به گزارش
پایگاه 598 به نقل از تسنیم، با تحلیلی بر عملکرد مسلمانان در سدههای اولیه تاریخ اسلام، در
مییابیم جامعۀ عصر امام حسن علیهالسلام زمینۀ معرفتیِ لازم برای پیروی از
خاندان عترت را نداشتند؛ از این رو امیدی به هواخواهی آنها از امام در
مقابل فتنه معاویه نبود. در واقع جامعۀ دوران امام حسن علیهالسلام
جامعهای بود که طی سالهای پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله و به
واسطۀ بیتدبیریِ خواص امت اسلام، از درون استحاله شده بود و ارزشهای ناب
اسلام همچون عدالت به حاشیه رفته و جای آن، تبعیض و بیقیدی نسبت به سنت
نبوی نهادینه شده بود؛ افزون بر اینکه با توطئۀ معاویه در جعل احادیث علیه
امیرالمؤمنین(ع)، جایگاه والایی نسبت به خاندان وحی قائل نبودند.
اما نکتهای که در اینجا لازم است به آن اشاره شود، تطبیق رویدادهای سیاسی
عصر حاضر با ماجرای صلح امام حسن علیهالسلام در توجیه مذاکره با دشمن
است.
همانطور که اشاره شد، از مهمترین دلایل عدم مبارزۀ امام با دشمن، عدم
بصیرت و معرفت بسیاری از سران امت بود به گونهای که یاران حقیقی حضرت
انگشتشمار بودند. اما بر اساس
شواهد قرآنی و
شواهد تاریخی
به این نتیجه میرسیم که شیعیان عصر حاضر فاصلۀ بسیار زیادی با جامعه صدر
اسلام و دوران امام حسن مجتبی علیهالسلام از جهت معرفتی دارد به گونهای
که اگر امام علیهالسلام چنین شیعیانی داشتند مطمئناً زیر بار صلح
نمیرفتند.
شواهد تاریخی
وقوع انقلاب اسلامی یکی از مشهودترین شواهدی است که حکایت از رشد شیعیان
سرزمین ما دارد. آنها به پیروی از یکی از سلالۀ مطهر اهلبیت علیهمالسلام
یعنی امام خمینی، رشادتی آفریدند که هر تحلیلگر سیاسی را به سکوت وا داشته
است. اکنون این ایستادگی به فرماندهی رهبر معظم انقلاب همچنان ادامه دارد و
بلکه هر سال پر شکوهتر از سالهای قبل جلوهگر میشود.
از دیگر رویدادهای مهمی که نشان از رشد شیعیان در بستر جامعۀ ایران دارد،
وقوع دفاع مقدس است. همان جوانانی که در عرصۀ انقلاب اسلامی خوش درخشیدند،
با لبیک بر ندای امام راحل (ره) وارد عرصۀ نبرد با دشمن شدند. آیا این
شیعیانی که اینچنین در راه اعتلای اسلام و با شعار «پیروی از ولایت» نسبت
به یکی از نوادگان عترت خوش درخشیدند، در عصر امام حسن (ع) پشت امام خویش
را خالی میکردند؟!
ماجرای عظیم مدافعان حرم و حرکت انقلابیِ شیعیان ایران و سایر جبهۀ مقاومت،
از مهمترین نشانههای رشد معرفتی مردم ما نسبت به جایگاه عترت و جانفشانی
در مسیر آن بزرگواران محسوب میشود. این ماجرا در زمانی اتفاق افتاد که
بسیاری تصور میکردند به واسطۀ استحالۀ فرهنگی جامعه، جوانان انگیزهای در
دفاع از ارزشهای دینی خود ندارند، اما حرکت آنها، مشت محکمی بر دهان
بدخواهان نظام و منافقان بود.
شواهد قرآنی
به استناد آیۀ 54 سورۀ مائده، جامعه عصر نبوی دچار ارتداد شدند؛ «
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ
... » ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به
زودی خدا گروهی [دیگر] را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان [نیز]
او را دوست دارند.» این آیه که در سیاق آیات ولایت قرار دارد، گویای آن است
که بلافاصله پس از رحلت رسول الله (ص) مؤمنان به حضرت، از ولایت
امیرالمؤمنین (ع) جدا شدند. امام محمد باقر (ع) در این باره فرمود
بعد از پیامبر (ص) همه مرتد شدند، جز سه نفر: مقداد، ابوذر و سلمان؛
ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِیِّ ص إِلَّا ثَلَاثَةَ نَفَرٍ
الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ
الْفَارِسِیُّ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ عَرَفُوا وَ لَحِقُوا بَعْدُ». نکتۀ
ظریف این حدیث، این است که از خاندان عترت (ع) نامی نبردهاند؛ چرا که
ارتداد را نسبت به مقام امامت و ولایت مطرح کردند نه ارتداد از خدا.
اما خداوند در ادامۀ آیه، از آمدن گروهی خبر میدهد که چند ویژگی بارز دارند: «
فَسَوْفَ
یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى
الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ
وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» این ویژگیها عبارتنداز:
1ـ خداوند آنان را دوست دارد
2ـ آنها خدا را دوست دارند.
3ـ با مؤمنان، فروتن
4ـ بر کافران سرفرازند
5ـ در راه خدا جهاد میکنند
6ـ از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند.
جالب است که
بر اساس سیر تاریخی این آیه، نزدیکترین گروهی که واجد این ویژگی هستند، ایرانیان هستند،
همانها که اکنون در برابر دشمنان جهاد میکنند و در این راستا از سرزنش
ملامتگران (و غربزدههای داخلی) بیمی ندارند.» رسول خدا صلی الله علیه و
آله در پاسخ از پرسشی در مورد تفسیر این آیه شریفه، دست خویش را بر شانه
سلمان زد و فرمود «
منظور، این مرد و هموطنان اوست.» و روی انّ النّبی صلی الله علیه وآله سئل عن هذه الآیة فضرب بیده علی عاتق سلمان فقال: هذا و ذوه.
در پایان سه نتیجه را حاصل از این مطلب میتوان ارائه داد:
اول اینکه جامعۀ صدر اسلام به واسطۀ بیکفایتی برخی امرای
آن، دچار استحالۀ شدیدی نسبت به ارزشهای حقیقی دین اسلام از جمله مفهوم
امامت و ولایت شدند و به تعبیر آیه 54 سورۀ مائده تا حد ارتداد در دین پیش
رفتند؛ از این رو درک و شناخت آنها از امامت اهلبیت علیهم السلام در حدّ
حاکم سیاسی و عادل بود نه امامی که به اذن الله تمام عالم در ید قدرت اوست و
نه امامی که حاکم بر شب قدر است. بنابراین در رویدادی مثل نبرد با معاویه،
با کوچکترین تطمیع و تهدید پشت امام را خالی میکنند تا امام مجبور به
صلح شوند.
دوم اینکه شیعیان سرزمین ما فاصلۀ بسیار زیادی نسبت به
جامعۀ مرتد عصر امام حسن (ع) دارند و این را حداقل در رویدادهای مثل انقلاب
اسلامی و دفاع مقدس و بعد مدافعان حرم به اثبات رساندند. افزون بر اینکه
ادامۀ آیۀ 54 سورۀ مائده در وصف همین شیعیان است؛ بنابراین مقایسه جامعۀ
عصر امام حسن با جامعۀ فعلی ما نوعی جهل تاریخی و نقصان معرفتی و بینشی
است.
سوم اینکه باید از تاریخ امام حسن (ع) عبرتی آخرالزمانی
گرفت؛ چه اینکه از مهمترین معضلات جامعه آن دوران، عدم بصیرت بزرگان جامعه
نسبت به جایگاه مفهومی به نام امام و به دنبال آن، عدم رفتار مناسب (دین)
در قبال ولیّ معصوم و تنها گذاشتن وی برابر طوفانهای زمانه بود. ضروری است
در این زمینه سرمایهگذاری بیشتری صورت گیرد و فهم جامعه را از جهت معرفت
به جایگاه قرآن و عترت بالا برد.
جالب است که خود امام حسن مجتبی علیهالسلام در دو خطبهای که در توجیه صلح
با معاویه داشتند، توجهات را معطوف به حوادث آخرالزمان و ظهور منجی یعنی
امام عصر (عج) کردند.