کد خبر: ۴۸۷۰۰۲
زمان انتشار: ۱۴:۵۳     ۰۲ خرداد ۱۴۰۰
یادداشت/
سید جواد هاشمی فشارکی
حکایت عجیب دو «بیل» روحانی ، برای "تحریم‌" و "کرونا"

در این یادداشت با مفهوم اصلی دو ضرب المثل ایرانی و قدیمی در خصوص بیل و یک اصطلاح وارد شده در ادبیات سیاسی ریاست جمهوری آشنا می شوید.

  سخنان 30 اردیبهشت 1400 اقای حسن روحانی در استفاده از استعارۀ «بیل به کمر زدن» خیلی عجیب است . وی در روزهای پایانی عمر دولتش که طی هشت سال فقط باغچه برجام پرخسارت را بیل زده ، گفت : «ما دو تا بیل می‌خواستیم تا بزنیم به کمر کرونا و تحریم. هر دو را هم یافتیم!»

استفاده مکرر از ادبیات نامتعارف در فضای سیاست و در قامت رییس جمهوری کشور اسلامی بسیار عجیب می باشد و عجیب تر آن در ادعای دوچیزی که صدق ندارند ؛ می باشد:

بجای حمایت از تولید داخلی واکسن کرونا ، با واردات انبوه واکسن خارجی که رهبرانقلاب انرا ممنوع اعلام کرده بودند و در شرایطی که هنوز کرونا در اوج موج چهارم بحران بسر می برد!

و همچنین تحریم های دشمن نه تنها رفع نشده ، بلکه بعداز برجام افزایش نیزیافته است!

و هنوز دروغهای گشایشهای فرو ریختن تحریمها و بازشدن هزاران ال سی و وعده های محقق نشده برجامی سرجای خود باقی هست ! بیان چنین مطلبی جای تاسف دارد.

«اگر بیل زنی ، باغچه خودت را بیل بزن»
برای کارگزاران دولت در این روزهای پایانی اش ما دو بیل برای بیل زنی باغچه خودشان پیدا کرده ایم:

یکی برای شخم زدن گفتار: بیل زدن به کلام در توهین های مکرر به مخالفین و ادبیات وعده های دروغین

یکی برای شخم زدن رفتار: بیل زدن عملکرد هشت ساله در عدم رسیدگی به مشکلات جامعه و معیشیتی مردم با تورمهای چندین برابری ناشی از سومدیریتشان

تفاوت زیادی بین تفکر لیبرالهای غرب گرا وکدخدا پرستان وجود دارد. روحانی و ظریف تعبیر «برچیدن» تحریم را به کار می بردندکه اساسا دست دشمن بوده و نه دست آنان و دشمن نیز جز با به ذلت کشاندن چیزی را نخواهد داد. ولی تفکر انقلابی و اسلامی با پرچمداری امام المسلمین تعبیر «بی‌اثر کردن تحریم‌ها» بکار برده و بر اتکا به توان مردمی و داخلی تاکید دارند. و بین این دو تفاوت ماهوی زیادی از نگرش و رفتار وجود دارد.

تحریم، یک واقعیت است و ما را با مشکلات عدیده رو به رو کرده؛ ولی چالش اصلی تفکر وابسته کردن اب خوردن مردم به مذاکرات سازش کارانه برجام بوده. درحالیکه از هر بیل داخلی که به کمر تحریمها  اصابت میکرد باید استقبال می کردند.

البته سابقه بیل را هم دیدیم 4 سال قبل که معاون اول خود که برای او سنگ تمام گذاشت و بیل را بر زمین نگذاشت ودر همان مسولیت باغچه برجام را بیل می زد و اکنون با همان بیل در انتخابات ریاست جمهوری نیز ثبت نام کرده است!

رییس مجلسی که بایستی با مصوبات مجلس درحمایت از تولید داخل به کمر تحریمها بیل می زد، بجای آن برسر نمایندگان مخالف بیل زد و برجام را ظرف 20 دقیقه در مجلس تحت سلطه خود در سال 94 به تصویب رساند و اکنون با همان بیل در انتخابات ریاست جمهوری نیز ثبت نام کرده است!
این جریان برای فرار از پاسخگویی از ناکارمدی شان در هشت سال گذشته، به این ادبیات کوچه بازاری روی آورده اند ، تا با این رمز ، بیل را دست بدست کنند و برجامهای بعدی را رقم بزنند. لکن مردم از  بیل پرانی ، بیل بازی خسته شده اند و.....

پس ای بیل‌ها ! در انتخابات خرداد 1400 فرود آیید و برفرق " صاحبان حرفهای بی عمل " بکوبید تا کشور پس از هشت سال کمری راست کند!
 
تو اگر بیل زنی برو باغچه خودت را بیل بزن
داستان ضرب المثل
مردی داشت باغچه خانه اش را بیل می زد تا برای کاشتن گل و کمک به بارآوری درختان کمک کند . همسایه اش از راه رسید و شروع کرد به ایراد و دستور دادن ، پشت سر هم گفت اینجا را هم بیل بزن ، عمیق تر بیل زن، خاک را خوب زیر و رو کن و… مرد به یکباره عصبانی شد و به او گفت : تو اگر بیل زنی برو باغچه خودت را بیل بزن …»

معنی ضرب المثل ” تو اگر بیل زنی برو باغچه خودت را بیل بزن”

یعنی نگاه به باغچه خودت بیانداز و به کار من کاری نداشته باش

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند به یک نفر بگویند: سرت به کار خودت باشد و در کار من دخالت نکن یا آن که بگویند تو که در مشکلات خودت مانده ای لازم نیست برای مشکلات من راه حل بدهی

ضرب المثل بیلش را پارو کرده

معنی ضرب المثل ” بیلش را پارو کرده”
۱- بیلش را پارو کرده یا بیلش را تبدیل به پارو کرده، یعنی موقعیت های خوبش را از دست داده است.
۲- به کسی می گویند که پس از تلاش در کارش، با شکست رو به رو شود و آرزوهایش به باد رود.
۳- گاهی هم به افرادی می گویند که به پول و مقامی دست یافته اند و خود را برتر از دیگران می دانند.

داستان ضرب المثل
پیرمرد فقیری بود که که در روستا زندگی می کرد. از اینکه زمینش محصولی نمیداد ناراحت بود. یکی از دوستان روستائیش گفت اگر چهل روز زمینت را با فلان دعا بیل بزنی و جلوی خانه ات را هم آب و جارو کنی، روز چهلم حضرت خضر می آید و هر خواسته ای داشتی برآورده میکند.

پیرمرد همین کار را کرد. روز چهلم رسید. او از صبح مشغول بیل زدن و دعا خواندن بود. غروب شد. از اینکه حضرت خضر به دیدارش نیامده بود ناراحت بود. بیلش را برداشت و با ناامیدی به سمت کلبه اش رفت.

چند قدم بیشتر برنداشته بود که از دور مردی به سمت او آمد. مرد غریبه که ناراحتی پیرمرد را دید علت غمش را جویا شد. پیرمرد قضیه را تعریف کرد. مرد ناشناس گفت: تو فکر کن من همان خضرم و خواسته ات را به من بگو.

پیرمرد خنده اش گرفت و با تمسخر گفت: اگر تو خضری، بیل من را تبدیل به پارو کن! یکدفعه بیلش تبدیل به پارو شد و مرد غریبه هم ناپدید گشت! آنجا بود که پیرمرد بر سر خود کوبید و فهمید خضر نبی را از دست داده است و نه تنها به آروزی قلبی اش نرسید بلکه بیلش را که تمام دارایی اش بود از دست داد!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها