به گزارش پایگاه 598، به نقل از تحریریه، پروفسور میرشایمر کارشناس مسائل سیاسی در سخنانی در موسسه امور بین الملی و اروپا در 17نوامبر (27 آبان) امسال، به بررسی سیاست خارجی جو بایدن پرداخت. مشروح سخنان پروفسور میرشایمر در این موسسه به شرح زیر است:
حضور در اینجا افتخاری برای من محسوب می شود. ترجیح می دادم می توانستم به صورت حضوری در دوبلین حضور داشته باشم تا این که بخواهم از طریق اینترنت با شما گفتگو کنم. به سبب شیوع کووید ما در این مقطع چاره ای نداریم غیر از این که اینگونه با شما صحبت کنیم. چیزی که دوست دارم انجام دهم این است که به شماری نکات اولیه در ارتباط با جایگاه و موقعیت جوبایدن رئیس جمهور منتخب آمریکا و همچنین موقعیت ترامپ به عنوان رئیس دستگاه سیاست خارجی آمریکا اشاره کنم. می خواهم به مسائلی فراچارچوب اشاره کنم و این که به تفاوتها و شباهت ها در سیاست های آنها در ارتباط با موضوعاتی همانند چین، اروپا و خاور میانه بپردازم. می خواهم به مسائل عمیقی در این زمینه اشاره کنم. نخستین مساله ای که در ارتباط با رئیس جمهور ترامپ باید به خاطر داشته باشیم این است که زمانیکه او در انتخابات سال 2016 شرکت کرد، نه تنها علیه حزب دموکرات در این انتخابات حضور یافت، بلکه او به عنوان یک خارجی در مقابل حزب جمهوری خواه هم رقابت کرد.
ترامپ زمانی که هنوز یک نامزد بود در واقع به عنوان یک فرد خارج از حزب اقدام می کرد. او نخست در رقابت اولیه در حزب جمهوری خواه نامزد پیروز شد و سپس هیلاری کلینتون را در انتخابات شکست داد. بنایراین او یک شخصیت به شدت غیر عادی دارد. اکنون دو نتیجه می توان از این موضوع گرفت:
نخست اینکه، زمانی که بایدن وارد کاخ سفید شود و گروهی از مشاورانی را با خودش بیاورد او در واقع از همان افرادی استفاده می کند که ترامپ علیه آنها در سال 2016 رقابت کرد. ما باید این موضوع را درک کنیم که ترامپ بر اساس این زمینه در انتخابات حضور یافت که دستگاه سیاست خارجی هم دموکرات ها و هم جمهوری خواه هان در پی یک سیاست خارجی ورشکسته بودند و این که مردم آمریکا باید به او رای دهند زیرا آنها باید خواهان ایجاد تغییراتی در سیاست خارجی شوند و ترامپ در این انتخابات برنده شد.
این موضوع نشان می دهد در زمانی که بایدن واردن کاخ سفید شود، و همان مشاوران قدیمی را با خودش بیاورد اینها همان مشاوران و همان گروه از افراد هستند که بر سیاست خارجی آمریکا نظرات می کردند که ترامپ با تبلیغ علیه آنها توانست در انتخابات 2016 به پیروزی برسد.
شما باید این موضوع را درک کنید که در بدنه سیاست آمریکا برای بایدن و مشاورانی که او با خودش می آورد، اشتیاق زیادی وجود ندارد.
مساله دومی که باید به خاطر داشته باشید این است که از آنجایی که ترامپ هم در مقابل جمهوری خواهان و دستگاه سیاست خارجی در انتخابات رقابت کرد، این موضوع نشان می دهد که توافق زیادی بین دو حزب سیاسی در عرصه سیاست خارجی وجود داشت، قبل از آنکه ترامپ بر سر کار بیاید.
مساله ای که در سال 2016 در آمریکا وجود داشت این بود که بین نخبگان و افکار عمومی جدایی افتاده بود. مردم به ترامپ رای دادند زیرا از سیاست خارجی آمریکا رضایت نداشتند.
اما جمهوری خواهان و دموکرات ها در سال 2016 دو فرد یا دو گروه بشدت مشابه یکدیگر در ارتباط با سیاست خارجی بودند و اختلاف نظرهای زیادی بین آنها وجود نداشت. تنها کسی که با آنها متفاوت بود، ترامپ بود و این موضوع نشان می دهد با حرکت رو به جلو در ارتباط با این موضوع هم پوشانی زیادی وجود دارد که چگونه جمهوری خواهان و دموکراتها به طور کلی در ارتباط با سیاست خارجی چه نظری دارند.
تفاوتهای زیادی بین دو حزب – غیر از ترامپ- در ارتباط با مسائل داخلی و نه سیاست خارجی بود. دومین مساله مهمی که می خواهم در اینجا به آن اشاره کنم این است که زمانیکه ترامپ انتخاب شد، واضح است که دموکراتها نمی توانستند این واقعیت را بپذیرند که او یک رئیس جمهور مشروع است. آنها از سال 2016 تا کنون تلاشهای گسترده ای را برای مشروعیت زدایی ترامپ آغاز کردند و اکنون شاهدیم که یک دموکرات قرار است وارد کاخ سفید شود و از نقطه نظر جمهوری خواهان اکنون زمان انتقام جویی است. جمهوری خواهان طی 4سال آینده و به همان روشی که دموکراتها در 4سال گذشته برای مشروعیت زدایی ترامپ تلاش کردند، در تلاش برای مشروعیت زدایی از بایدن خواهند بود. این همان تجلی قطبی گرایی محسوب می شود که در آمریکا وجود دارد.
اینها دو دستگاه سیاسی هستند که با یکدیگر در جنگ می باشند و این موضوع برای سیاست خارجی پیامدهایی در پی دارد. این همان سابقه ای است که شما طی 4سال آینده با بررسی اقدامات دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی، باید آن را در ذهن داشته باشید. حال اجازه دهید موضوع را تغییر دهم و به موضوع سیاست خاص در قبال چین بپردازم و سپس به اروپا و خاورمیانه نگاهی داشته باشم.
در ارتباط با چین باید بگویم تردیدی وجود ندارد که از نظر آمریکا، اروپا دیگر مهمترین بخش جهان محسوب نمی شود. از نظر تاریخی اروپا همواره مهمترین بخش از جهان برای آمریکا در خارج از نیمکره غربی محسوب می شد. این جهان دیگر وجود ندارد. اکنون شرق آسیا مهمترین بخش از جهان محسوب می شود زیرا چین یک رقیب اصلی برای آمریکا است. درباره این موضوع بین دو حزب اختلافی وجود ندارد و این شامل ترامپ هم می شود. همه به این عقیده اند که باید چین را مهار کرد و این یک موضوع کلیدی محسوب می شود.
فکر می کنم که شما شاهد دو تفاوت اساسی هستید که به نظر من نخسین آن بسیار مهم است و آن اینکه بایدن و افراد اطراف او با هم پیمانان ما در آسیا با یک احترام واقعی رفتار خواهند کرد. آنها هر چه در توان دارند برای ایجاد یک ائتلاف متوازن با یک ساختار مبتنی بر هم پیمانی انجام می دهند که سبب می شود ما بتوانیم با چین در حال ظهور مقابله کنیم. حقیقت این است که ترامپ با هم پیمانان ما در آسیا و اروپا یک اقدام وحشتناک انجام داد. ما برای مهار چین در آسیا قطعا به حمایت های هر چه بیشتر هم پیمانان خود نیاز داریم و این بدان معناست که بایدن باید از نزدیک با هم پیمانان همکاری کند. من بر این باورم که آنها اینکار را انجام خواهند داد.
مساله دومی که انتظار دارم تغییر کند این است که فکر می کنم جنگ اقتصادی که اکنون علیه چین اعلان کرده است همچنان ادامه خواهد داشت اما با روشی خردمندانه و با خصومت کمتر. فکر می کنم ترامپ رویکرد خصومت آمیز را در پیش گرفته بود و او با چینی ها در ارتباط با مسائل اقتصادی سخت گیری می کرد.
فکر میکنم همه در آمریکا بر سر این موضوع توافق دارند که اکنون زمان آن فرا رسیده است تا در ارتباط با چین هم از نظر اقتصاد و هم از نظر نظامی سخت گیر باشیم اما فکر می کنم اکنون این اقدام به روشی سنجیده تر انجام خواهد شد از این رو این دو تغییر بزرگی است که انتظار دارم در رویکرد آمریکا در قبال چین روی خواهد داد. بار دیگر می گویم ما با هم پیمانان خود به شیوههای بهتر رفتار خواهیم کرد و فکر میکنم جنگ اقتصادی به روش پیچیده تر انجام خواهد شد. اکنون اجازه دهید در ارتباط با اروپا صحبت کنیم که موضوعی است که شما بیش از پیش به آن توجه نشان می دهید دولت بایدن مملو و افرادی است که عاشق اروپا هستند آنها در قلبهای خود رویکرد دو سوی اقیانوس اطلس را دارند. تفاوتی اساسی در ارتباط با چگونگی تفکر افراد حاضر در دولت بایدن در ارتباط با اروپا و همچنین رویکرد رئیس جمهور ترامپ در قبال اروپا وجود دارد. اساس دولت بایدن مملو از افرادی است که فکر میکنند اروپایی ها همانند بچههایی هستند که ما باید از آنها مراقبت کنیم. آنها نمیتوانند امنیت خودشان را تامین کنند و ما باید امنیت آنها را تامین کنیم. ما باید رفتار خوبی با آنها داشته باشیم و باید روابط خوبی با آنها داشته باشیم و آنها به رهبری ما چشم دارند. همانند همان کاری که از سال ۱۹۴۵ انجام داده اند.
مساله بسیار مهمی که در اینجا وجود دارد این است که دولت بایدن مملو از افرادی است که از روسیه متنفرند. آنها همچنان به شیوه ای احمقانه فکر میکنند اما در این حال آنها در این باورند که روسها به قرار گرفتن ترامپ در کاخ سفید کمک کردند و اینکه آنها یک تهدید جدی برای ما محسوب می شوند و باید ما همچنان در اروپا باقی بمانیم و ناتو را حفظ کنیم تا بتوانیم با تهدید ناشی از روسیه مقابله کنیم. بنابراین ما در اروپا باقی خواهیم ماند.
ائتلاف در دو سوی اقیانوس اطلس به این زودی ها از بین نخواهد رفت. من باید به این نکته اشاره کنم که تا زمانی که شما به چین فکر می کنید، آمریکا نیز به متحدانی در شرق آسیا نیاز دارد. من پیشتر هم برای تاکید بر این موضوع تلاش کردم. ما به داشتن روابطی خوب با هم پیمانان خود در آسیا با هدف مهار چین نیاز داریم. ما همچنین باید روابط خوبی با اروپاییها داشته باشیم تا بتوانیم چین را مهار کنیم. اروپایی ها در مهار چین از نظر نظامی به ما کمک نخواهند کرد. اروپاییها از قابلیتهای کافی در زمینه قدرتنمایی نظامی برخوردار نیستند که در زمینه مقابله نظامی با چین مناسب باشد، اما قدرت آنها از نظر اقتصادی مهم است.
این مساله بسیار مهم است که اروپایی ها از نظر اقتصادی برای مهار چین با ما همکاری کنند. بنابراین فکر میکنم اگر اروپاییها و آمریکاییها بتوانند از نظر اقتصادی در زمینه مقابله با چین با یکدیگر همکاری کنند این میتواند سبب تقویت روابط خوب موجود بین آمریکا و اروپا طی ۴ سال آتی شود. به هر حال فکر میکنم اگر آمریکاییها این گونه احساس کنند که اروپایی ها به روشهایی با چینیها وارد تعامل و مراوده میشوند که در راستای منافع ملی آمریکا نیست، برای مثال اگر اروپاییها در ارتباط با فناوریهای با استفاده و کاربرد دوگانه با چینی ها وارد تعامل شوند این سبب خشم آمریکا خواهد شد و فکر میکنم این موضوع سبب افزایش احتمال خارج شدن آمریکا از اروپا از نظر نظامی خواهد شد. اما فکر نمی کنم چنین اتفاقی روی دهد. فکر می کنم احتمال همکاری بین آمریکا و اروپا تقویت خواهد شد و بنابراین فکر می کنم روابط بین اروپا و آمریکا طی ۴ سال آینده به مراتب بهتر خواهد شد. منظورم این نیست که این روابطی عالی خواهد بود، اما فکر میکنم این روابط در مقایسه با دوران ریاست جمهوری ترامپ بهتر خواهد شد. این مساله ما را به سوی موضوع خاورمیانه رهنمون می شود.
اجازه دهید نخست با اسرائیل آغاز کنم، اما در عین حال اجازه دهید در ارتباط با ایران و سپس درباره سوریه و عراق صحبت کنم. در ارتباط با اسرائیل باید بگویم تردیدی وجود ندارد که دولت ترامپ یکسری اقدامات قاطع و به نظر من احمقانه را در قبال اسرائیل انجام داد که شمال انتقال سفارت آمریکا به قدس میشود که به نظر من اقدام هوشمندانه نبود. این موضوع همچنین شامل نشان دادن چراغ سبز به دولت نتانیاهو در ارتباط با الحاق کرانه باختری می شود که این اقدام نیز به نظر من اقدامی معقول نبود. راهی وجود ندارد که دولت بایدن بتواند بر اساس آن، تصمیمات دولت ترامپ را لغو کند. چنین اتفاقی روی نخواهد داد. لابی اسرائیل یک گروه بسیار قدرتمند و ذینفع در آمریکا است. از وضع این رو اعمال فشار معنیدار بر اسرائیل برای هر رئیس جمهور آمریکا اقدام غیر ممکن است. بنابراین هر امتیازی که اسرائیل از دولت ترامپ گرفت همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
این امکان وجود دارد که دولت بایدن نسبت به منصرف شدن اسرائیل از احداث شهرک های بیشتر در کرانه غربی شود یا مانع الحاق رسمی کرانه باختری به اسرائیل بزرگتر شود. اما غیر از این فکر میکنم روابط بین آمریکا و اسرائیل بسیار خوب خواهد بود. فکر میکنم به سبب حقایق سیاسی موجود در آمریکا، بایدن در جایگاهی قرار ندارد که بتواند وارد جدال با اسرائیل می شود.
اکنون به موضوعی ایران می پردازیم که یکی از موضوعات بسیار مهم مطرح شده است. همانگونه که همه شما می دانید دولت ترامپ به صورت احمقانه از برجام خارج شد که همانا توافق هستهای بود که ایران و آمریکا به آن دست یافته بودند. البته این توافق تنها بین ایران و آمریکا نبود زیرا چین، روسیه و شماری از کشورهای اروپایی نیز در این توافق حضور داشتند. اکنون آمریکا در حال دنبال کردن یک سیاست بسیار سختگیرانه در قبال ایران است و دولت بایدن در ارتباط با اهمیت احیای برجام و بازگشت آمریکاییها به این توافق و بازگشت به شرایط قبلی مبتنی بر این توافق بسیار سخن گفته است. فکر نمی کنم چنین اتفاقی ممکن باشد. فکر می کنم رابطه بین دو طرف به اندازهای مسموم است که دشوار است بتوانم تصور کنم ما بار دیگر بتوانیم به این توافق بازگردیم. همچنین می خواهم به این نکته اشاره کنم که اگر ما برای انجام چنین کاری تلاش کنیم لابی اسرائیل برای ممانعت از آن تلاش خواهد کرد تا از این موضوع اطمینان پیدا کند.
لابی اسرائیل با برجام به شدت مخالف بود اگر ما بار دیگر به برجام باز نگردیم ایرانیها به غنیسازی اورانیوم خواهند پرداخت و آنها به در اختیار داشتن قابلیت تولید یک بمب نزدیک و نزدیکتر خواهد خواهند شد. اگر که خود بمب را تولید کنند و این موضوع سبب اعمال فشارهای زیادی بر آمریکا خواهد شد تا یک حمله نظامی را علیه ایران انجام دهد. از این رو فکر می کنم این یک درد سر واقعی در ارتباط با ایران طی سالهای پیش رو خواهد بود. فکر میکنم این نگران کننده ترین موضوع در خاورمیانه خواهد بود. این همچنین یکی از پر دردسرترین مسائل سیاست خارجی برای آمریکا در دولت بایدن خواهد بود.
در ارتباط با سوریه و عراق باید بگویم همانگونه که میدانیم ترامپ میخواهد از این کشورها خارج شود. فکر می کنم این اقدام یکی از سیاستهای هوشمندانه او محسوب می شود. فکر میکنم ما در این درگیری های غیر ضروری و درحال ناکامی در خاورمیانه بزرگتر، عمیقاً حضور داشته ایم و ترامپ می خواست به این جنگ ها پایان دهد و سربازان خارجی را از آنها خارج کند. او نتوانست این کار را انجام دهد بر این باورم که بایدن هم قادر به انجام چنین کاری نخواهد بود. بار دیگر میگوییم لابی اسرائیل فشارهای قابل توجهی را بر آمریکا اعمال خواهد کرد تا واشنگتن در مکانهایی مانند عراق و سوریه باقی بماند وعلاوه بر این دستگاه سیاست خارجه آمریکا در این باره حزب دموکرات مملو از افرادی است که بر این باورند ما باید در مکانهایی مانند افغانستان عراق و سوریه برای همیشه باقی بمانیم به همین دلیل برای ما خارج شدن از این مناطق بسیار دشوار خواهد بود.
بار دیگر می گویم فشارهایی بر ما برای انجام دادن کاری در ارتباط با قابلیت هستهای ایران بسیار زیاد است، اگر ما به برجام بازنگریم و فکر نمیکنم که ما بتوانیم چنین کاری انجام دهیم. بار دیگر در ارتباط با اسرائیل میگویم فکر میکنم هر اتفاقی که در زمان رئیس جمهور ترامپ رخ داد همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.
اجازه دهید با گفتن این موضوع سخنان خود را به پایان برسانم که فکر میکنم تفاوت اساسی بین دولت بایدن با ایران و دولت ترامپ پی خواهد داشت شامل این موضوع میشود که ما با هم پیمانان خود چگونه رفتار خواهیم کرد. مطمئنم که این خبر خوبی برای همه اروپایی ها از جمله ایرلندی ها این است که دولت بایدن مملو از افرادی خواهد بود که تمایل دارند ما روابطی عالی با هم پیمانان خود داشته باشیم. می خواهم در این باره صریح باشم. فکر میکنم این یک سیاست هوشمندانه به ویژه در ارتباط با شرق آسیا است. سوالی که شما باید از خودتان بپرسید این است که آیا ما در واقع می توانیم رابطه خوبی با هم پیمانان خود در سراسر جهان برقرار کنیم، به سبب همه خسارت هایی که وارد شده است. زمانی که شما هر روز روزنامه ها را مطالعه می کنید یا به رادیو و تلویزیون گوش میدهید تردیدی نیست که خسارت های جدیدی به روابط در دو سوی اقیانوس اطلس وارد شده است. روابط بین آمریکا و هم پیمانانش در شرق آسیا به ویژه در جنوب شرق آسیا خسارت های جدی وارد شده است. سوالی که مطرح میشود این است که دولت بایدن میتواند این خسارت را جبران کنند مهم تر آن که آیا با توجه به قطبی گرایی موجود در آمریکا در حال حاضر می توان این خسارتها را بهبود بخشید. همانگونه که در بخش ابتدایی سخنانم گفتم بسیار مهم است این موضوع را درک کنیم که جمهوری خواهان و دموکرات ها طی ۴ سال آینده قرار است با یکدیگر اعلان جنگ کنند. سوالی که شما باید بپرسید و سوالی که همه ما باید آن را مطرح کنیم این است که با توجه به این جنگی که قرار است در داخل آمریکا روی دهد آیا برای دولت بایدن این امکان وجود خواهد داشت که یک رهبری ضروری را برای بهبود روابط آمریکا با هم پیمانانش در اروپا و شرق آسیا به روشی موثر از خودش نشان دهد. فکر میکنم همه بر این اساس قضاوت خواهند کرد. بسیار متشکرم.