به گزارش
پایگاه 598، به نقل از صبح نو، برنامه «نقد سینما» پخش فصل جدید خود را از شبکه پنج
سیما آغاز کرده است. مجری اصلی این برنامه بهروز افخمی است و در کنار او
جمعی از منتقدان سینما و کارشناسان حوزههای مختلف علوم انسانی حضور دارند
که به بررسی سینمای روز ایران و موضوعات مرتبط با سینما در ایران، جهان
میپردازند. نقد و بررسی سینمای ایران، اخبار سینمایی، پرونده موضوعی هفته،
گفتگو با عوامل فیلم، پشت صحنه و سینما از نگاه تماشاگران از بخشهای این
برنامه است.
این یک سوالی مهم، ولی تکراری است که «نقش و جایگاه قهرمانان ملی ایران در
سینمای ایران کجاست؟». این سوال صدها بار در رسانهها مطرح شده و
سینماگران و مدیران فرهنگی نیز هرکدام پاسخهایی درباره آن مطرح کردهاند،
اما نکته مشترک در بین پاسخ همه این موارد آن است که قطعا قهرمانان ملی،
خصوصا شهدا، جایگاه قابل دفاعی در آثار سینمای ایران ندارند. صدها شهید در
تاریخ انقلاب بودهاند که هرکدام به دلایلی جایگاه ویژهای دارند. این
شهدا با شروع انقلاب و تا به امروز در بین ما زندگی و در نهایت جانشان را
فدای کشور و انقلاب کردهاند، اما متاسفانه به دلایل مختلف سهم قابلتوجهی
در سینمای ایران ندارند. این شرایط مثل نادیده گرفتن و انکار خورشید است؛
شهدایی که مانند خورشید، منشأ خیر و برکت برای ایران بوده و هستند. وحید
جلیلی، روزنامهنگار و فعال سیاسی و فرهنگی در برنامه «نقد سینما» در
ارتباط تصویری با این برنامه، اظهاراتی صریح درخصوص سانسور در سینمای ایران
و نپرداختن به شخصیتها و چهرههای ملی، شهدا، دانشمندان و اساتید...
ارائه کرد که متن این صحبتها را در ادامه میخوانید.
جریانی که منکر تغییرات جامعهشناختی جامعه ایران است، آن را انکار و سلب
میکند و اجازه بازنماییاش در سینمای ایران را نمیدهد. این یک جریان سلبی
است.
یکی از بهترین مناظری که شما میتوانید جامعه ایران را در آن ببینید، تشییع
جنازه شهید سردار سلیمانی است و این چقدر بازتابیده خواهد شد؟ قاسم
سلیمانی بهعنوان یک ایرانی، به عنوان یک مسلمان، مجاهد و فقط بهعنوان یک
قهرمان دراماتیک آیا این را دارد که به سینمای ایران راه پیدا کند یا نه؟
قاسم سلیمانی کیست؟ دهها هزار نفر مشابه وجود دارند که قبل از او بودند؛
اینها چرا به قاب سینمای ایران راه پیدا نمیکنند؟ به این دلیل که اتفاقا
همان جریانی که دیگران را به سلب و سانسور متهم میکند، خودش بزرگترین
سانسورچی است. خودش بزرگترین انکارگر است. به قول بزرگ خودشان که گفت «من
عدوی تو نیستم، من انکار توام»؛ اینها با انکار پیش میآیند. محسن حججی
نشانه یک پدیده جامعهشناختی در جامعه ایران هست یا نه؟ مدافعان حرم هستند
یا نه؟ چرا سانسور میشوند؟ چرا انکار میشوند؟ نه امروز و دیروز؛ ۲۰ سال و
۳۰ سال است که سانسور و انکار میشوند. چطور است که قاچاقچیان، معتادان و
دزدان سهم خود را از سینمای ایران دارند.
در ۲۰ سال گذشته نه ماهوارهای به هوا فرستاده بودیم، نه صنایع موشکی ما تا
این اندازه رشد کرده بود، نه انرژی هستهای ما جزو هشت کشور اول جهان بود و
نه در رویان و سلولهای بنیادی به مقام سوم یا چهارم جهان رسیده بودیم. ما
دهها هزار دانشمند متخصص در دانشگاهها و بیمارستانها داریم که از آنها
حتی یک قاب و نه دو قاب در ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته در سینمای ایران نداشتیم.
چرا وقتی میگوییم یک تنازل معکوس بین پیشرفتها و قهرمانان ایران و سینمای
ایران به وجود آمده است که هر چه ما بیشتر پیشرفت میکنیم، انعکاس آن در
سینما یک جامعه مفلوکتر، بدبختتر و سیاهتر است و وقتی به این تنازل
معکوس اعتراض میکنیم، وقتی به این تنازل معکوس اعتراض میکنیم، وقتی به این جریان سانسورچی و انکارگر
اعتراض میکنیم، نامه وارونه زده میشود و میگویند شما سلب میکنید؟