به گزارش پایگاه 598، روزنامه همشهری با دکتر سعید نمکی وزیر بهداشت درباره وضعیت کشور پس از شیوع ویروس کرونا گفتگو کرده است.
آیا در مخیلهتان هم میگنجید که آخرین سال وزارت شما، سختترین سال کاری و عمر شما هم باشد؟
در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم که من چون همیشه هر کجا پا گذاشتهام با کارهای سخت مواجه شدهام، وقتی وارد وزارت بهداشت شدم نیز چنین انتظاری را داشتم. در ایامی که مسئولیت وزارت بهداشت را عهدهدار شدم، علاوه بر مشکلات سنگین اقتصادی و تحریمها، ناگهان با سیلهای بهار 1398 و بعد از آن مدیریت 3 و نیم میلیون زائر اربعین و همچنین آنفلوآنزای H1N1 مواجه شدیم و حقیقتاً سال بسیار سختی را گذراندیم. در بهار 1398 و همچنین تمام تعطیلات نوروزی هم که در 9 استان سیلزده بودم تا از نزدیک بتوانم مشکلات پیشآمده را مدیریت کنم. اما خیلی راحت به شما بگویم که فکر همهچیز را کرده بودیم، ولی حقیقتاً فکر کرونا را نکرده بودیم؛ یعنی در کل دنیا وضعیت چنین بود که کسی پیشبینی کرونا و چنین وضعیتی را نکرده بود و همه غافلگیر شدند. تا اینکه در دیماه سال گذشته از چین گزارشهایی دریافت کرده و شروع به کار کردیم. در اسفند سال گذشته و تمام ماههای سال جاری، حقیقتاً ایام بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. این اتفاق شاید هر 150 سال یکبار برای جهان و هر کشوری بیفتد و این قرعه فال به نام بنده افتاد.
شما در این مدت، این همه فشارهای ذهنی و اجتماعی را چطور مدیریت کردید؟ یعنی میخواهیم بدانیم راهکار خاصی داشتید که بتوانید با این حجم از فشارهای ذهنی و بار مسئولیت کنار بیایید؟
بزرگترین امری که در اوج فشارها به مدیریت این پروژه سنگین کمک کرد و تابآوری بنده و همکارانم را بالا برد، لطف خداوند در اعطای صبر و استقامت بود. مورد بعدی هم عشق به مردم و سلامتی آنها بود که باعث شد تا ما صبورتر و ثابتقدمتر از روزها و ماههای عادی، به کارمان ادامه بدهیم. غالباً وقتی که پای مردم به میان میآید، ثباتقدم و جدیت در کار بیشتر و باعث میشود تا انگیزه بیشتری برای کار وجود داشته باشد.
آقای دکتر! در این مدت اصلاً به این فکر کردید که استعفا بدهید و دیگر کافی است این همه فشار و دوندگی؟
هرگز! البته که بعضی وقتها از عدم همکاری و بعضاً ناجوانمردیهایی که اتفاق افتاده، دلخور و دلشکسته شدهام، ولی هیچگاه در این جنگ سنگین علیه کرونا، به ذهنم خطور نکرد که دیگر کافی است و باید صحنه را ترک کنم. مصمم هستم تا جان در بدن دارم، این جنگ بیوقفه علیه ویروس کرونا را مدیریت کنم. اصلاً من اهل تنها گذاشتن مردم و قهر کردن و این جور چیزها نبوده و نیستم. فکر میکنم که خداوند هم این توفیق را نصیبم کرده که در چنین روزهای سختی، کنار مردم عزیزمان باشم تا شاید بتوانم گرهای از کارشان باز کنم.
در سال کرونا، چقدر فرصت کردهاید که به خانوادهتان برسید و دیگر اینکه آیا اعضای خانوادهتان از حجم سنگین کاری که داشته و دارید، از شما گلایهمند نبوده و نیستند و به شما اعتراض نمیکنند؟
ببینید، به واسطه سنگینی کار و مسئولیتی که داشته و دارم، تقریباً هیچ فرصتی که حتی لحظهای به خودم هم فکر کنم نیز نداشتهام که فکر کنم با این توضیح دیگر جواب سوالتان را به طور کامل گرفته باشید. همینجا از خانوادهام تشکر میکنم که صمیمانه با من همراهی کردهاند که بتوانم این بار مسئولیت را بهخوبی به سرمنزل مقصود برسانم. چنین مواردی بدون همراهی و صبوری خانوادهها شدنی نیست.
علاقهمندیم بدانیم اساساً فردی با چنین بار مسئولیتی و در چنین اوضاع بغرنجی، چقدر میتواند زندگی عادی داشته باشد؟
شما از یک طرف حساب کنید که چه کشور پهناوری با چه فرهنگهای مختلفی و چه جمعیتی داریم و از سوی دیگر اوج تحریمهای ناجوانمردانه غرب را هم به این قضیه اضافه کنید که خودش بهتنهایی میتواند یک کشور را فلج کند. مدیریت کرونا در چنین کشور و در چنین موقعیتی، حتی امکان زندگی عادی را به معاونان وزیر و حتی روسای دانشگاههای علومپزشکی و... هم نمیدهد، چه برسد به شخص وزیر.
عید سال 1398 و همچنین نوروز 1399 شما چگونه گذشت؟
همانطور که اشاره کردم عید سال 1398، تماماً در مناطق سیلزده کشور بودم. عید 1399 هم که تماماً در دفترم به صورت شبانهروز حضور داشتم و به صورت لحظهای کار مدیریت بحران پیشآمده را فرماندهی میکردم. بیشتر وقتها حتی استراحت شبانهام در دفتر کارم و به صورت محدود بوده است.
پس با این توضیحات، عید پیشروی شما چگونه خواهد گذشت؟
هیچکس به اندازه من، راغب نیست که نوروز 1400 بهتر بگذرد، ولی با وجود ویروس موتاسیون یافته و بعضی از پروتکلشکنیها، حقیقت امر اینکه نگرانم. حتماً اگر بعد از مهار پیک سوم کرونا، همراهی بیشتر و بهتری را شاهد میبودیم، نوروز پیشرو را هم میتوانستم نوروز آرامتری پیشبینی کنم. بارها این قضیه رعایتها را گفته و تذکر دادهام، ولی متأسفانه گوش نکردهاند. البته هنوز هم ناامید نیستم، ولی جا دارد نگران نوروز پرالتهاب پیشرو باشم. امیدوارم که خداوند کمک کند و مردم هم بیشتر از گذشته رعایت کنند.
آقای وزیر! چقدر کتاب و فیلم و ... برای اولین لحظهها و روزهای فراغت بعد از کرونا کنار گذاشتهاید؟
من که همین الان هم با کتاب دارم زندگی میکنم. اگر از مدیریت کاری و مسئولیت اجتماعی که به دوش من گذاشته شده، فارغ شوم، مسائل زیادی برای نوشتن دارم. امیدوارم فرصتی و به قول شما فراغتی بیابم تا این مسائل را نگارش کنم. قطعاً نگارش وقایع و دغدغههای ایام کرونا خواندنی خواهد بود.
و اولین جایی که برای سفر رفتن، بعد از کرونا انتخاب کردهاید، کجاست و چرا؟
اولین جایی که دلم میخواهد پس از فراغت از کرونا بروم کنار تخت مادرم در اتاقی است که هنوز چادر و جانمازش آنجا قرار دارد و خاطرات زیادی را برای ما تداعی میکند. دوست دارم با فراغخاطر بروم، چادر مادرم رو بو کنم و با مهر نمازش، چند رکعت نماز بخوانم و آرام بگیرم. بعد از آن هم دوست دارم به طبیعت و سر کوهی بروم و با همه وجود فریاد شکر و شوق بزنم و با همه وجودم بگویم که خدایا، شکرت.
جناب وزیر، ممنونیم که در میان این همه گرفتاری و بار مسئولیتی که بر دوش دارید، فرصتی برای این گفتوگوی نوروزی به ما دادید. و اما سوال پایانی ما چنین باشد که سختترین و بهترین لحظههایی که در این سال کرونا داشتهاید، کدام لحظهها بوده است؟
البته که همه ماههایی که درگیر کرونا بودهایم، برای ما و کادر درمان سخت بوده است، اما سختترین لحظههای ایام کرونا، روزهایی بوده که این ویروس و درگیری با آن خیز برداشته است. همچنین روزهایی که خبر شهادت همکارانم را به من رسانده و میرسانند، برایم بسیار سخت و جانکاه بوده و هست. اما بهترین لحظهها هم لحظهها و روزهایی بوده است که مرگهای ناشی از کرونا، از آمار 3رقمی به آمار 2رقمی رسیده و حتی در حال حرکت کردن به سمت تکرقمی شدن بود