به گزارش
پایگاه 598، به نقل از مشرق، اختلافات اصلاح طلبان وارد مراحل تازهای شده است. این
اختلافات که در زمینههای مختلفی مطرح بوده است اکنون نیز ادامه مییابد.
در این میان بحث پدرخواندگی خاتمی و اختلافات کارگزاران و اتحاد ملت و
همچنین تازهنفسهایی چون ندای ایرانیان از نمونههای تازه و آشکار آن
هستند. در ادامه به بررسی سه نمود از این اختلافات خواهیم پرداخت.
پرده اول: انتخابات ۹۸
انتخابات ۹۸ مجلس درنتیجه این اختلافات حاصلی کابوسبار برای اصلاحطلبان داشت. انتخاباتی که صادق زیباکلام در توصیف آن گفت:
اصلاحات تمام شده است، در دوم اسفند ۱۳۹۸، همه چیز تمام شد، اصلاحات تمام
شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت، مسجد الجواد را نمیشد کرایه
کنیم که بعدازظهر برای فاتحه بیایند. مردم در این تاریخ نشان دادند که از
اصلاح طلبان عبور کردند.
اما طرفهای این اختلاف کدام؟ کارگزاران سازندگی در انتخابات ۹۸ که برخی از
طیفهای تندرو اصلاحطلب مانند اتحاد ملت (مشارکت سابق) شعار کناره گرفتن
از انتخابات را سر میدادند با ارائه لیست انتخاباتی و اعلام شرکت با تمام
قوا در انتخابات، از سوی جریانهای دیگر به وحدتشکن متهم شد و حتی در
اظهاراتی کارگزاران را حزب اصولگرا نامیدند.
پس از آنکه سرلیست هر دو لیست اصلاح طلبان یعنی مجید انصاری تقریباً فقط
هفتادهزار رأی کسب نمود به جای پرداختن به اختلافات داخلی و عملکرد دولت به
عنوان علل این شکست مانند همیشه به مسائلی چون رد صلاحیتها پرداختند؛ اما
این اختلافات همچنان ادامه یافت تا این پاک کردن صورت مسئله از طرف آنان
نقش برآب شود.
پرده دوم: پدرخواندگی در جریان اصلاحات
اختلافات بین آنان پس از انتخابات مجلس نه تنها فروکش نکرده است بلکه در
ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری شدیدتر نیز شده است. مسئله اساسی
امروز نیز که اختلافات حول آن است، نقش لیدری خاتمی که برخی از آن با عنوان
«پدرخواندگی» نام میبرند، است.
فائزه هاشمی در اظهاراتی بیان کرد که ما پدرخوانده اصلاحات نیستیم بلکه حزب اتحاد ملت که نزدیک به سید محمد خاتمی است پدرخوانده است.
در واکنش به این اظهارات آذر منصوری قائم مقام حزب اتحاد ملت این مسئله را
رد کرد و گفت از انتخابات ۹۲ به بعد همه تشکلها و جریانات اصلاح طلبی
تصمیمسازی میکنند و نه آقای خاتمی و نه فردی دیگر خود را پدرخوانده
اصلاحات نمیداند.
جلالیزاده عضو حزب اتحاد ملت با انتقاد از کارگزاران گفت: «بدون شک
اصلاحات بدون رئیسجمهورش، هویتی ندارد و با آقای خاتمی است که این جنبش
معنا و مفهوم پیدا میکند؛ بنابراین اظهاراتی که بیان میشود درباره کنار
گذاشتن ایشان، غیرقابل قبول است، زیرا این افراد نیز هویت خود را از اصلاح
طلبی گرفتهاند، اما مطالبی را بیان میکنند که مورد قبول اکثریت جریان
اطلاح طلب نیست.»
غلامحسین کرباسچی نیز چندماه پس از شکست در انتخابات مجلس با انتقاد مجدد
از عارف و کنایه به خاتمی آنان را ناکارآمد دانست. او بیان کرد که «آقای
عارف اگر میتوانند در شورای عالی اصلاحات، فراکسیون امید یا هرجایی نقش
برجسته ایفا کنند باید از او حمایت کنیم اما اگر در عمل دیدیم که شخصیت
اجرایی با توانایی برقرار کردن یک سازوکار فعال را ندارد؛ باید تعارف را
کنار بگذاریم. کار سیاسی که رودربایستی ندارد. درباره بقیه بزرگان هم
همینطور است. حتی دیگر کسانی که شاید برای ما کاریزما بوده و شخصیت مورد
علاقه ما باشند.»
صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان نیز در کنگره این حزب از عنصر
پدرخوادگی یاد میکند «مشکل کشور ما مدیریتی است و افرادی بهعنوان
پدرخوانده در گروههای سیاسی و محفلهایی هستند که سایه خود را بر احزاب چپ
و راست انداخته آمد و میخواهند دوباره تصمیم بگیرند و ما به عنوان
اصلاحطلبان باید بفهمیم که در چله دوم انقلاب، بزرگترین مشکلی که جامعه
را در بر گرفته جریانات سیاسی هستند که روحیه پدرخواندگی را دارند.»
بنابراین در نسخه جدید این افتراق بین اصلاحات، عبور از خاتمی و پدرخواندگی
وی مطرح گردیده است که هنوز نیز حل نشده باقی مانده است.
پرده سوم: انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و نهاد اجماعساز
با استعفای محمدرضا عارف و موسوی لاری از ریاست و معاونت شورای عالی
سیاستگذاری اصلاحطلبان، عملاً این شورا که ناکارآمدی عیان شده بود به
پایان راه خود رسید. اکنون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سران
اصلاحات به دنبال سازوکاری جایگزین آن برای ایجاد وحدت هستند. «نهاد
اجماعساز» عنوانی است که برای آن انتخاب نمودهاند. اعضای این شورا ۳۰ حزب
شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هستند بعلاوه ۱۰ نفر شخصیتهای ملی که
همه باید به تأیید سید محمدخاتمی برسند. برای جلوگیری از اختلاف مقرر شده
است که این اعضای حقیقی صرفاً نقش مشورتی داشته و حق رأی نخواهند داشت.
اما به نظر میرسد دو نکته در این سازوکار همچنان اختلافزا باقی مانده باشد.
نخست نقش سید محمد خاتمی است که همچنان کارگزاران سازندگی با وی مخالف است.
دومین مسئله هم عدم وزندهی مناسب به آراء احزاب مختلف است. اسماعیل گرامی
مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی رویکرد انتقادی به این نهاد دارد و عدم توجه
به توازن مناسب بین احزاب کوچک و بزرگ و این ۱۰ نفر عضو حقیقی را به عنوان
ادامه راه همان شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات میداند.
شورای عالی سیاستگذرای اصلاح طلبان سازوکاری اینچنینی برای انتخابات مجلس
سال ۹۸ نیز داشت که با انتقاد شدید حزب کارگزاران مواجه شد و نهایتاً منجر
به ارائه لیستهای متعدد از طرف اصلاحات شد. سازوکاری به نام «سرا» که
سرابی رأی اتحاد بود و در حقیقت به یک نتیجه رضایت بخش نرسید.
تداوم اختلاف بین کارگزاران و اتحاد ملت صورت آشکارتری نیز به خود گرفته است.
سعید حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد شدیداً به کارگزاران تاخت و آنان
را متهم به «اقتدارگرایی» نمود. او در این مصاحبه یادآور شد که «به لحاظ
نظری و تجربی دولت «اقتدارگرای بوروکراتیک» برپایه دو نیاز اساسی یعنی
معیشت و امنیت شکل میگیرد و به تبع آن مقولاتی از جمله آزادی، دموکراسی
و... تعلیق میشود...عقد این دولت [اقتدارگرای بروکراتیک] میان بخشی از
کارگزاران سازندگی و بخشی از نظامیان در آسمانها بسته شده است! اما
کارگزاران سازندگی متاسفانه منطق موقعیت را در نظر نمیگیرند. دولت
نوستالژیک اعضای این حزب بالطبع دولت سازندگی است اما متاسفانه به
تفاوتهای ایجاد شده از آن سالها تاکنون توجهی نمیکنند.
در پاسخ به این اظهارت حجاریان، مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی آنان
را امنیتیهایی که حالا به فکر دموکراسی افتادهاند خطاب کرد. «
این
جای خوشبختی دارد که دوستانی مثل آقای حجاریان که سابقه پررنگ در نهادهای
امنیتی و اطلاعاتی داشتند، امروز طرفداران دوآتیشه دموکراسی شدهاند. این
تحول برای کشور و مردم ایران مثبت است. این سوابق را همه میدانند و
ازاینجهت ما خوشحالیم دوستانی که خودشان نهادهای امنیتی را برای این کشور
شکل دادند و اداره کردند، خوشبختانه امروز دموکرات هستند.
بنابراین به نظر میرسد جنگ قدرت در اردوی اصلاحطلبان آشکارتر شده است.
کارگزاران و احزاب پرنفوذ دیگری چون اعتماد ملی خواستار نقش پررنگتری در
ارائه کاندیداها برای انتخابات هستند که با توجه به نقش لیدری یا به تعبیر
آنان «پدرخواندگی» خاتمی و نزدیکی حزب اتحاد ملت به وی، این خواسته آنان
برآورده نمیگردد درنتیجه اختلافات به قوت خود باقی میماند.