به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، حدود ۵ سال پیش (۲۵ تیر ۱۳۹۵) در یکی از
شبهای تابستان خبری، سراسر جهان را در بهت و وحشت فرو برد. تصویری از
رئیسجمهور ترکیه بر روی صفحه موبایل خبرنگار روزنامه حریت که در حال پخش
مصاحبه با رجب طیب اردوغان از محلی نامعلوم و با نرمافزار «فیس تایم» بود،
درصدر اخبار جهان قرار گرفت.
ترکیه دستخوش تلاطم سیاسی شده بود و اردوغان
که در هتلی در مارماریس به ظاهر شب آرامی را میگذراند، به ناگهان به
خواست محافظانش با سه هواپیما محل هتل را ترک کرد تا به دست کماندوهای ارتش
این کشور که به هتل حمله کرده بودند، نیفتد.
اردوغان بعد از فرار از مارماریس، از محلی
ناشناس هوادارانش را به خیابان فرا خواند و به این صورت توانست از کودتا
جان سالم در برده و حتی از مرگ و پایان امپراطوری مغرورانهاش فرار کند.
این کودتا و نحوه نجات اردوغان از مخمصه که
بعدها حتی در مورد آن شک و تردیدهای زیادی هم مطرح شد و در اوج بحرانهای
خاورمیانه و جنگ در کشورهای عراق و سوریه و بین گروههای تروریستی مورد
حمایت آنکارا با دولتهای مرکزی سوریه و عراق اتفاق افتاد، اردوغان واقعی
را به جهان نشان داد.
اردوغانی که پنجشنبه ۲۰ آذر در قرهباغ شعر
«ارس ارس» خواند، همانی است که آن شب از طریق یک نرم افزار و با گوشی
شخصیاش با سی ان ان ترک مصاحبه و مردم ترکیه را به خیابانها فراخواند تا
بتواند به پشتوانه آنها از کودتا و مرگ نجات پیدا کند؛ او حالا و ۵ سال
بعد از آن شبها و در رژه مشترک نظامیان جمهوری آذربایجان و ترکیه در منطقه
قرهباغ، نشان داد نه تنها شب بیداریهای مقامات ایران را فراموش کرده است
و حوادث آن شب کودتا و شکستهایی که در سوریه و عراق در حمایت از گروههای
تروریستی خورده است و فرو پاشیدن کاخ آرزوها و آمالش برای سلطه بر منطقه،
نه تنها درس عبرتی برایش نشده، بلکه او را در باد توهمات بیهودهای انداخته
است که شاید بتواند آن حقارت شب کودتا را و آن شکستهای منطقهای را در
جایی دیگر جبران کند، توهم بیمارگونهای كه اگر به خود نیاید، دیر یا زود،
سرنوشت شاید برایش چیزی بدتر از کودتا رقم بزند.
اردوغان در رژه مشترک با نیروهای جمهوری آذربایجان شعری را به زبان آورد که موجی از اعتراضات ملی را در ایران برانگیخته است.
رئیسجمهور ترکیه پا را از گلیم پهن کردهاش
در منطقه فراتر نهاد و کوشید با قطعه شعری که در سالهای اخیر ورد زبان
برخی «پان ترکیستها» بوده است، تعرضی نابخشودنی به تمامیت ارضی و حاکمیت
ملی ایران بکند.
در همین راستا، محمدجواد ظریف در تويیتی که نشانههای قابل توجه و جالبی در آن نهفته بود، به این یاوهگویی پاسخ داد.
ظریف بدون به کارگیری عبارات دیپلماتیک و
مرسوم برای مقامات عالیرتبه دیگر کشورها، او را غیرمستقیم و با عنوان
«اردوغان» خطاب کرد و نکتهای حاوی یک واقعیت تاریخی را به او گوشزد کرد که
شعری که خوانده است جدا افتادن طفلی از مادر را فریاد میزند، این مادر،
همان سرزمین ایران است که طفلش از او جدا شده است.
اما تويیت ظریف نکته دیگری هم داشت. او
اردوغان را مستقیم مورد خطاب قرار نداده است و در عین حال به او گوشزد کرده
است که جدا شدن آذربایجان از ایران را به ایرانیان یادآوری کردهای و آنچه
گفتهای نه تنها چیزی از این سرزمین کم نمیکند که در واقع حاکمیت و
استقلال جمهوری آذربایجان را مورد شک و تردید قرار داده است. این تويیت را
میتوان خلاصهای از تاریخ تحولات ۲۰۰ ساله ایران دانست که بر اساس عهدنامه
گلستان بخشهایی از شمال غرب ایران از خاک اصلی خود جدا شد.ایران امروز
شاید با مشکلات و سختیهای خواسته و ناخواسته بسیاری روبهرو باشد، شاید با
نامرادیها و نامهربانیهای زیادی از دوست و دشمن خود روبهرو باشد و شاید
اما آنچه که باید باشد و میتواند باشد، هنوز نباشد و به قول معروف باید
هنوز راه نیمه رفته را با درایت و عقلانیت ادامه دهد تا به مقصود خود نزدیک
و نزدیکتر شود، اما، همین سختیها و عبور از طوفانهای سیاسی کوچک و بزرگ
منطقهای، جهانی و تحولاتی که هر کدام میتوانست کشوری به جایگاه منطقه
ایران را به شکلی دیگر درآورد که با برخیها اینگونه کرد، همان که با
شوروی شد، همان که با یوگسلاوی و … شد، اما این شدائد و کینهها و توطئه
ها، ایران امروز را «جان سخت»تر از هر زمان دیگری کرده است و هر خیال خامی
را، در هر سری که باشد، به سنگ استواری خواهد زد که نام آن سنگ، چیزی نیست
جز ملت ایران، چیزی نیست جز باور و ایمان و اعتقادات ملتی چند هزار ساله
که ستونهای اعتقادی خود را بر مبنای دین و ملیت آنچنان مستحکم کرده است که
به همگان ثابت کند کدام باد است که بخواهد این بید استوار از آسیای مرکزی و
قفقاز تا کرانههای خلیجفارس و دریای عمان را به لرزه بیاورد.
آنانی که خیالهای خامی علیه ایران بر سر
دارند، قطعا این خیالهای خام خود را به زندگی بدون بازگشت خواهند بود.
اما با وجود همه اینها نمیتوان منکر واقعیتهای عینی هم شد. ایران و
ترکیه همسایگان ناگزیر یکدیگر هستند و بسیار اشتراکات فرهنگی و تاریخی
دارند و تنها همسایگاناند که برای هم میمانند.
دو کشور در روزهای سخت در کنار یکدیگر
بودهاند و باید از این پس هم همین رویکرد را داشته باشند که غیر از این،
نه ایران و نه ترکیه، هیچکدام، نمیتوانند در منطقهای با این همه تلاطم و
بحران و پویاییهای سیاسی، آنگونه که باید و شاید از ظرفیتها و فرصتها
استفاده کنند.
مقامات جمهوری آذربایجان و ترکیه باید به
نیکی دریافته باشند که اگر پای تمامیت ارضی و خاک ایران در میان باشد، ۴۰
سال که سهل است، ایرانیها مادام العمر آمادهاند برایش جان بدهند.
* رسالت/ معصومه پورصادقی