به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، میهمان چهاردهمین برنامه هیأت آنلاین با اجرای مصطفی صابرخراسانی،
مرتضی طاهری از مداحان مشهور کشور و رئیس هیأت مدیره خانه مداحان کشور
بود.
وی در این گفتوگو عنوان کرد: برای ارتباط مداحان جوان با پیشکسوتان، دو
نشست پیدرپی به فاصله دو ماه در خانه مداحان گذاشتیم. علاوه بر این، مجمع
علمی تخصصی را با حضور بیست نفر تشکیل دادیم. در نشست دوم این مجمع که
اخیراً برگزار شد، سه کمیته تشکیل دادیم. کمیتهای تخصصی که با توجه به
دانش استراتژیک اعضایش، قرار شد سند راهبردی را که زمانبر است تهیه کنند.
کمیته دیگر به نام کمیته آموزش به ریاست محمد فراهانی که رئیس شورای آموزش
خانه مداحان هم هستند، تشکیل شد و کمیته سوم، کمیته «مقتل و تاریخ» بود که
با حضور روحانیون و برخی مداحان ایجاد شد که افرادی چون آقایان بهتاش، حاج
احمد چینی، حجت الاسلام محمدزمانی یا حاجاحمد آقای پناهیان در آن حضور
دارند. دکتر حاج سعید حدادیان هم رئیس مجمع علمی تخصصی و دکتر میثم مطیعی،
نایبرئیس این مجمع هستند.
این مداح درباره چگونگی مداح شدنش گفت: در خانوادهای به دنیا آمدم که پدر و
داییهایم مداح بودند. مادرم نیز دائماً در حال توسل به اهلبیت (ع) بود.
هفتهای یکبار، مادرم سفره حضرت رقیه (س) در خانه میانداخت. پدر روضه
حضرت رقیه میخواند و مادر هم گریهکن پای کار بود. در دوران کودکی هم
همراه پدر به روضهها میرفتم. طبیعی است که انتخاب اولمان در این مسیر
مداحی باشد.
وی اضافه کرد: هیچ الزامی بر اینکه ما مداح شویم، وجود نداشت. ما خودمان
علاقه داشتیم. در آن دوران مدارس اسلامی زنجیرهای به نام «جامعه تعلیمات
اسلامی» فعال بود که مرحوم آیتالله حاج شیخ عباسعلی اسلامی آن را
بنیانگذاری کرده بود. مدرسه ما دبستان «نبوی اسلام» وابسته به جامعه
تعلیمات اسلامی بود. بنابراین در مدرسه هم، همه مشوق ما در این راه بودند.
برای ارتقای مداحی به دعاخوانی اهمیت بدهیم
طاهری درباره اهمیت دعاخوانی برای مداحان بیان کرد: دعاخوانی یک رکن مهم
مداحی است. اگر مداحی بخواهد جامع و کامل باشد، باید دعاخوانی بلد باشد.
مداحانی داریم که دعا میخوانند اما همه دعاها را یکنواخت میخوانند.
قاریان مصری در یک تلاوت از چند نغمه استفاده میکنند و متناسب با معانی
آیات، هر کدام را یک طور میخوانند. مثلا آیه عذاب، آیه رحمت یا آیه بشارت و
انذار را هر کدام به طرز متفاوتی میخوانند. دعا هم همین است. مثلاً دعای
سحر را نمیتوان با ضجه و ناله خواند. چون این دعا خدا را به جلال، جبروت،
اسماء و عظمتش میخواند، این دیگر زار زدن ندارد باید با بهجت خوانده شود.
یا برخی فرازهای دعای کمیل را عادی و برخی را با بهجت و بعضیها را با ناله
و مویه باید خواند. این نغمات متفاوت است.
وی اضافه کرد: اگر یک مداح بخواهد ماندگار شود باید به دعاخوانی اهمیت بدهد
و آن را یاد بگیرد. شورخوانی مثل برنج زعفرانی است که برای تزئین غذا
استفاده میشود، اما این برنج زعفرانی به تنهایی، نمیتواند سیرکننده باشد.
دعا، زبان بینالملل اسلامی است. یادم هست در منا دعای عرفه میخواندم،
عربهای سنی اطراف ما گریه میکردند. به من میگفتند خوب خواندید. من
میگفتم این کلام معصوم است. سنیها این معارف را ندارند. زبان عربی، زبان
بینالملل اسلامی است. اینها به این زبان مسلط هستند وقتی میخوانی
روحشان پرواز میکند. اگر بخواهیم مداحی را ارتقا بدهیم باید به دعا خوانی
اهمیت بیشتری بدهیم.
خاطرات تلخ حج
این مداح در ادامه با اشاره به تجربه کاروانداری خود در مراسم حج گفت:
کاروانداری تخصص میخواهد و این تخصص، با تجربه ایجاد میشود. معمولاً
کسانی که مدیر کاروان میشوند، اول خدمه کاروان بودهاند. من سال ۱۳۶۲،
اولین سفر حج را به عنوان خدمه رفتم و تا سال ۶۵ در همین کسوت فعالیت کردم.
از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۷ به عنوان معاون کاروان، راهی حج شدم. سال ۱۳۷۷ هم
مدیرکاروان شدم.
وی در ادامه، کشتار حجاج در سال ۱۳۶۶ و حادثه منا در سال ۱۳۹۴ را به عنوان
تلخترین خاطرات خود از حج نام برد و با اشاره به حادثه منا افزود: حاج
میثم مطیعی، چند روز پیش برای من پیغامی فرستاد که حاجآقا من از بچگی شما
را خیلی دوست داشتم. ضمن اینکه شما جان مرا هم نجات دادید. ماجرا از این
قرار است که من سال ۱۳۹۴ مداح بعثه بودم. روز حادثه ما هشت نفر بودیم که
رسیدیم به همان خیابان معروف ۲۰۴. همه حجاج را به سمت این خیابان که اتفاقا
خیابان اصلی نبود سوق میدادند. جمعیت متراکم شده بود. به نظرم تعمدی بر
این کار بود. اجازه نمیدادند از سوق العرب که خیابان پهنتری بود عبور
کنند و همه را به این خیابان فرعی میفرستادند.
او ادامه داد: ما به این خیابان فرعی که رسیدیم با انبوهی از جمعیت مواجه
شدیم که نمیتوانست حرکت کند. من به دوستان گفتم من در طول این سه دهه
تجربه حضور در حج تاکنون چنین چیزی ندیدم. این وضعیت، عادی نیست. هنوز
اتفاقی نیفتاده بود. ما از آخرین خروجی سمت چپ که به سوق العرب راه داشت
خارج شدیم، شرطه، اجازه عبور نمیداد به زبان عربی گفتم، میخواهیم به
خیمهمان برویم. باور کرد و به ما راه داد. ما هم به رمی جمرات رفتیم و
برگشتیم. در این فاصله که ما در حال برگشت از رمی جمرات بودیم آن فاجعه رخ
میدهد.
طاهری اضافه کرد: دو تا از عزیزان ما شهید محسن حاجیحسنی کارگر و شهید
حسن دانش که در برنامههای بعثه همراه ما بودند در این حادثه از دست رفتند.
وقتی حمید شاکرنژاد با مسعود سیاحگرجی به خیمه برگشتند دیدم لخت هستند و
فقط یک لنگ بستهاند. گفتم این چه وضعی است! ما تازه متوجه شدیم که چه
اتفاقی افتاده است. آنها با گریه گفتند واویلا واویلا، بچهها از دست
رفتند! این لنگها را ما از روی زمین برداشتیم. روی دست حمید شاکرنژاد جای
دندان بود و خون میآمد. گفت: یکی از این خارجیها که مادرش را نگه داشته
بود تا له نشود؛ داشت میافتاد دست مرا گاز گرفت تا خودش را نگه دارد.
وی افزود: خاطرات خوش هم از دعاخوانی کنار بقیع است. با باند اکو کنار
بقیع، یک ساعت دعا میخواندیم و چیزی به ما نمیگفتند. آنها از ما
ایرانیان میترسیدند. ولی انگار در این سالها خودمان خودمان را محدود
کردیم و عقب نشستیم.