به گزارش پایگاه 598، فقط خارجیها نبودند؛ شاه و شاهزادگان و دولت قاجار هم بودند. از زمانی که
قرار شد مردم هم در کار حکومت شریک شوند، طایفه قجر منافعش را در خطر دید و
مجلس شورای ملی شد محل مناقشههای تاریخی! محمدعلی شاه قاجار که فرمان
مشروطیتی را که پدرش صادر کرده بود، اصلا قبول نداشت و مجلس اول را به توپ
بست!
عمر مجلس اول به ۲ سال نکشید، اما با خشم مردم کار به جایی رسید که
مشروطهخواهان تفنگ به دست گرفتند و نتیجه وقایع در نهایت، خلع محمدعلی
قاجار از سلطنت بود. بعد هم دوره احمدشاهی شد و کار افتاد به دست
ناصرالملک، نایبالسطنه که مجلس دوم را از ترس اولتیماتوم روسیه تزاری منحل
کرد. عمر مجلس دوم به ۳ سال نرسید و به جایش ۳ سال طول کشید تا مجلس سوم
تشکیل شود. چرا؟ چون ایران ناامن و وضعیت سیاسی خراب بود و بخشهای شمالی
ایران هم در اشغال روسیه تزاری بود که در تبریز و در همه جا افتاده بود به
جان مشروطهخواهان و اعدام میکرد. روسها در جریان اشغال تبریز در سال
۱۲۹۰ شمسی چنان انتقامی از مشروطهخواهان ایران گرفتند و چنان تلخیها و
مصائبی سر مردم ایران آوردند که فقط شرحش چند کتاب است. آن موقع ارتش ایران
چه میکرد؟ اصلا ارتشی در کار نبود؛ فقط قزاقها بودند که فرماندهان و
افسرانشان روس بودند.
بالاخره پس از آنکه اشغالگری بهپایان رسید، سومین دوره مجلس از ۱۵ آذر
سال ۱۲۹۳ شمسی آغاز به کار کرد و عمر این مجلس هم به دلیل وقوع جنگ جهانی و
اشغال دوباره ایران به یکسال هم نرسید.
مدرس به همراه اعضای فراکسیون هیأت علمیه
مجلس؛ پناهگاهی برای مردم
در دورههای نخستین، همین مجلسهای نصفه و نیمه به دلیل حضور روحانیون
برجسته و برخی بازاریان معتمد و نمایندگان خوشنام، پناهگاه و تکیهگاه بود
برای مردم. از دوره سوم هم وطنپرستانی نظیر سید حسن مدرس و محمدتقی بهار
آمدند و نور امید تابیدن گرفت. البته مدرس در دوره دوم یکی از علمای طراز
اول بود که بر مصوبات مجلس نظارت میکرد، اما از دوره سوم رسما به میدان
عمل آمد و فخر مجلسیها در تاریخ ایران شد. در زمان انتخابات مجلس سوم
روزنامهها رسانه اصلی بودند و دعوا را داغ میکردند. جالب اینکه آن موقع
هم احزاب بودند که نماینده به مجلس میفرستادند. البته حزب بهمعنای امروزی
آن نبود؛ ائتلافی بود که در مجلس فراکسیون نامیده میشد. در مجلس سوم
دموکراتها ۳۱ نماینده داشتند، اعتدالیها ۲۹ نماینده و هیأتعلمیه که مدرس
در صدر آن بود ۱۴ نماینده. ۲۰ نماینده مستقل هم بودند که البته با
دموکراتها ائتلاف کرده بودند.
مدرس و یارانش در مجلس. ردیف جلو، نفر سوم از راست، محمدتقی بهار است
فراکسیون مدرس چه میخواست؟
فراکسیون هیأت علمیه اهداف مشخصی داشت؛ اولویت اولش «حمایت از فقرا» بود و
همراه آن حفظ شریعت، اصلاح قانون عدلیه و قوانین جزایی و همچنین صیانت از
استقلال ایران. بهار هم از همان موقع با مدرس همفکر و همکار و همرأی شد.
در همان مجلس سوم که عمرش کوتاه بود، ولی جانی دوباره برای مشروطه مردم
محسوب میشد، قوانینی ماندگار و موثر تصویب شد؛ از قانون تشکیلات عدلیه
گرفته تا قانون مالیات مستغلات، قوانین سربازگیری و قانون منع خروج طلا و
نقره از کشور و همچنین قانونی که دست خارجیها را از گمرک ایران کوتاه
میکرد. مدرس در مجلس نمایندهای فعال و تاریخساز بود.
ملکالشعرای بهار بعدها درباره مدرس سطوری نوشت تا آیندگان بدانند چگونه
مدرس یکتنه مجلس ایران را «خانه ملت» کرد: «یکی از شخصیتهای بزرگ ایران
که از فتنه مغول به بعد نظیرش بدان کیفیت و استعداد از حیث صراحت لهجه و
شجاعت ادبی و ویژگیهای فنی در علم سیاست و خطابه و امور اجتماعی دیده
نشده، سیدحسن مدرس ـ اعلیالله مقامه ـ است… مدرس پاک و راست و شجاع بود.
او با خرافات دشمن بود. با اصلاحات تازه و نو همراه بود و یکی از عجایب عصر
خود شمرده میشد.
مدرس مجتهد مسلّم بود، فقیه و اصولی بزرگی بود. به تاریخ و منطق و کلام
آشنا و در سخنرانی و خطابه در عهد خود همتا نداشت و چون عوامفریب نبود و
غرور پاکدامنی و ثبات عقیده در او بیاندازه قوی بود، هیچگاه درصدد دفاع
از خود در برابر حملهها و تهمتهائی که به او زده میشد، برنمیآمد...
کینهجوئی در آن مرحوم وجود نداشت. به اندک پوزشی از دشمنان گذشت میکرد و
از آنها به جزئی احتمال فایده عمومی، حمایت مینمود و احساسات را در سیاست
دخالت نمیداد.»
ملکالشعرای بهار در نوشتاری شخصیت مدرس و رفتارش در مجلس را به بهترین شکل توصیف کرده است