآمدی دولت رییسی، میتواند کاهش آرای باطله باشد.