به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، مسعود فراستی در میز نقد فیلمهای سی و نهمین جشنواره فیلم فجر
درباره فیلم سینمایی «شیشلیک» گفت: این فیلم به حدی توهینآمیز است که فقط
ضد کارگر و کار نیست بلکه ضد انسان است و برخلاف ظاهر انتقادی فیلم، طرفدار
وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان است.
وی ادامه داد: من با اجازه دوستان میخواهم بگویم کسانی که به این فیلم
میخندند باید فکری برای خودشان کنند چون وضع شان خیلی خراب است! فقط
شکمسیران میتوانند به این فیلم بخندند، شکمسیرانی که با پول دلالی و
کثیف میتوانند سرپا باشند. فرم در این فیلم جایی ندارد و در مورد نیمچه
تکنیک سطح پایینش بعدا وارد بحث میشوم.
محمدتقی فهیم بیان کرد: آقای فراستی، در سینمایی که من بودم اصلا خندهای
نبود. اگر خندهای در کار بود، حداقل میگفتم کارگردان چیزی بلد است! چون
خنداندن هنر است ولی همین هم نبود و نه تنها نبود بلکه از این خنثی بودن و
شارلاتان بازی، تن آدمها به لرزه میافتاد و افسرده میکند.
فراستی به میان صحبت فهیم آمد و گفت: برای اینکه زهر این فیلم از تنم بیرون
رود، به ادبیات رجوع کردم و بخشی از یک کتاب را خواندم و حالم خوش شد
وگرنه نمیشد. حالا امیدوارم نقد این فیلم، حالمان را خوشتر کند.
فهیم ادامه داد: وقتی این فیلم را دیدم به نقد خودم درباره «لاتاری» برگشتم
و خواندم و دیدم که آن زمان هم خوب متوجه کار کارگردان شده بودم و به نظر
من «لاتاری» در واقع پله سقوط آقای مهدویان به شمار میآید. تا جایی
میتوان یک فیلمساز را تحمل کرد و بگوییم که در حال بروز کردن خودش است.
اگر اولین فیلم یک کارگردان خوب باشد، میتوان آن را تصادفی تلقی کرد و اگر
دومی و سومی خوب شود، فیلمساز راهش را پیدا کرده اما ما باز هم در فیلم
دومی و سومی مهدویان در حال تحمل او بودیم.
فراستی ادامه داد: من از همان فیلم اول مهدویان، گفتم این جوان سینما را
بلد نیست و ادا در میآورد؛ مطلقا نه دنیایی دارد نه تعهدی به سوژههایی که
انتخاب میکند.
تعهد یعنی اینکه کارگردان با سوژه مدنظر در فیلم، مساله داشته باشد.
شاهین شجری کهن نیز گفت: معتقدم این فیلم ادامه «لاتاری» است و از دل نگاهی که از زرنگبازی آن فیلم نشأت گرفته، میآید.
محمدتقی فهیم به فرصت طلبی و افتادن روی ریل سود و پول اشاره کرد و گفت:
پله سقوط آقای مهدویان در «لاتاری» است اما من امشب برایش گریه کردم چون
برای فیلمسازی که کارش تمام شده است و از این به بعد فقط زندگی میکند.
فیلم خواهد ساخت تا زندگی کند مگر اینکه اتفاق دیگری برایش بیفتد. اما چه
فیلمی میسازد!؟ اگر سرمایهداری جهان پای برخی فیلمها میایستد چون برای
نجات خودش است.
وی تاکید کرد: بنابراین از جایی برای مهدویان گریهام میگیرد که در دامی
افتاده که به نفع جریانی کار میکند که قرار است از این طریق پول به جیب
بزنند و آن وقت، فیلم گرسنگی برای ما میسازد! در حالی که در «واکسی»
مسالهاش گرسنگی است. آقای ژوله، کنار کسی افتادی که از فضای مجازی و
جوکهای مبتذل و اینستاگرامی، منبعی برای گرسنگی درست میکنی!؟
فیلم برای گرسنگی را کسی میتواند بسازد که یا گرسنگی کشیده باشد یا به
لحاظ تفکر، اهل مطالعه باشد و از طبقه خودش بریده باشد و به نفع اجتماعش
همدل شود. بنابراین ما نمیتوانیم در مورد فرمش صحبت کنیم چون فرمی ندارد.
در واقع فرم این فیلم به نفع خالی کردن جیب مردم است.
وی ادامه داد: وقتی فیلمساز گرسنگی را نمیشناسد، کاراکتر اصلی فیلم شعار
میدهد «من شیشلیک نخوردهام!» و بعد سینی پر از خرما را جلوی عکس پدرش
میگذارد که قیمتش سه برابر یک سیخ شیشلیک است.
شاهین شجری کهن نیز بیان کرد: من در این مورد با شما موافق نیستم چون ما در
کشورمان مظاهری داریم که تنگاتنگ یکدیگرند. ایران و جامعه امروز ایران، یک
مورد مطالعاتی بسیار پیچیده است و امثال من با این مایه سواد و تجربه
نمیتوانند حکم صادر کنند. اگر میگوییم سفره خالی است، سفره خالی است و
سفرههایی نیز کوچکتر شدهاند اما در عین حال طبقه متوسط داریم و بورژوازی
بسیار قوی است. من به محمدحسین مهدویان بدبین نیستم و در ابتدای مسیرش، به
او خوشبین بودم و چیزهای خوبی هم دیدم و من هم فکر میکنم از «لاتاری»
رویکرد دیگری از او شروع شد که محل قضاوتش نیست و اطلاعات کافی در موردش
ندارم اما آنچه که میبینم، این است که کسانی درباره کارگر یدی و عرق ریخته
و زحمت کشیده فیلم میسازند که تنشان بوی قرعهکشی اینستاگرامی و اسپانسر
میدهد و اشکال از اینجا شروع میشود.
وی افزود: جریانی که با برند و قرعهکشی زندگی میگذراند و هر حرفی میزند
در پسش نشان تجاری وجود دارد و در خیلی چیزها و کارها شریک است، روایت
دلسوزانهاش از فقر و گرسنگی کارساز نیست و این فیلم نماینده واقعیتهای
جامعه نیست و نسبتی با این واقعیتها ندارد و اصلا درکش نکرده که بخواهد
بلدش باشد.
سطحی بودن این فیلم مدنظر من است، مگر میشود به همین راحتی نسخه یک کشور
را پیچید!؟ این نگاه همانندساز و زرنگ بازی، اصلا سینما نیست و قرار نبود
سینماگری که در شروع کارش حرفهای جدی را مطرح میکرد، به اینجا برسد و
نقطه ضعف اصلی فیلم همان سطحی بودنش است.