پایگاه 598: در مقولهی مدیریت کشور با "اما و اگر" امکان ادارهی جامعه وجود ندارد و به تعبیر ضربالمثلی فارسی "اگر را کاشتند، سبز نشد!"
اما چالش اصلی کجاست که با ساختار و مدیران موجود، نمیتوان "الگوی زندگی مبتنی بر دین" را به مردم معرفی و اجرا کرد؟
چهل سال است که برنامههای متعدد توسعه توسط دولتهای مختلف تنظیم میشود. تاکنون این پرسش طرح شده است که چرا در سبک زندگی و اخلاقی مردم، نتیجه سیاستگذاریها و برنامهریزیها، برعکس ارادهی دستگاه تبلیغاتی و معرفتی حاکمیت شده و اخلاق و منش غربی اثرگذارتر از اخلاق دینی شده است؟
با وجود مدعیان بسیار در این عرصه، اما نه حوزه علمیه پاسخگوست و نه دانشگاه!
ظاهرا تصور دولت، نهادها و آقایان این است که بدون ارائه راهکارهای عملی، صاحب نفوذ و قدرتهای ماورائی هستند و یا در انتظار معجزهای الهی برای کُن فیَکون شدن اوضاع جامعه نشستهاند!
سوالاتی در اینباره مطرح است؛ - ساختار مشارکت را رییسجمهور تعیین میکند یا حوزه و دانشگاه؟
- سبک زندگی اسلامی را رییسجمهور تعیین میکند یا حوزه و دانشگاه؟
جواب روشن است؛ این ساختارهای کهنه و کپیبرداری شده از الگوهای غربی است که نظامهای تولید، توزیع و مصرف در سه سطح نظام قدرت، ثروت و اطلاعات را تنظیم کرده که محصول آن سبک زندگی غیر دینی است.
تا این ساختارها تحول پیدا نکنند، هر رئیسجمهوری بر مسند قدرت بنشیند نمیتوان شاهد تغییرات جدی در سبک زندگی مردم باشیم.
مگر اینکه حوزه علمیه، دانشگاه و دولت با یک اراده جدی در جهت تغییر وضعیت ناکارآمد موجود (که صدای اعتراض مردم و رهبری را بلند کرده است) تغییر نماید و برای تحقق تغییرات و اصلاحات اساسی، باید دولت جدید با مشارکت فعال حوزه و دانشگاه برنامهی تحول همراه با اقدام را ارائه نمایند.
والسلام من اتبع الهدی
عبدالعلی رضایی/ حوزهی علمیه قم