آسیب شناسی فرقه سبز موجب شکل گیری موج جدیدی از انتقادات و اختلافات میان حامیان این فرقه شده است.
بر اساس این گزارش ، سایت روزآنلاین در مطلبی تحت عنوان«مشکل جنبش سبز چیست» به آسیب شناسی این فرقه پرداخت.
این سایت توصیه های برخی از گروه های اپوزیسیون به فرقه سبز را روضه خوانی بی حاصل برای این فرقه ارزیابی کرد و نوشت برخی از این گروه ها از تابلوی سبز استفاده می کنند ولی در نهان دل در گروی جنگ و ایفای نقش "حامد کرزای" دارند.
آن دسته از چپهایی که به چیزی کمتر از "انقلاب پرولتری" و "سرنگونی نویسنده این مطلب با اذعان به همکاری بی سابقه گروه های اپوزیسیون با فرقه سبز نوشت: هیچ کس فکر نمیکرد که همین ائتلاف گسترده به پاشنهی آشیل جنبش سبز تبدیل شود. لابد میپرسید چگونه؟ تکثر در جنبش سبز به جایی رسید که آن را از هدف و معنا خالی کرد. در حال حاضر هیچ تعریف مشخصی از جنبش سبز وجود ندارد. موسوی و کروبی –از نظر من به اشتباه- از پذیرفتن عنوان رهبری جنبش خودداری کردند و به این ترتیب باعث شدند نیروهایی که هیچ وزن اجتماعی نداشتند با دوپینگ رسانههای برون مرزی خود را هم عرض هستهی اصلی جنبش سبز قرار دهند و به "هدف گذاری" و "استراتژیپردازی" برای آن بپردازند و آب را بیش از پیش گل آلود کنند.
این سایت در ادامه همچنین نوشت که وضعیت جنبش سبز اکنون به گونه ایست که نه تنها مشخص نیست "چه میخواهد" بلکه حتی معلوم نیست که "چه نمیخواهد"! نسبت جنبش سبز با "جمهوری اسلامی" و "قانون اساسی" آن چیست؟ آیا خواست آن، چنانکه از رهبران این جنبش نقل شده همان اجرای بدون تنازل قانون اساسی است یا اینکه جنبش سبز در پی گذار از جمهوری اسلامی است؟ جنبش سبز جنبشی اصلاحی است یا انقلابی؟ هدفش اصلاح جمهوری اسلامی است یا برانداختن آن؟
نویسنده این مطلب همچنیت گرفتار شدن در مسائل ذهنی و وجود نداشتن زمینه های عینی را یکی دیگر از مشکلات فرقه سبز عنوان کرد و از برخی فشارها ی گروههای حامی این فرقه برای حمایت از تابوهایی همچون اظهار نظر در خصوص حقوق همجنسگرایان نیز خبرداد.
این سایت نوشت: جنبش و رهبران آن حتی برای اظهار نظر در مورد "حقوق همجنسگرایان" نیز تحت فشار قرار گرفتند؛ گویا جنبش سبز قرار بود همهی مشکلات تاریخی ایرانیان را حل کند، مدام به لیست مطالبات افزوده شد و شعارها رادیکالیزه شدند، در عین حال بین رادیکالیزه شدن جنبش و استقبال مردم از فراخوانهای آن نسبت معکوسی وجود داشت. در حالی که مردم هر بار کمتر به خیابان میآمدند مطالبات گستردهتر و خواستها و شعارها رادیکالتر میشد.
نویسنده این مطلب در بخش دیگری از نوشته خود فرقه سبز را درگیر بحران "معنا" و "هدف" دانست و نوشت: میگویند جنبش سبز زنده است و مترصد فرصت، حرفی نیست اما اگر این "فرصت" فراهم شد بدنهی جنبش سبز باید برای کدام خواسته به میدان بیاید؟ از این گذشته فرصت مذکور را باید "به ما بدهند" و "ایجاد شود" یا باید در راه ایجاد آن بکوشیم و برنامهای داشته باشیم؟ میتوان سر را زیر برف کرد و یا عجالتا دهان منتقدین و پرسشگران را با حماسه سرایی بست، این اما گرهای از کار فروبستهی ما نمیگشاید.
محدوده