به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، سخنان روزهای اخیر علی فروغی، مدیر شبکه سوم سیما، در خصوص پایان همکاری عادل فردوسیپور با این شبکه و علت تعطیلی برنامه «نود»، به سوژه رسانه های داخلی و حتی شبکههای فارسیزبان خارج از کشور تبدیل شده است.
فروغی در این گفتوگو، خارج شدن فردوسیپور از مدار صداوسیما را علت قطع برنامه «نود» عنوان کرد و مدعی شد که اگر چنین اتفاقی صورت نمیپذیرفت، صداوسیما از هم میپاشید!
با گذشت حدود ۲ سال از تعطیلی برنامه «نود» و به تبع آن، قطع همکاری عادل فردوسیپور با شبکه سه و همچنین سخنان تازه علی فروغی در این رابطه، میبایست اکنون به دور از جنجالهای رسانهای و سیاسی -که رسانههای اصلاحطلب و ضدانقلاب در روزهای اخیر بشدت آن را دنبال میکنند- به هر دو سوی این اتفاق ناخوشایند نگاه کنیم.
نخستین قسمت از برنامه «نود» مردادماه سال ۷۸ به روی آنتن رفت و فردوسیپور ۲۵ ساله در آن زمان توانست با استفاده از نبوغ خود و تیم سازنده، این برنامه را طی سالیان متمادی به پربینندهترین و یکی از با ثبات ترین برنامههای صداوسیما تبدیل کند.
به عنوان نمونه مشارکتهای چند میلیونی در مسابقههای پیامکی «نود» از استقبال گسترده مخاطبان و محبوبیت عادل فردوسیپور در میان توده مردم حکایت میکند.
«نود» و فردوسیپور به کمک یکدیگر توانستند به جایگاهی بینظیر در بین برنامههای صداوسیما دست یابند اما وجود برخی حواشی، حرف و حدیثهای فراوانی را در خصوص فعالیتهای فردوسیپور به وجود آورد تا جایی که برخی عنوان میکردند رابطه رئیس و کارمند در صداوسیما از بین رفته است و مجری برنامه «نود» خود را همه کاره میداند!
در سال ۸۸ به دلیل اختلاف شدید فردوسیپور با مدیران بالادستی، برنامه «نود» با چند هفته تاخیر روی آنتن رفت و البته در نخستین قسمت نیز فردوسیپور با چهره ای درهم و ناراحت یکی از کوتاهترین برنامههای خود را اجرا کرد تا اختلافات شدید وی با مدیران آشکار شود.
با این وجود همواره این مشکلات با پادرمیانی مدیران با سابقه صداوسیما حل میشد تا «نود» سال به سال به قدمت خود بیفزاید.
در این بین و علی الخصوص در طول دهه ۹۰، برنامه «نود» نیز برخی اوقات رنگ و بوی سیاسی به خود میگرفت.
بی تردید عادل فردوسیپور هم مانند بسیاری از افراد شاغل در رسانه ملی، گرایشات سیاسی خاص خود را دارد اما تسری دادن این علائق به عرصه برنامه ورزشی «نود» -آن هم بدون هماهنگی با مدیران بالادستی- از جمله مسائلی بود که مسیر برنامه را به انحراف میکشاند.
مصاحبه با چهرههای اصلاحطلب همچون سید حسن خمینی و محمدجواد ظریف -که البته با دستور قاطع محمد سرافراز، رئیس وقت صداوسیما اجازه پخش نگرفت- از جمله موضوعاتی بود که عملا ارتباطی به حوزه فعالیت و رسالت کاری «نود» نداشت اما به دلیل گرایشات سیاسی فردوسیپور به این برنامه راه پیدا میکرد.
این رویه باعث شد تا به نظر رسد فردوسیپور علاقه دارد تا بدون رعایت سازوکارهای لازم، افراد مورد علاقه خود در حوزه سیاست را به فوتبال و ورزش ربط دهد و پای آنان را به «نود» باز کند.
اتفاقی که باز هم موید از بین رفتن رویه مدیر و کارمندی در صداوسیما و در خصوص عادل فردوسیپور بود.
اما با این وجود برنامه «نود» به فعالیت خود ادامه داد تا اینکه علی فروغی با حضور در جایگاه ریاست شبکه سه، ماجرا را دگرگون کرد.
از همان ابتدای حضور فروغی، خبرهایی مبنی بر مخالفت وی با فردوسیپور به گوش میرسید تا اینکه حذف برنامه «نود» با پخش زنده فوتبالهای اروپایی در دوشنبه شبها کلید خورد و اختلافات به جای حل شدن در ساختمان صداوسیما، جنبه عمومی پیدا میکرد و کینه و دلخوری دوطرف از یکدیگر عمیقتر میشد.
دلخوریهای فردوسیپور از مدیران شبکه سه با لجاجت همراه شد و با رفتار غیرقابل انعطاف، غیرمدبرانه و غیرپدرانه فروغی در هم آمیخت؛ سرانجام در اسفندماه ۹۷، به یکباره در حالیکه همگان منتظر حضور عادل فردوسیپور روی آنتن زنده دوشنبهشب بودند، برنامه «نود» از کنداکتور شبکه سه حذف شد.
به تبع حذف غیرمحترمانه «نود» از شبکه سه به گونهای که حتی اجازه خداحافظی هم به فردوسیپور پس از ۲۰ سال اجرای زنده داده نشد، وی قید گزارشگری را هم زد تا محبوبترین گزارشگر صداوسیما اینگونه به دلیل بیتدبیریها از قاب تلویزیون حرف شود.
این رفتار مدیر جوان شبکه سه در ماجرای حذف «نود» طی ۲ سال اخیر همواره مورد انتقاد فعالان رسانهای قرار گرفته بود و سخنان اخیر فروغی نیز نه تنها افکار عمومی را اقناع نکرد بلکه نقدهای بیشتری را به شیوه مدیریتی وی وارد کرد.
با مشاهده رفتار فردوسیپور میتوان دریافت که وی طی ۲ سال اخیر، هیچگاه علیه مدیران صداوسیما و یا سیاست های بکار گرفته شده سخن نگفت و سکوت اختیار کرد تا نشان دهد اهل نمک خوردن و نمکدان شکستن نیست؛ برخلاف بعضی مجریان صداوسیما که به محض کنار گذاشتن، با لودهگری در صفحات مجازی سیاستهای کشور را مسخره میکنند و حتی به اپوزیسیون جمهوری اسلامی تبدیل میشوند!
فردوسیپور در حالیکه حتی اجازه فعالیت در بستر شبکه نمایش خانگی را هم ندارد، طی دو سال اخیر پیشنهادهای نجومی و وسوسهکننده رسانههای فارسیزبان خارج از کشور را رد کرد تا نشان دهد دل در گرو این آب و خاک دارد و برخلاف همکار خود یعنی مزدک میرزایی، نانخور دشمنان نظام جمهوری اسلامی نخواهد شد.
فردوسیپور گرایشات اصلاحطلبانه داشته و دارد، هرازگاهی هم آن را در «نود» بروز داد که اوج آن مصاحبه با سیدحسن خمینی و جواد ظریف بود، اما این تمایلات هیچگاه منجر به تبلیغات انتخاباتی نشد و بر خلاف مجری مورد علاقه فروغی -که در طول دو سال اخیر رکن اصلی برنامه های گرانقیمت و کم مخاطب بوده است- فریاد "غوغای روحانی نگر" را در میتینگهای انتخاباتی سرنداده است!
همان مجریانی که در بزنگاههای تاریخی با کمال وقاحت پشت نظام جمهوری اسلامی را خالی کردند و به دروغ مدعی شدند که در دوگانه حکومت و مردم، طرف مردم هستند. تاسفآور اینکه علی فروغی به فاصله چند هفته پس از این سخنان، بودجههای میلیاردی در اختیار این شخص قرار داد تا «اتفاق» بسازد و برای اجرای یک مسابقه تلویزیونی کپی کاری شده، دستمزد چند ده میلیونی بگیرند!
مجریان که برای فروغی میلیاردها تومان هزینه داشتهاند اما حتی نامشان در بیانیه چندروز قبل محکومیت ترور شهید فخریزاده هم به چشم نمیخورد!
با این وجود اختلاف میان مجری-تهیهکنندگان مطرح تلویزیون با مدیران بالادستی همواره وجود داشته است که داستان جدایی چند ساله احسان علیخانی از «ماه عسل» شاید یکی از مطرح ترین آنها در سالیان گذشته باشد و با پادرمیانی مدیران رسانه ملی حل شد؛ اما مدیریت خام و غیرپدرانه فروغی باعث شد تا وی به جای تلاش برای حل و فصل این موضوع و بازگرداندن یکی از سرمایههای ملی -که میلیاردها تومان برای به ثمر رساندن وی از بیت المال هزینه شده است- با اظهارات نابجا و بیمورد، بر آتش اختلافات و کینهجوییها بدمد، در حالیکه با مشاهده رفتار دوسال گذشته فردوسیپور لااقل چنین گاردی دیده نمیشود.
برخلاف رویه تاسفبار کنونی، مدیر شبکه سه میتوانست با مدیریتی مدبرانه و با عنایت به نکات مثبت رفتارهای دوسال گذشته فردوسیپور، اشتباهات وی در اداره برنامه «نود» را در فضایی دوستانه و به صورت پدرانه بررسی کند تا راه برای بازگشت این سرمایه رسانه ملی باز شود.
به هر حال این رفتارهای غیرمدبرانه مدیریتی فروغی باعث شده تا رسانههای اصلاحطلب و ماهوارهای یکی از مجریان محبوب صداوسیما را به سوی خود مصادره کنند و با این دستاویز نشان دهند مدیریت یک جوان انقلابی، از مدار تدبر و تعقل خارج است!