به گزارش
پایگاه 598، به نقل از روزنامه جوان، چند روز قبل زن جوانی به اداره پلیس تهران رفت و
از سرقت خانه مادر سالخوردهاش شکایت کرد. وی گفت: «ساعتی قبل با مادرم
تماس گرفتم، اما جواب نداد که نگرانش شدم و به خانهاش رفتم که دیدم بیهوش
افتاده است و وسایل خانهاش هم به ریخته است. بلافاصله او را به بیمارستان
منتقل کردم که خوشبختانه خیلی زود به هوش آمد و گفت آشپزش به نام پونه برای
او قرمه سبزی درست کرده و وقتی خورده است، بیهوش شدهاست.» زن سالخورده هم
گفت: «مدتی قبل وقتی از خیریهام بیرون آمدم، زن بارداری به سراغم آمد و
گفت «شوهرم زندانی است و احتیاج به کار دارم تا هزینه زندگیام را فراهم
کنم.» من او را به عنوان آشپز خانهام استخدام کردم و به چند نفر از
دوستانم هم معرفی کردم که برای آنها هم آشپزی کند. ساعتی قبل برای من قرمه
سبزی آورد و وقتی خوردم بیهوش شدم که الان فهمیدم وسایل گرانقیمتم را سرقت
کرده است.»
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این شکایت مأموران پلیس دریافتند پونه از
سه خانه دیگر هم که زن سالخورده او را برای آشپزی معرفی کرده سرقت
کردهاست. بررسیها نشان داد پونه در سه سرقت دیگر با کلید یدک وارد
خانهها شده و دست به سرقت زده است.
مأموران در نهایت چند روز قبل زن جوان را بازداشت کردند. وی در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کرد.
گفتگو با متهم
چرا شوهرت به زندان افتاده است؟
من اصلاً شوهر ندارم.
اما شما زمانی که برای آشپزی استخدام شدید باردار بودهاید؟
نه، من فیلم بازی کردم تا زن خیر را فریب دهم.
چطوری؟
من در فیلمها دیده بودم که زنان برای اینکه باردار دیده شوند کمربندهای
خاصی استفاده میکنند که من هم برای اجرای نقشهام یکی از آن کمربندها را
تهیه کردم.
زن خیر را میشناختی؟
یک روز پیامکی برای کمک به افراد نیازمند از خیریهای به تلفن همراهم ارسال
شد و من هم آن خیریه را شناسایی کردم و فهمیدم مدیر آن زن سالخوردهاست و
تصمیم گرفته با اجرای نقشهای به او نزدیک شوم و اموالش را سرقت کنم.
چرا زن سالخورده را مسموم کردی، اما از خانه سهزن دیگر با کلید یدک سرقت کردی؟
زن سالخورده همیشه داخل خانهاش بود و مجبور شدم او را مسموم کنم، اما آن
سه زن دیگر کارمند بودند و میدانستم چه ساعتهایی در خانه نیستند و به
همین خاطر پس از تهیه کلید یدک زمانی که سر کار بودند به خانههایشان رفتم
و سرقت کردم.