به گزارش پایگاه 598، مهر نوشت: سال‌هاست به عنوان یک دیپلمات در حوزه منطقه کار می‌کند و مدت زیادی نیز مسئولیت معاونت عربی-آفریقایی وزارت امور خارجه را برعهده داشت؛ معاونتی که محل اتصال دو حوزه «میدان» و «دیپلماسی» بود. «حسین امیرعبداللهیان» که چند سالی می‌شود دستیار رئیس مجلس در امور بین‌الملل شده است در گفتگویی تفصیلی با ما از مزیت‌ها و ظرفیت‌هایی که «میدان» برای «دیپلماسی» به همراه آورده است، سخن می‌گوید.

به گفته امیرعبداللهیان «اگر آمریکایی‌ها در یک دهه گذشته، در مقاطع مختلف در موضوع هسته‌ای با ما مذاکره کردند به خاطر توان ما در میدان بوده است»، او می‌گوید: «سردار سلیمانی نه تنها هیچگاه از دیپلماسی برای میدان هزینه نکرد بلکه از جیب مردم هم برای میدان هزینه نکرد»

او روایتی از ماجرای سفرش به بروکسل و دیدار با فدریکا موگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا نقل می‌کند و می‌گوید: «من سال ۹۴ سفری به بروکسل داشتم و قرار بود ملاقاتی با خانم اشمیت، معاون خانم موگرینی، داشته باشم اما به دلیل عقبه قوی و دست پری که در میدان به دست آورده بودیم، موگرینی به جای معاونش سه ساعت با من به گفتگو نشست»

به اعتقاد دستیار رئیس مجلس در امور بین‌الملل، محمد جواد ظریف نیز استفاده‌های زیادی از ظرفیت «میدان» کرده است. او می‌گوید: «میدان دست ما دیپلمات‌ها را در میز مذاکره به شدت باز کرد، تا آنجایی که شاهد هستیم مشخصاً آقای ظریف از ظرفیت میدان در دیپلماسی استفاده بسیار زیادی کرده است»

امیرعبداللهیان در این گفتگو به ماجرای حمله به سفارت عربستان در تهران هم اشاره کرد و گفت: «پس از حمله به سفارت عربستان، رئیس نمایندگی سفارت عربستان را خواستم و گفتم به دیپلمات‌هایتان آسیبی نخورده، خسارات شما را هم جبران می‌کنیم، شما به فعالیت‌تان ادامه دهید اما آنها فرمان تنش‌آفرینی را از مرکز گرفته بودند»

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:

*در ماه‌های اخیر، اقدامات صهیونیست‌ها، علیه منافع ملی ما صریح‌تر و علنی‌تر شده است. روند واکنش‌های جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ به این اقدامات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ به نظر شما تفاوتی در واکنش‌های ما ایجاد شده است و برخی از مصلحت اندیشی‌ها را کنار گذاشتیم؟

البته در هیچیک از حوادث تروریستی و خرابکاری‌ها، چه آنهایی که در خاک سوریه انجام شده است و همچنین، یک یا دو موردی که در داخل ایران انجام گرفت، صهیونیست‌ها مسئولیت را نپذیرفتند. با توجه به ویژگی‌هایی که عملیات‌ها داشتند، برای مسئولین ما بسیار مهم بود که بتوانند شناسایی و ردیابی دقیق انجام دهند که مسئولیت این اقدامات خرابکارانه متوجه چه طرفی است.

صهیونیست‌ها باید پاسخی را دریافت می‌کردند تا برداشت غلط آنها اصلاح می‌شد. اتفاقاتی که در روزهای اخیر در سرزمین‌های اشغالی رخ داد، بخشی از پاسخی است که مقاومت باید به صهیونیست‌ها می‌داد. جمهوری اسلامی ایران نیز در سطح مقامات عالیرتبه نظامی موضع صریح خود را اعلام کرد. به صراحت فرماندهان عالیرتبه نظامی کشورمان گفتند که شر رژیم صهیونیستی به خودش برمی‌گردد و حتماً این روندی که منجر به تغییر معادله شد، خیلی سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد.

*چقدر احتمال دارد از اقدامات متقابلانه جمهوری اسلامی ایران علیه رفتار خصمانه رژیم صهیونیستی بر اساس فرآیندهای دیپلماتیک احتمالی در آینده کاسته شود؟

اولاً چیزی به نام تنش‌زدایی با رژیم جعلی صهیونیستی نداریم و اصلاً چنین رژیمی را شناسایی نکردیم و نخواهیم کرد. ثانیاً اقداماتی که جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته، در حمایت از مردم فلسطین، به طور مشخص در حمایت از مقاومت و همچنین در مقابله با جنایت‌ها و توسعه‌طلبی‌های رژیم صهیونیستی، انجام داده است، به گونه‌ای بوده که سهم مهمی در تأمین حداکثری امنیت منطقه داشته است، لذا کشورهای منطقه‌ای حتی بعضی از کشورهایی مثل امارات و بحرین که با فشار آمریکایی‌ها، سطحی از عادی‌سازی در روابط با رژیم صهیونیستی را رقم زدند، به خوبی می‌دانند که نقش سازنده ایران در منطقه برای مقابله با جنایت‌های صهیونیست‌ها چگونه بوده است.

ما در ایران چیزی به نام تنش‌زدایی با رژیم جعلی صهیونیستی نداریم و اصلاً چنین رژیمی را شناسایی نکردیم و نخواهیم کرد *هزینه-فایده حمایت جمهوری اسلامی ایران از جبهه مقاومت برای ما، تا به امروز چقدر بوده است؟ برخی افراد معتقدند این حمایت‌ها در برخی از روندهای دیپلماتیک کشور اخلال ایجاد کرده و برای مثال از آن جایی که سیاست‌های منطقه‌ای ما با برخی کشورها مانند عربستان سعودی دچار زاویه است و عربستان نیز منافع مشترکی با آمریکایی‌ها و غربی‌ها دارد، این تنش‌ها نسبت به آنها نیز بسط پیدا خواهد کرد.

وقتی ما از محور مقاومت صحبت می‌کنیم، این مفهوم یک عقبه استراتژیک دارد. اتفاقاً ارتباط مستقیمی نیز با امنیت ملی کشور دارد. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، سیستم ترتیبات سیاسی و امنیتی در منطقه شکل گرفته است. در یک مقطعی شاه به عنوان ژاندارم آمریکا در منطقه عمل می‌کرد و نظم موجود در منطقه بر همین اساس سازگار بود. البته آمریکایی‌ها سیاست دو ستونی، با نقش ایران و عربستان را همزمان دنبال می‌کردند که نظم منطقه‌ای مورد نظر آنها شکل بگیرد.

با پیروزی انقلاب اسلامی نظم مورد نظر آمریکایی‌ها و سیاست تک بعدی مبتنی بر ژاندارمی شاه بهم ریخت. اگرچه بعضاً خود ما هم نفع ویژه‌ای در آن می‌بردیم اما در واقع این آمریکایی‌ها بودند که دست برتر را در آن دوران داشتند. پس از آن آمریکایی‌ها یک دهه تلاش کردند، به موازات تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال می‌کردند، از طریق جنگ داخلی و با درگیری بین اقوام برای تجزیه و همچنین جنگ تحمیلی ۸ ساله علیه جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را نابود کنند تا آن ترتیبات مورد نظر خود را به منطقه برگردانند. جمهوری اسلامی ایران، این فرصت را از امریکایی‌ها گرفت.

در گام بعدی آمریکایی‌ها تلاش کردند از طریق توسعه پایگاه‌های خود و توسعه حضور نظامی در منطقه، ترتیبات و نظم جدید سیاسی-امنیتی در منطقه ایجاد کنند و به نحوی عمل کنند تا امنیت منطقه بدون حضور ایران تأمین شود. ایران کشوری است که موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در منطقه دارد. حذف ایران از جغرافیای سیاسی و توافقات منطقه‌ای، امری قطعاً غیر ممکن است. هیچگاه شما نمی‌توانید یک واحد سیاسی و یک کنشگر بزرگ مثل جمهوری اسلامی ایران را از منطقه و ترتیبات جدید منطقه‌ای کنار بگذارید. لذا تمام طرح‌های آمریکایی‌ها که مبتنی بر ایجاد ترتیبات سیاسی-امنیتی بدون حضور ایران بود، با شکست مواجه شد.

رژیم صهیونیستی می‌توانست پشت مرزهای ما باشد اما امروز متحدین ما پشت مرزهای رژیم صهیونیستی هستند و این اقدام در در راستای حفظ امنیت کشور و منطقه است اما از طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران توانست طی سه دهه با درایت، هوشمندی و دقت نظر مقام معظم رهبری و افرادی همچون سردار سلیمانی و تیم همکاران ایشان، با ایجاد یک فرآیند سیاسی-امنیتی جدید در منطقه، که امروز به آن محور مقاومت می‌گویند ترتیباتی جدید در منطقه شکل دهد. برای مثال وقتی که ۸۰ کشور در نشست تونس گردهم می‌آیند و یا همه در اجلاس‌های مختلف در اروپا و در منطقه برای فروپاشی نظام سیاسی سوریه متحد می‌شوند، جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم سوریه مانع فروپاشی و تبدیل شدن سوریه به لیبی می‌شود. همچنین در کنار رهبران، مردم و نیروهای مسلح عراق از تجزیه این کشور جلوگیری می‌کند.

این مسئله یعنی، ترتیبات جدید سیاسی و امنیتی کارکردی برای حفظ ثبات و امنیت پایدار و همچنین رسیدن به یک مرحله مهمی از آرامش در منطقه دارد. لذا هرچه بیشتر جمهوری اسلامی به سمت توسعه منطقه و سرمایه‌گذاری در حوزه مقاومت حرکت کرده، در راستای همین ترتیبات جدید سیاسی و امنیتی در منطقه بوده است. اگرچه بعضاً اقدامات خصمانه‌ای از طرف رژیم صهیونیستی سر می‌زند و دانشمند هسته‌ای ما را (شهید محسن فخری‌زاده) توسط عوامل موساد و برخی از عوامل سرویس‌های خارجی به شهادت می‌رسانند که حتماً با قدرت، با آنها مقابله به‌مثل خواهد شد. رژیم صهیونیستی می‌توانست پشت مرزهای ما باشد اما امروز متحدین ما پشت مرزهای رژیم صهیونیستی هستند و این اقدام در در راستای حفظ امنیت کشور و منطقه است.

شما چند سال در معاونت عربی-آفریقایی مسئولیت داشتید، معاونتی که محل تلاقی میدان نبرد و عرصه دیپلماسی بود. مصداقی بفرمائید که در این سال‌ها، این دو عرصه تا چه میزان با هم هم‌افزایی داشتند و چه اندازه در تعارض با یکدیگر بودند؟

وقتی ما از «میدان» صحبت می‌کنیم، فرماندهی‌اش بیش از دو دهه در اختیار سردار شهید سلیمانی و تیمی از همکاران ایشان بوده است. میدان را ما در راستای همان ترتیبات سیاسی و امنیتی تعریف می‌کنیم. از ویژگی‌های بارز سردار سلیمانی این بود که همیشه اقدامات میدانی، ظرفیت‌های دیپلماسی و همچنین ظرفیت رسانه‌ای را با هم می‌دانست. حتی فراتر از این، در مأموریت‌های خود به ظرفیت‌های فرهنگی موجود در کشورها و منطقه توجه بسیار ویژه‌ای داشت.

اگر آمریکایی‌ها در یک دهه گذشته، در مقاطع مختلف در موضوع هسته‌ای با ما مذاکره کردند به خاطر توان ما در «میدان» بود البته من دیدم آقای ظریف اخیراً فایل‌های مختلفی را منتشر می‌کند که دقیقاً در نقطه مقابل مصاحبه محرمانه ایشان است. ایشان تأیید می‌کند که دیپلماسی و میدان دو بال یک پرنده هستند که باید با هم پرواز کنند. اما در خصوص این بحث‌هایی که امروز مطرح می‌شود مبنی بر اینکه دیپلماسی هزینه میدان شد، من به عنوان یک دیپلمات باید بگویم که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم اگر آمریکایی‌ها در یک دهه گذشته، در مقاطع مختلف در موضوع هسته‌ای با ما مذاکره کردند این به خاطر توان ما در میدان بود. توان ما در میدان علم و فناوری، در میدان دانش هسته‌ای و توسعه دانش هسته‌ای و چه در حوزه توان دفاعی.

در کنار این، یک واقعیت دیگری را در حوزه میدانی و در ظرفیت‌های خود در اختیار داشته و داریم که همان نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران است، چیزی که دشمنان ما از آن به عنوان دخالت یاد می‌کنند. ولی من با صراحت عرض می‌کنم جمهوری اسلامی ایران دارای نفوذ بالایی در منطقه است و این نفوذ علاوه بر ارتباط با پیشینه‌های تاریخی، دینی و فرهنگی و حتی به حوزه‌های جغرافیایی و مشترکات جغرافیایی ما نیز برمی‌گردد. نفوذ ما یعنی وقتی دولت عراق یا سوریه از جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه با داعش درخواست کمک می‌کند، این مسئله ناشی از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این کشور است که چنین درخواستی از ایران می‌شود. همچنین توانایی و دست برتر در میدان است که چنین اقدامی را انجام می‌دهد.

 

من در سال‌هایی که مسئولیت داشتم و حتی در این دورانی که در پارلمان و مجلس هستم، در بسیاری از مذاکرات بین‌المللی و چند جانبه در مسائل منطقه‌ای و همچنین کارهایی که مرتبط با ما بوده است، همیشه ما سعی کردیم از ظرفیت میدان برای دیپلماسی استفاده کنیم، چه دیپلماسی پارلمانی و چه دیپلماسی سیاسی و رسمی که در کشور وجود دارد. سردارسلیمانی هیچ‌گاه دیپلماسی و میدان را جدا ازهم نمی‌دید. سردار سلیمانی نه تنها هیچگاه از دیپلماسی برای میدان هزینه نکرد بلکه از جیب مردم هم برای میدان هزینه نکرد. هر اقدامی که سردار سلیمانی انجام داد و یا نظام در حوزه دیپلماسی و میدان انجام داد، به نظرم مکمل یکدیگر بودند.

سردار سلیمانی نه تنها هیچگاه از دیپلماسی برای میدان هزینه نکرد بلکه از جیب مردم هم برای میدان هزینه نکرد میدان دست ما دیپلمات‌ها را در میز مذاکره به شدت باز کرد. برای مثال، فکر می‌کنم سال ۹۴ بود که برای مذاکراتی با خانم موگرینی و خانم اشمیت در اتحادیه اروپا به بروکسل رفتم. قرار بر این بود که ما ۴۰ دقیقه با هم مذاکره کنیم. من ملاقاتی تشریفاتی به مدت چند دقیقه با خانم موگرینی داشته باشم و سپس با خانم اشمیت گفتگو کنم. ولی از همان لحظه اول خانم موگرینی آمد و در محل مذاکره و در حدود سه ساعت با ما در رابطه با مسائل منطقه‌ای گفتگو کرد. چرا خانم موگرینی می‌آید و در مقابل من که سطح بالایی نیز نداشتم و در آن مقطع معاون وزیر خارجه بودم، سه ساعت وقت می‌گذارد و خانم اشمیت نیز در تمام این مدت صورت جلسه می‌نویسد؟

این هیچ ربطی به شخص من به عنوان شخص امیرعبداللهیان ندارد بلکه عقبه قوی و دست پری که کشور در میدان دارد باعث می‌شود اینها احساس کنند که لازم است با ایران بنشینم، گفتگو کنیم و بده بستان انجام دهیم. من همین وضعیت را در انگلیس نیز دیدم، هاموند وزیر خارجه انگلیس در همان سال بود. در سفری که به انگلیس داشتم، قرار بر این بود که من با همتایم در وزارت خارجه انگلیس مذاکره کنم. در جریان آن مذاکره قرار بود وزیر خارجه انگلیس برای رعایت پروتکل و احترام، پنج دقیقه در محل جلسه حاضر شود و پس از گفتگویی کوتاه از جلسه خارج شود. اما پس از ورود به ساختمان وزارت خارجه انگلیس و حضور در اتاق همتایم، منشی آمد و گفت آقای وزیر به اینجا می‌آید. من فکر کردم آقای وزیر برای احوالپرسی آمده است و پس از آن اینجا را ترک کند. اما آقای وزیر وقتی در جلسه حضور یافت، در جای معاون روبروی من در میز مذاکره نشست. ما حدود یک ساعت و ۲۰ دقیقه در مورد مسائل منطقه گفتگو کردیم. البته چون من جلسه دیگری داشتم و باید به کشور دیگر می‌رفتم فرصت گفتگو با همتای خود را نداشتم و قرار شد در زمانی دیگر ایشان به تهران بیاید و صحبت کنیم.

این نحوه برخورد وزیر خارجه انگلیس با نماینده یک کشوری است که دست برتر را در میدان دارد. هرگاه من در مذاکرات حساس و مهمی در مورد منطقه حضور داشتم، آخرین کسی که با آن مشورت می‌کردم سردار سلیمانی بود. وقتی پس از مشورت با سردارسلیمانی تهران را ترک می‌کردم با دست پر نسبت به میدان می‌توانستم بروم و با طرف خارجی مذاکره کنم. طرف خارجی نیز وقتی‌بیند شما جواهر و الماس در دست دارید که این همان ظرفیت میدانی است که دست تو را پر کرده است، در گفتگو با شما بسیاری از مسائل را مراعات می‌کند و شما در دفاع از حقوق و منافع کشور می‌توانید از این قدرت میدانی حداکثر استفاده را داشته باشید. تا آنجایی که شاهد هستیم مشخصاً آقای دکتر ظریف از ظرفیت میدان در دیپلماسی استفاده بسیار زیادی کرده است.

میدان دست ما دیپلمات‌ها را در میز مذاکره به شدت باز کرد، تا آنجایی که شاهد هستیم مشخصاً آقای ظریف از ظرفیت میدان در دیپلماسی استفاده بسیار زیادی کرده است شواهد بسیار زیادی نیز وجود دارد که خودشان در فضای مجازی منتشر می‌کنند مبنی بر اینکه ایشان و همکاران ما در تیم مذاکره کننده همیشه از این ظرفیت بهره بردند لذا همواره یکی از بحث‌های ما این بوده است که رابطه میدان و دیپلماسی یک رابطه مکمل است.

لطفاً از مصادیق نیز صحبت بفرمائید، برای مثال بنابر روایت شما، در اوایل بحران سوریه هر چقدر که ما از گفتگوهای دیپلماتیک و سیاسی صحبت می‌کردیم، سایر کشورها اعتنایی نمی‌کردند و همه معتقد بودند کار بشار اسد رو به پایان است. حتی خود آقای اسد نیز گفت، من بابت احترامی که برای جمهوری اسلامی ایران قائل هستم، گفتگو را نفی نمی‌کنم اما باید در جبهه‌های نبرد پیشروی کنیم و به پیروزی برسیم و سپس گفتگوهای سیاسی را آغاز کنیم، حال این سوال مطرح می‌شود که این موضوع صرفاً مرتبط با منطقه ماست و ما باید دست برتر را در خاورمیانه داشته باشیم یا اینکه این مساله در همه دنیا و ادوار تاریخ صادق است؟

ببینید، بیش از دو سال است که آمریکایی‌ها در ونزوئلا تلاش کردند نظام سیاسی این کشور را تغییر بدهند و تلاش کردند رئیس‌جمهور این کشور، آقای مادورو را حذف کنند و نفر دیگر را جایگزین کنند. ما با ونزوئلا رابطه نزدیک داریم و حتماً به لحاظ سیاسی نیز از ونزوئلا حمایت کردیم. در سال‌هایی که شرایط سختی را که به واسطه تحریم‌های آمریکا برای تأمین بنزین پیدا کردند؛ ما سوخت برای ونزوئلا ارسال کردیم. اتفاقاً یک زمانی من با سفیر وقت ونزوئلا در اوایل بحران صحبت می‌کردم، به ایشان گفتم این نسخه که آمریکایی‌ها برای تغییر سیاسی در حکومت و نظام سیاسی ونزوئلا پیچیدند، یک بخش کوچکی از آن نسخه بزرگی است که برای سوریه پیچیده بودند. برای آنها سوریه اهمیت بیشتری دارد. به دلایلی مانند هم مرز بودن با رژیم صهیونیستی و موقعیت ویژه‌ای که در منطقه دارد و همچنین به دلیل نقش سوریه در محور مقاومت.

 

لذا این نکته شما کاملاً درست است و واقعاً زمانی سوریه قیمت پیدا کرد که تصمیم به ایستادن گرفت. من فراموش نمی‌کنم در یکی از سفرهایی که به سوریه داشتم در ملاقات با آقای بشار اسد گفتم خوشحال می‌شویم اگر همسر و فرزندانتان چند روزی برای استراحت به ایران بیایند. گفت من و همسرم با هم عهد کردیم که تا پایان، کشور را ترک نکنیم و تا مرحله پیروزی در کنار مردم باشیم. همسر من وظیفه رسیدگی و سرکشی به خانواده شهدای جنگ با تروریست‌ها را دارد.

لذا بشار اسد قوی ایستاد و ما هم از بشار اسد حمایت کردیم. جمهوری اسلامی ایران با نقش مستشاری که داشت اجازه نداد متحدش در سوریه سرنگون شود. اجازه تجزیه سوریه از طریق سیاست‌های مداخله‌گرانه آمریکا را نداد. البته نقش نیروهای مسلح، رهبری این کشور، مردم و نقش دولت سوریه نیز قابل تحسین است. در عراق نیز نقش نیروهای مردمی، نیروهای مسلح، مرجعیت و رهبران سیاسی عراق کاملاً ویژه بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این ظرفیت بزرگ در قالب مستشاری خودش حمایت کرد. وقتی شما توان ایستادن دارید، منطق و گفتمان قوی دارید طبیعتاً در عرصه دیپلماسی جلب توجه بیشتری می‌کند. من یک مثال دیگر بزنم. زمانی آمریکایی‌ها در یمن حاضر به گفتگو با انصارالله نبودند اما انصارالله وقتی در یمن نشان داد که برای وحدت، آینده این کشور و جلوگیری از تجزیه یمن تلاش می‌کند و گفتگوهای یمنی را اصل قرار داده است، در برابر انگلیس، عربستان و رژیم صهیونیستی نیز مقاومت کرد. آن وقت آمریکایی‌ها تلاش زیادی کردند که با یکی از عناصر شورای مرکزی انصارالله در یک کشور منطقه ملاقات کنند. معاون وزیر خارجه آمریکا به یک کشور منطقه می‌آید که با یکی از اعضای انصارالله گفتگو کند. این تأثیر میدان است که ظرفیت دیپلماسی را فراهم می‌کند.

لطفاً از مصادیقی که مرتبط با ایران است هم بفرمائید، برای مثال در صوت منتشر شده از آقای ظریف، ایشان در موضوع آزادسازی فوعه و کفریا ظرفیت دیپلماسی را برای میدان می‌داند. آیا مصادیقی نیز وجود دارد که میدان مستقیماً به دیپلماسی کمک کرده باشد؟

ما یک کنشگر فعال در عرصه از ابتدای تحولات جدید عراق از سال ۲۰۰۳ به این طرف بودیم. در تمام گفتگوها و تصمیمات منطقه‌ای و بین‌المللی در مورد آینده عراق، جمهوری اسلامی ایران یکی از کنشگرهای فعال و یکی از طرف‌های اصلی در میز مذاکرات بود. در شرایطی که شما می‌بینید، کشورهای مختلفی از جمله عربستان سعودی در منطقه ما حضور دارند، اما چرا در سال ۱۳۸۶ رهبران سیاسی عراق اصرار می‌کنند و مذاکره سه جانبه ایران آمریکا و عراق در بغداد شکل می‌گیرد. در آن سال‌ها آقای کاظمی قمی سفیر ما، مذاکره کننده بود. من از وزارت امور خارجه و یکی از آقایان از شورای عالی امنیت ملی نیز اعضای دیگر این هیئت مذاکره کننده بودیم. یک تیم بزرگ نیز ما را پشتیبانی می‌کرد و به ما مشورت می‌داد و تیم را هدایت می‌کرد.

فرصت حضور ما دیپلمات‌ها در میز مذاکرات سه جانبه ایران، عراق و آمریکا در سال ۸۶ و در بغداد را میدان فراهم کرد سوالی که مطرح است اینکه چرا در بین این همه کشور در منطقه ما، وقتی میز سه جانبه مذاکره بین آمریکا، عراق و یک کشور سوم چیده می‌شود، آن طرف سوم، جمهوری اسلامی ایران است؟ این به این دلیل است که جمهوری اسلامی ایران در منطقه نفوذ دارد. جمهوری اسلامی ایران در منطقه حرفی برای زدن دارد. برای آمریکایی‌ها نیز مهم است که از آن طرف دنیا به بغداد بیایند و از طرف‌های عراقی درخواست کنند که از ایرانی‌ها بخواهید حضور پیدا کنند. عراقی‌ها نیز اصرار کنند که برای دوستان خودتان هم که شده بیایید و در این مذاکرات شرکت کنید. میز مذاکره، میز دیپلماتیک بود و من به عنوان یک دیپلمات آنجا بودم. اما ظرفیت میدانی، فرصت حضور ما دیپلمات‌ها را در آن میز مذاکره فراهم کرد. البته جاهایی هم هست که دیپلمات‌ها به میدان کمک می‌کنند. در زمانی که بنده نیز در مقام معاونت وزارت خارجه حضور داشتم بعضی وقت‌ها میدان یک نیازی را داشت و باید هماهنگی از مسیر دیپلماتیک انجام می‌شد. لذا میدان و دیپلماسی دو بال قدرتمند یک پرنده هستند که آن پرنده را باید سیاست خارجی یا دیپلماسی در نظر بگیریم که بدون دو بال نمی‌تواند یک پرش مناسب داشته باشد.

 

به عنوان سوال آخر، تحلیل شما از آینده روابط بین جمهوری اسلامی ایران و عربستان چیست؟

به عنوان کسی که در زمانی که سعودی‌ها تصمیم غلطی برای قطع رابطه دیپلماتیک با ایران گرفتند مسئول این پرونده بودم و می‌خواهم بگویم، سعودی‌ها در آن زمان اهدافی داشتند و به دنبال ایجاد تنش و ایجاد ائتلاف علیه ایران بودند. بله یک اتفاق غلطی افتاد و سفارت آنها مورد تعرض قرار گرفت. این اقدام غلط را بایستی ما اصلاح می‌کردیم. خود من فردای آن روز، رئیس نمایندگی سفارت عربستان در تهران را خواستم و در اتاقم به او گفتم، دیپلمات‌های شما هیچ آسیبی ندیدند، امنیت دیپلمات‌هایتان نیز در ایران برقرار است و خسارت ساختمان نیز طبق پروتکل‌های موجود در عرصه دیپلماسی حل و فصل خواهد شد. پیشنهاد ما این است که شما فعالیت خود را ادامه بدهید.

پس از حمله به سفارت عربستان، رئیس نمایندگی سفارت عربستان را خواستم و گفتم به دیپلمات‌هایتان آسیبی نخورده، خسارات شما را جبران هم می‌کنیم، شما به فعالیت‌تان ادامه دهید اما آنها فرمان تنش‌آفرینی را از مرکز گرفته بودند اما آنها تصمیم خود را برای ایجاد تنش آفرینی از مرکز گرفته بودند. بالاخره ما از عربستانی صحبت می‌کنیم که آن زمان بدون تردید پشت جریانات تروریستی در عراق و سوریه بود. جنگ یمن را رقم زده بود و آیت‌الله شیخ نمر را نیز اعدام کرد. همه این کارها با برنامه، یکی پس از دیگری پیش می‌رفت و رفتار متقابل ما بسیار پخته و سنجیده بود. به سعودی‌ها گفتیم امنیت دیپلمات‌های شما تأمین است. لذا تحت تأثیر این فضا عمل نکنید. ولی آنها کار خود را انجام دادند. به آنها گفتیم تصمیم شما احساسی و غیرمنطقی است و ما درب را برای شما باز گذاشتیم و به ایران بازگردید. فرصت برای شما فراهم است. ما با نگاه به جهان اسلام و منطقه بدون مداخله قدرت‌های خارجی این کار را انجام دادیم. در گفتگوها و رفت و آمدهای سال‌های اخیر نیز همواره پیام‌های مختلفی بین طرفین تبادل شده است. به سعودی‌ها نیز گفته شده که جمهوری اسلامی ایران علیرغم اینکه سیاست‌های غلط شما در منطقه را قبول ندارد و علیرغم اینکه خسارات زیادی به منطقه می‌زنید، از عادی سازی روابط بین دو کشور استقبال می‌کند. اما این طرف سعودی است که از عادی سازی روابط فرار می‌کند. حالا اخیراً ما شاهد این هستیم که آقای محمد بن سلمان اظهارات مثبتی در مورد ایران داشته است. این می‌تواند شروع خوبی باشد و من شخصاً خوشحالم و امیدوارم که رهبران عربستان سعودی از جنگ طلبی و رفتارهای غیر سازنده و دشمنی فاصله بگیرند و به سمت اقدامات و گام‌های سازنده و مثبت در منطقه حرکت کنند.