متن بیانیۀ استادان و مدرسان دانشگاههای کشور در پاسخ به زمینهسازی برخی نیروهای سیاسی برای مذاکرۀ مجدّد با آمریکا به شرح زیر است:
بسماللهالرحمنالرحیم
وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ( هود / ۱۱۳)
و بر ظالمان "تکیه ننمایید"، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمیشوید!
توقّع منطقی و تجربی این بود که پس از «شکست تجربۀ مذاکره و برجام»، نیروها و جریانهای سیاسیِ معتقد به «گفتگوی سازشجویانه با غرب» نیز، به «خطای بزرگ و پُرهزینۀ» خویش اذعان کنند و ازاین تجربه پرهزینه و گران قیمیت، در برابرِ تودههای مردمی که گمان بردند این مسیر، گشایشهای اقتصادی بهدنبال خواهد داشت، اظهار «شرمندگی» و «سرافکندگی» کنند، امّا گویا همچنان «چرخۀ خطاکاریِ» آنها، متوقّف نشده است.
تغییر رئیسجمهور کشور پرتلاطم آمریکا و جابجایی قدرت از یک حزب به حزبی دیگر، سبب گشته که نیروهای سیاسیِ ناتوان در تدبیر معیشتِ مردم، دوباره بر «اشتباه گران قیمت و تلخِ گذشته» اصرار بورزند و با عنوان جعلی استفاده از «فرصت»، در راهی قدم بگذارند که در نهایت، «هزینهها و خسارتهای بیشتری» را بر مردم بزرگ ایران و اقتصاد ملّی تحمیل خواهد کرد. ازاینرو، نباید با سکوت خویش، اجازه داد که «بدهکاران ملّی» و «کارگزاران تجربۀ زیانبار»، باز هم پرچم مذاکره را بهدست گیرند و طلبکارانه، «تخیّلاتِ موهوم» و «پندارهای باطلِ» خویش را بهنام «فرصت تازه» بفروشند؟ فرزندان دانشگاهی ملت ایران معتقدند:
اوّل: بازگشت به مسیر تجربهشدۀ مذاکره با نافضین کرامت، هویت و اقتصاد ایران که خسارت فراوان بر اقتصاد ملّیِ ما وارد آورد، هیچگونه توجیهی ندارد و حتّی با حداقلهای معرفت تجربی و عقلانیّتِ نیز، سازگار نیست. به راستی چند بار باید یک تجربه را «تکرار» کرد تا «خطابودنِ» آن آشکار شود و آیا آیندگان دربارۀ کسانیکه با فاصلههای زمانی اندک، یک «تجربۀ سراپا غلط» را آن هم با قیمت های گزاف، به چندباره تکرار کردهاند، چگونه قضاوت خواهند کرد؟!
دوم: کیست که نداند کوبیدن بر طبلِ تهیِ مذاکره، اقتصاد ملّیِ ما را هرچهبیشتر، «شرطی» و «وابسته» میکند؛ موجب میشود همانند گذشته، اقتصاد در «تلۀ تعلیق و انتظار» بیفتد و روزانه، چشمها و نگاهها، معطوف به «شروعشدن»، «پیشرفتن»، «و بهسرانجام نرسیدن» و شکست مذاکره شود، دوباره قدرت ملی ایران و دستان نیروهای مولد میهن به روند شتاب جوی اقتصاد، ماهها و سالها به گروگان دشمنان تاریخی ایرانیان در آمده و متوقّف گردد. این، اتّفاق ناگواری بود که در طول بیش از هفتسال گذشته رخ داد و موجب وارد شدنِ لطمهها و گزندهای اقتصادیِ جدّی به ما شد. واقعیّت این است که اقتصادِ «درحالانتظار» و «معطّل نگاهداشتهشده»، رشد و رونق نخواهد یافت، بلکه فرسودهتر و ناکارآمدتر شده و به دلسرد کردن کارفرمایان ، کارگران و تمامی مولدین کار و سرمایه ایرانی منجر خواهد شد.
سوم: واضح است که گشایش اقتصادیِ «وابسته به ارادۀ آمریکا»، ثبات و دوامی ندارد و با هر گونه «تنش و تلاطم سیاسی»، بهآسانی فرومیریزد و باز داستان، از سطر نخست آغاز میشود. تجربه و عقل سلیم گواه است که آمریکا تا آن هنگام که دریابد میتواند با رفتار سیاسیِ ضد ایرانی خویش، «تکانهها» و «بیثباتیها»یی را بر اقتصاد ملّیِ ما تحمیل کند، از این «اهرم فشار» استفاده خواهد کرد گو این که بهرهگیری آمریکا از این اهرم، تا زمانیکه اقتصاد ما، «مذاکرهمحور» و «متأثّر از سیاست خارجی قدرت های انحصار طلب» باشد، همچنان ادامه خواهد یافت. از این رو بر اساس تجربه باید گفت؛ تصمیم مدبّرانه و عقلانی، همانا گرفتن این اهرم و ابزار فشار از آمریکاست، نه تکیه چند باره و تمرکزِ داوطلبانه بر آن، زیرا بنا به نص صریح قرآن شریف در صدر این گفتار، اگر به رغم تجربه، ارکان قدرت یک جامعه ی روبه رشد را دوباره به پشتیبانی واصله از دشمن گره زنند علاوه بر غضب ملت، قهرا از یاری خدای قادر متعال نیز دور خواهیم شد.
چهارم: اینهمه اصرار و تأکید بر متوقّفبودنِ «گشایش اقتصادی» بر «مذاکره» و «رفع تحریم»، به این معنی است که ایران از نظر «ظرفیّتهای وطنی» و «قابلیّتهای درونی»، تهیدست و بیمایه بوده و ازاینجهت است که همۀ راهها به «مذاکره» منتهی شده و چارۀ دیگری، پیشِ روی ما نیست! این پیشفرضِ «آلوده به تحریف و وارونهنمایی» از ایران بزرگ، نهفقط اثبات نشده، بلکه مشاهدۀ عینیِ نظام ظرفیت ها و مزیت های مادی و معنوی ایران اسلامی در سطوح محلی، استانی، ملی و بین المللی، بهوضوح نشان میدهد که میتوان اقتصاد ملّی را از مردابِ «مذاکره» و «تحریم» ، " خام فروشی نفت" و «واگذاری مزیّتها» خارج کرد و بر اساس تکیه بر استعدادها و توانمندیهای ملّی، «خویشبنیاد» و «مقاوم» نمود. این در حالی است که مذاکرات رایج و الگوی برجام، نهفقط فرصتی را نیافرید، بلکه موجبِ چشمفروبستن بر فرصتهای درونی شد. بدونشک اگر در طول بیش از هفتسال گذشته، همۀ نیروها بر روی «سیاست خارجی»، و سیاست خارجی بر روی «مذاکره» و مذاکره با ابتنای بر روش «برجام»، متمرکز نمیگردید و راهحلِ گشایش اقتصادی، در جایی «بیرون از اقتصاد»، طلب نمیشد، امروز در وضع بسیار بهتری بهسرمیبردیم.
پنجم: اقتضای «صداقت سیاسی»، آن است که بهجای «عوامفریبی»، «فرار به جلو»، و استخدام «لحن طلبکارانه»، «فرضیّهبافیهای خیالاندود» و تکیه کردن بر آخرین ابزار برای خودآرایی در سپهر هوشمند ملّی، این حقیقت گفته شود که وضع معیشتیِ کنونی، دستاورد مستقیمِ «کمکاری»، «بیعملی» و «بیتدبیری» است و چنانچه در طول این «سالهای ازدسترفته»، کارگزاران «جوان» و «توانمند» و «باکفایت» بهکار گرفته میشدند، امروز تحریم به این اندازه، اقتصاد ملّیِ ما را درگیر انقباض خویش نمیکرد. به رغم ادعای سال های نخست در این روند ۸ ساله، اکنون تحریم، به دستاویز و بهانهای برای «توجیه»، «فرافکنی» و «عذرتراشی» تبدیل شده است، حالآنکه این تصویرسازی وارونه و غرضورزانه، زمینهسازی برای شروع دوبارۀ دیپلماسیِ «امتیازبخش یکطرفه»، «اعتماد سادهاندیشانه»، «لبخندهای بیحاصل» و «ندانم کاری در توافقنامهنویسی» است. تجربۀ سالهای ناگوارِ اخیر نشان داد که «زبانِ پُرلکنت و ابهامآلودِ دیپلماسی»، هیچگاه جایگزینِ «عمل و اقدامِ فعّالانۀ اقتصادی» نشده و سفرههای مردم را وسعت نمیبخشد.
ششم: اکنون زمان پاسخگوی، محاسبه و ارزیابی است، نه آغازی دوباره! حال که حتّی اندک صداقتی برای اعتراف به تحمیل خطای پُرهزینه بر ملت کریم ایران در گفتارتان به میان نیامده، این اندازه «اصرار بر خطا» و «تکرار خطا» و سودای حیات سیاسی به قیمت «بهخطا افکندنِ مردم»، را قابلتحمّل ندانسته و برآن شدیم تا در حضور ملّت شریف ایران به نقد ادعاهای شما پرداخته وبگوییم؛ بهجای «وعدهفروشیهای سیاسی و انتخاباتی»، «گفتاردرمانی»، «مخالفهراسی» و «مظلومنمایی»، باید پاسخگوی «وعدههای نابجای تحقّقنیافته» و «عملکردهای ناصواب» بود و از نتایج و ثمراتِ «اقتصادِ برجامی» سخن گفت! وانگهی اگر منطق مذاکره، منطق «دادن» و «گرفتن» است و در آن، «خوشبینی» یا «بدبینی» راه ندارد، صادقانه باید مشخّص کنید که در برابر آنچه که یکروزه و به یکباره دادید و پس از آن جشن ها گرفتید و تندیس ها ساخته، نشان ها و مدال ها بر سینه آویختید، اینک پس از گذشت سالها، چه گرفتید و از امتیازات مذاکره کدامین صنایع را افراشتید و از آن همه گرفتن ها، بر سر سفره مردم چه گذاشتید؟!
شما گرامیان به عنوان عقبه حزبی و علمی این نوع شگفت آور از باصطلاح داد و ستد برجامی به ملّت گزارش کنید که «روند فرسایشیِ مذاکره» و «وعدههای کاغذیِ آمریکا» و شرکای مجرم اروپایی اش، کدامیک از گِرههای اقتصاد ملّیِ ما را گشوده اید؟!
حقیقت این است که باید به قوای الهی و لایزال ملّت و سفارش های معنوی و تجربی رهبری حکیم در این باره تکیه کرد؛ فرزندان دانشگاهی ملّت و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی؛ حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی نیز ضمن بیعت مجدد با معظم له و قدرت الهی ملّت، و از موضع علم و تجربه هشدار می دهند اطلاق انتخابات کشوری دیگر به «فرصتِ جدید»، فرصتی برای خود آمریکا و البته آمریکای در حال افول است تا هرچهبیشتر، میهن عزیز مان از «مزیّتها»ی ملّی خویش غافل و دور شود و در برابرِ «دستکشیدن کشور از توانمندیهای واقعی اش»، «وعدههایی دروغین» صادره از آمریکا را دریافت کند؛ از این رو خیرخواهانه می گوییم به نظر می رسد نظریه پردازان سیاسی و حزبی یی که اقتصاد کشورش شان را به «تغییر سیاستمداران کشوری دیگر» وابسته نشان داده و «عناصر قدرت ملّیِ» خویش را سخاوتمندانه و سادهاندیشانه، یکبهیک با قیمتی ناچیز در معرض فروش می گذارند فاقد اداراک مولفه های قدرت ملّی و انقلابی هستند؛ زیرا عناصر و مؤلفه های قدرت ملّی در هیچ کشوری فروشی نیست! پس، استخدام لحن طلبکارانه را فراموش کنید چون نوبت محاسبه و گزارش های ملّی فرا رسیده است؛ گو این که «فرصت واقعی» یی که پیشِ روی مردم قرار دارد، همانا عبور قاطع از اندیشه و مدیریّت «بیتحرّک»، «غیرفعّال»، و «فاقد اعتمادبهنفسِ ملّی» است.
پنجم آذر ۱۳۹۹
مصادف با سالروز تشکیل بسیج مستضفین
استادان و مدرسان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، پژوهشی، مهارتی و کاربردی کشور