سرویس حوزه و مراجع پایگاه 598 - «سید مرتضی آوینی» روز بیستم فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه بر اثر اصابت ترکش مین باقی مانده از جنگ ایران و عراق به فیض شهادت نائل شد. این پایان مردی آسمانی بود که تقدیر از او پایانی غیر از آغازی که خود آغازگر آن بود خواسته بود. مردی که ابتدای راه به هنر و اندیشه غربی دل بست و بدان سلوک زندگی میکرد اما در نهایت دلبسته عرفان شد تمام ماحصل زندگی روشنفکرانه را در آتش سوزاند و رهسپار جبههها شد و مستند تکرار ناشدنی «روایت فتح» را ساخت.
از مهمترین کارهای شهید آوینی نگارش کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» بود و وی در آن به نقد مبانی تمدن غرب پرداخت.
به مناسبت فرا رسیدن نوزدهمین سالروز شهادت مرتضی آوینی، خبرگزاری فارس با حجتالاسلام «عبدالحسین خسروپناه» رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه به گفتوگو نشسته است که مشروح آن در پی میآید.
نگاه شهید آوینی به توسعه چیست و از چه منظر به نقد توسعه میپردازد؟
ـ شهید آوینی با توجه به شناختی که از فلسفه غرب و هنر غرب داشت، متوجه آفات آسیبهای زندگی و دانش مدرن و به تعبیر دانش مدرن شد. به خوبی توانست با ادبیات مدلل و علمی به مخاطب تمدن غرب بگوید که تمدن غربی چه آسیبهایی دارد. البته شهید آوینی به این مقدار توجه نکرد، بلکه علاوه بر نقد تمدن غرب نشان داد که چگونه میتوان از یک هنر دینی و اسلامی بهره گرفت و به تئوری هنر اسلامی اکتفا نکرد.
وی به صورت کاربردی و عملی مستندات روایت فتح را ساخت و نشان داد که میتوان از ابزار رسانههای مدرن در راستای اهداف و ارزشهای دینی گام برداریم مستندهای دینی بسازیم.
شهید آوینی بیش از آنکه متاثر از فردید باشد، تحت تأثیر شهید مطهری بود
شهید آوینی در نقد غرب بیشتر تحت تاثیر کدام متفکر بود آیا تحت تاثیر «احمد فردید» بود؟
ـ شهید آوینی در تفکرات خویش از شخصیتهای متفاوتی متأثر بود ولی من بر این باور نیستم که شهید آوینی کاملا تحت تأثیر مرحوم فردید بوده است. شهید آوینی حتی یک بار حاضر نشد از نزدیک مرحوم فردید را ملاقات کند و نیز علاقه نداشت او را فردیدی معرفی کنند.
فردیدی جلوهدادن شهید آوینی ظلم به اوست
بنیاد فردید و شاگردان مرحوم فردید شهید آوینی را به خودشان نسبت میدهند به نظرم این نسبت، نسبت ناروایی است و جفا به شهید آوینی است چون آوینی حتی با اینکه فردید او را میشناخت و میتوانست با او دیدار داشته باشد حاضر به دیدار با فردید نشد.
البته از اندیشههای مرحوم فردید متأثر شده است، اما از شخصیتهای دیگر به خصوص در مبادی فلسفی از شهید مطهری تأثیر بیشتری پذیرفته است.
مرحوم فردید به شدت غربستیز بود به این معنی که غرب را به صورت یکپارچه نقد میکرد البته در این نقد از هایدگر استفاده میکرد که البته خود این عمل پارادوکس است که چگونه با هایدگری که زاییده تمدن غرب است میخواست کل غرب را نقد کند!
با توجه به نقد شهید آوینی به غرب آیا میتوان انتظار داشت تمدن و زیستنی غیر از تمدن غرب در عصر حاضر داشته باشیم؟
ـ قطعاً پاسخ مثبت است. خود غرب مدرن در گذشته وجود نداشته است از قرن شانزدهم شکل گرفته است و ادامه پیدا کرد. یا مثلاً شخصیتهای عالم و فرهیخته برجستهای که در طول تاریخ داشتیم مانند «بوعلیسینا»، «ابوریحان بیرونی»، «خواجه نصیرالدین طوسی»، «شیخ بهایی» و بزرگان دیگر که هم به لحاظ فلسفی رشد کردند و هم به لحاظ صنعتی تولیدات ارزشمندی داشتند تا حدودی میدانیم خواجه نصیر در مراغه رصدخانهایی ایجاد کرده بود.
استفاده از میراث تمدن اسلامی با پاسخ به پرسش مدرنیته منجر به تمدن نوبنیاد اسلامی خواهد شد
توصیهای که ما در موزه هنر در تاریخ اسلام داشتیم آیا پیشرفت و توسعه نبود؟ آیا تمدن نبود؟ همه اینها تمدن، پیشرفت و نحوه زیستن در دنیای علمی و اسلامی است. به باورم با استفاده از میراث گذشته تاریخ و تمدن اسلامی میتوانیم ناظر به نیازها و پاسخهایی که در دنیا مدرن برای انسان ایجاد شده است تمدن نوبنیاد اسلامی ایجاد کنیم و با استفاده از مبانی هستیشناسی و معرفتشناختی میتوانیم مدلی از پیشرفت را ذکر کنیم.
با پیشرفتی که ما را به تمدن نوبنیاد اسلامی رهنمون میکند موافق هستم. تمدن نوبنیاد اسلامی از ابزار غرب استفاده میکند اما روح لذتگرایی، منفعتطلبی و سکولاریسم که از آسیبهای تمدن غربی است در تمدن نوبنیاد اسلامی وجود ندارد. البته این به معنای آن نیست که از پیشرفتهایی در عرصه علمی وجود داشته استفاده نکنیم اگر ما جریانهای فکری که در مقابله با غرب وجود دارند را تقسیم بندی کنیم به چهار دسته غربگرایی، غربستیزی، غربگزینی، غربگریزی تقسیم میشود. به نظرم با رویکرد غربگزینی به پیشرفت دست پیدا خواهیم کرد که در نهایت به تمدن نوبنیاد اسلامی منجر خواهد شد.
آقای مهدی نصیری در کتاب «اسلام و تجدد» بر این باور است که غربگزینی موجب استیلای غربگرایی میشود، آیا با این نظر موافق هستید؟
ـ به هیچوجه! این اتفاق نمیافتد، چون ما باطل محض در عالم نداریم کسی میگوید غرب باطل محض است سخن نادرستی است به هر حال غرب گزارههای حق و باطل دارد اصلاً مکاتب متفاوت و متناقصی در غرب وجود دارد. شما اگر بگویید غرب به کل باطل است دچار اجتماع نقضین شدهاید به هر حال مکتب اگزیستانسیالیست با مکتب کاپیتالیست یک فرق اساسی دارند. کسانی که چنین دیدگاهی دارند غرب را نشناختند و اطلاعات آنان نسبت به غرب و فلسفه اسلامی ضعیف است و در این زمینه اطلاعات عمیقی ندارند اظهارنظرهایی میکنند به خاطر اینکه این اظهارنظرها ژورنالیستی است تأثیرات مخرب دارد.
برخی منتقد نظر شهید آوینی هستند و معقتدند از نظر اصولی و مبادی، امکان زیستنی غیر غربی وجود دارد اما از نظر عملی و جامعهشناختی چنین امکانی وجود ندارد و ما بخشی از تمدن غرب هستیم. آیا این سخن صحیح است؟
ـ این سخن هم سخن نادرستی است. بهترین نمونه حرکت در مقابل غرب وجود «انقلاب اسلامی» است. غرب یک زمانی ادعای پایان تاریخ را داشت اما در حال حاضر انقلاب اسلامی ایران موفق شده است تفکری را در دنیای مدرن ایجاد کند که در مقابل غرب مدرن ایستادگی کند بخشی از این تمدن مقابل تمدن غرب تحقق یافته و انقلاب اسلامی ایران چالش جدیدی را در مقابل غرب ایجاد کرده است و پرسشهای زیادی در مقام نظر و عمل در مقابل غرب به وجود آورده است.