بی شک خلعت شهادت، برازنده این دانشمند خستگی ناپذیر بود که سال ها پیش جان خود را برای عزت و شکوه دین و سرزمینش، بر کف دست گرفته بود اما، با سینه های سوخته مان چه کنیم؟
ایمان داریم که به قول آن سید بزرگوار :«در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی شود» اما، بغض های فروخورده و سینه های تنگ شده را چه کنیم؟
عملیاتی تروریستی با این ابعاد و مختصات، آن هم در روز روشن و در میانه شهر، نشانه گستاخی و جری شدن دشمنانی است که سال ها است برای از هم دریدن هست و نیست فرزندان انقلاب اسلامی و مردمانِ غیور این آب و خاک دندان تیز کرده اند.
مردمی که با صبوری و متانت خود به کارزار سهمگین اقتصادی با آمریکا و ناکارآمدی غرب باورانِ داخلی مشغولند، بی شک برای حفظ امنیت نخبگان و سربازانِ فرهیخته خود که سرمایه های بنیادین و ذخایر اصلی این ملک و ملت اند، بسیار متوقع اند و این سوال چون زخمی دیگر بر پیکرشان خواهد نشست که چگونه یک تیم تروریستی زبده توانسته است فردی با چنین جایگاهی را که چندی قبل هم مورد یک ترور ناموفق قرار گرفته و رییس رژیم صهیونیستی رسما و آشکارا نام و عکس وی عنوان یکی از ارکان برنامه های هسته ای ایران به نمایش گذاشته بود، مورد شناسایی قرار داده، تعقیب کنند و با شیوه ای که عملا تظاهر به برتری امنیتی و گونه ای مانور قدرت است (درست در سالگرد شهادت یکی دیگر از بزرگان عرصه هسته ای کشور)، مورد حمله قرار داده و به شهادت برساند.
هنوز یک ماه به سالگشت شهادت حاج قاسم سلیمانی مانده است و خدا می داند که زخم آن هنوز خونین است. روا نبود که همه تلاش ها برای داغدار نشدن دوباره مردم در عزای یکی دیگر از سردارانِ امنیت و اقتدار ایران اسلامی مبذول نشود.
البته اگر این خون های به ناحق ریخته باعث شود باور کنیم که با لبخند ملیح و پیغام رفاقت و حسن نیت نمی توان به مواجهه دشمنانی این چنین غدار و سفاک، رفت و حق ملتی را از آنان ستاند، باز هم خسران زیادی نکرده ایم..
والسلام علی خیرالمنتقمین