نصرت الهی در این دستگاه محاسباتی حائز اهمیت است و آیه «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ» نیز حکایت از آن دارد.جامعه اسلامی اگر امور داخلی و روابط خارجی را مبتنی بر احکام شریعت جلو ببرد و طاغوت را چاره مشکلات خود نداند، مورد عنایت الهی واقع میشود. بنابراین،مقاومت در برابر طاغوت، پاسخ قاطع به دشمن و توکل به خدادر این مسیر را باید مصداق نصرت الهی دانست که در آیه مذکور آمده است.تعلق گرفتن نصرت الهی به یک جامعه از جمله کشورمان نیازمند تغییر در دستگاه محاسباتی عوام و خواص هر دو است.
انقلاب اسلامی ایران خود یکی از مظاهر تغییر دستگاه محاسباتی است. بنا به منطق رئالیستی حاکم بر نظام بینالملل و در چارچوب همگرایی سیاسی و اقتصادی رژیم پهلوی با دو بلوک شرق و غرب، هیچ کس حتی انقلابیون آن دوران هم تصور فروپاشی رژیم را در ذهن نداشتند. درآمدهای نفتی گسترده و سیر تحولات در سطح منطقه و نظام بینالملل همه و همه گزاره فوق را تأیید میکرد. ولی بررسی سخنرانیهای امام از آغاز نهضت در خرداد ۴۲ تا پیروزی در بهمن ۵۷ نشان میدهد امام منازعه حق و باطل را سیر تاریخی جهان برای همیشه میدانند و مشروعیت مبارزه خود را با طاغوت خواندن شاه توجیه میکردند. اگر از این عینک به حوادث رجوع کنیم، درخواهیمیافت منطق محاسباتی ایشان در پیروزی انقلاب، جنگ و... فراتر از محاسبات مرسوم عرصه سیاست بوده است. این رویکرد در دوران زمامداری مقام معظم رهبری هم به وضوح مشهود است. ایشان منطق الهی،جهتگیری الهی، دنبال کردن اهداف الهی و ایجاد جامعه اسلامی را مصداق یاری کردن خدا میدانند و انقلاب اسلامی را بهترین نمونه معاصر آن.[1]
اگر امروز مدعی انقلابیگری هستیم یا حتی نه ادعای اسلام داریم، باید در عینک محاسباتی خود تجدیدنظر کنیم. آیا نصرت و یاری الهی در دستگاه منطقی ما جای دارد؟ منطق رئالیستی که رویکرد غالب سیاست خارجیکشورهاست، منافع ملی را مهمترین عاملی میداند که در کنشگری دولتها تأثیر میگذارد. در این منطق، دولتها بازیگر عقلانی فرض میشوند که حساب سود و زیان مادی خود را دارند. در این چارچوب، منطق « دو دو تا، چهار تا » مبنای خواهد بود و ماوراء الطبیعه، دین و امثالهم در سیاست و سیاست ورزی بلاموضوع هستند.
حال اگر از منظر این دو منطق محاسباتی به حوادث یکسال اخیر بنگریم، به نتایج جالبی خواهیم رسید.شهادت سردار سلیمانی در 13 دی 1398در حقیقت آغازی بر سلسله اقدامات خصمانه دشمن علیه کشورمان بود. افزایش حملات هوایی اسرائیل علیه مواضع مقاوت در سوریه، انفجار در مرکز هستهای نطنز و شهادت سردار فخریزاده را هم باید دیگر ترکشهای رویکرد خصمانه دشمن دانست. در منطق نخست اقتضای شرایط کنونی، انتظار منفعلانه تا بهبود شرایط و دست کشیدن دشمن از اقدامات خود است. در این رویکرد،گفته میشود کشور در یک پل تاریخی قرار دارد و منافع ملی اقتضا میکند برای پرهیز از برخورد نظامی احتمالی، هرگونه پاسخ به حوادث اخیر باید مصلحتاندیشی شود. توجه به مصالح گرچه امری مورد تأکید در اسلام است ولی به هیچ وجه نباید مانع از انتقامجویی سخت از دشمن گردد. با این حال، در این دستگاه محاسباتی، به احتمال زیاد با آغاز مذاکرات ایران و غرب، هرگونه انتقام گیریمانعتراشی در مسیر مذاکرات و مخالف مصالح ملیتلقی خواهد شد.
در مقابل، رویکرد الهی به مقوله سیاست خارجی مزیت نسبی به رویکرد رئالیستی دارد چرا که قادر است منافع ملی و رضایت الهی را به صورت توأمان تأمین کند. بنابراین، باید نخست تصور ایدهآل گرایانه از نخبگان سیاسی و توده جامعه زدود که ضربه کنونی به دشمن به جنگ میانجامد. رهبر انقلاب هم پیش از وقوع جنگ را منتفی دانستهاند و آن را در چارچوب جنگ روانی دشمن علیه کشورمان ارزیابی میکنند.[2]این رویکرد میتواند دستگاه محاسباتی دشمن را به هم بریزد ولی پیش شرط آن اصلاح دستگاه محاسباتیخودیاست. بنابراین، مجال بحث از یاری الهی در این دوراهی ها بیش از پیش باز میشود.
منطق نصرت الهی، علاوه بر این که رضایت الهی را با خود دارد و مصداق « رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ » قرار میگیرد،حسابش را در سالهای اخیر هم پس داده است. پیروزی های محور مقاومت و غلبه مستضعفان منطقه با تأسی از انقلاب اسلامی در عراق، سوریه، لبنان و یمن بر جبهه استکبار تأییدی بر این مدعاست که توانسته منافع منطقهای کشور را تا حد زیادی تأمین کند. انتقام از دشمن ظالم هم یکی از مصادیق تعلق گرفتن نصرت الهی است به حدی که ذات حق خود را « ذو انتقام » نامیده است. بنابراین، جامعه برای این که بتواند ظرفیت نصرت الهی به آن را پیدا کند، لازم است انتقام از متجاوز را در دستور کار خود قرار دهد. از این رو، میتوان گفتپاسخ متقابل به ترورهای اخیر هم از منظر منافع ملی و هم از جهت شایستگی پیدا کردن برای نصرت الهی مورد تأیید نگاه دینی به مقوله سیاست خارجی است.
بنابراین، سیاستگذاری دینی از این جهت با سیستم دولت-ملت نظام بینالملل سازگار است و قادر به تأمین منافع ملی آن کشور است. در این رویکرد سیاستگذاری، حکمت و مصلحت انگاری گرچه یکی از بنیانهای استوار آن را تشکیل میدهد ولی انفعال از دشمن را تجویز نمیکند بلکه برعکس حافظ عزت و اقتدار کشور خواهد بود. اگر از این دید به راهبرد کشور در پاسخگویی به ترور شهید سلیمانی و شهید فخری زاده بنگریم، هیچ گاه احتمال جنگ ما را از نصرت الهی غافل نمیسازد و انتقامگیری سخت را برای مقامات کشور از حرف به عملتبدیل میکند. بنابراین، تا زمانی که این ایده در فکر و ذهن مقامات کشورمان نهادینه نشود و همچنان درگیر مصلحت اندیشیکوتاه مدتباشیم، دشمنرا در اقدامات خود جریتر خواهد کرد و بستر را برای حملات و تجاوزات بعدی فراهم میکند.این مضمون در خطاب امیرالمؤمنین به عامه مسلمین هم مشهود است آن جا که فرمود:« آن كس كه از جهاد بگريزد خداوند تنپوش ذلّت بر او پوشانَد، و در طوفان فتنه و بلا سقوط كند، و در زير چكمه فلاكت خرد و زبون شود، و عقل خود را از دست دهد، و به كيفر فرار از جبهه، حق از او روي گردانَد، و سختي و مشقّت بر او فرود آيد... به خدا سوگند، مردمي كه در خانههاشان نشينند تا دشمن به سراغشان آيد، قطعاً ذليل و خوار شوند. شما آن قدر امروز و فردا كرديد و به اين و آن پاس داديد تا سيل غارتگران، شما را درنورديد و شهرتان سقوط كرد».[3]
پینوشتها