به گزارش
پایگاه 598، بخش مهمی از پیشینه تمدنی هر ملت است. آنچه روشن است اینکه هر چه این
سرمایه گرانبها از غنای بیشتری برخوردار باشد، ارزش آن بالاتر میرود. بر
کسی پوشیده نیست که ادبیات فارسی، یکی از پرمضمونترین و ارزشمندترین
ادبیات بشری است؛ چه از لحاظ مضامین والامفهوم و چه از لحاظ پرداخت
ساختاری. اما آنچه در موردش سخن میگوییم، میراث گذشتگانی است که در همه حال
سعی بر صیانت از این گنجینه بیقیمت را داشتند؛ حال، اما سوال این است که
آنچه شاعران و نویسندگان ما برای آیندگان باقی میگذارند نیز به همان میزان
ارزشمند است؟
سخن در باب گستره بیکران ادبیات فارسی نیازمند تخصص و تبهری است که ورود
به آن برای هرکسی مقدور نیست. اما بناست در این نگاشته به قسمتی از ادبیات
فارسی که به مدح حضرات معصومین اختصاص دارد بپردازیم.
آنچه در نوحهسرایی باعث میشود تا شاعریا نویسنده، از دقت کلام بیشتری
برخوردار باشد، تفاوت مخاطب است. مخاطبی که زمینی نیست و مدح آن نیازمند
داشتن معرفت و دانستن نکاتی از این دست است. اهمیت مدیحه و مرثیهسرایی در
آن است که این اشعار، فارغ از بیان معارف و کلام ائمه اطهار علیهم السلام،
عامل پیوند آحاد مردم با این شخصیتها هستند. یعنی افرادی با ذائقههای
گوناگون و عقاید مختلف به واسطه این اشعار، با این شخصیتها ارتباط برقرار
میکنند. به این معنا شعر مداح، رابطی است میان خالق و مخلوق، میان والی و
ولی، میان امت و امام، به همین دلیل انتظاراتی که ازآن میرود ورای دیگر
اشعار است.
گاهی در میان اشعار بلندبالا و سراسر معرفت امروزی، اشعاری به گوشمان
میرسد که پس از اندکی درنگ از خودمان میپرسیم واقعا این شعری در مدح
آلالله بود؟ مسئلهای که باید به آن بپردازیم دقیقا همینجاست؛ اشعاری به
ظاهر مذهبی، که هیچ بویی از اسلام و معارف تشیع نبردهاند. گویی اگر همان
شعر را خوانندهای در بین هوادارانش بخواند هیچ حس زنندهای به انسان دست
نخواهد داد.
نمونههای بسیاری از این سبک سرایشها در ذهن دارم که بحثش را به زمان
دیگری موکول میکنم؛ اما در این بین سوالی مطرح است؛ چه شد که به اینجا
رسیدیم؟ چه شد که از «حسین سرباز ره دین بود» به اشعاری رسیدییم که از
نوشتن متن شعرشان هم شرم میکنیم؟
برای پاسخ به این سوال باید سه محور را مورد بررسی قرار دهیم: مردم، شعرا و مادحین.
مردم جامعه هدف شعرا و مادحینند. یعنی شعرا برای آنها میگویند و مادحین
برای آنها میخوانند. البته مغفول نماند که شاعران آلالله برای ذوات
مقدسه شعر میگویند و مادحین نیز برای همانان میخوانند، اما اینجا منظور ما
جامعه هدف است. آیا جامعه هدف شعرا و مداحان خواهان اشعار سخیف شدهاند؟ به
نظر میرسد این موضوع کمی به واقعیت نزدیک است. در جهان امروزی که
انسانها درگیر روزمرگی و در فکر گذردان عمر خویش هستند، شاید بعید نباشد
که توقعشان از شعر، همان اندازه پایین بیاید که از زندگی پایین آمده است.
انسانهایی که جز لذت چیزی نمیخواهند و نمیجویند؛ به یک عبارت، انسان
مدرن!
در محور دوم، یعنی شعرا، این گمان به هیچ وجه پذیرفته شده نیست! وقتی کسی
میپذیرد که حامل این بار گران باشد نمیتواند مدعی شود که در مورد آنچه
میسراید دانسته کافی نداشته، نخوانده یا تحقیق نکرده است. شعرا خط واصل
ذائقه مردمی و مادحیناند. سوال اینجاست که آیا شعرا بر ذائقه مردم تاثیر
منفی گذاشتهاند یا بالعکس؟ میتوان با جریانشناسی مرثیهسرایی، طیفی را
پیدا کرد که به اصطلاح باب شعور را بسته و باب شور را باز کردهاند. منظور
این است که عدهای با ایجاد یک فضای صرفا روحانگیز و شورآمیز، جذابیتهای
این وجه را به مردم نمایاندند. این سرآغاز مسئلهایست که با آن مواجهیم؛
یعنی حذف بسترهای معرفتی و بازتولید شور بدون شعور.
در نهایت، اما محور سوم، مادحین، اجرا کنندگان محصولات شعرا که براساس
ذائقه مردمی سروده شدهاند؛ نتیجهای که بناست از بیان این سه محور گرفته
شود تا حدودی روشن شد.
ما با یک مثلث مواجهیم که در هم تنیدهاند. مداح آن چیزی را میخواند که
شاعر بر اساس ذائقه مردمی سروده است. شاعر آن چیزی را میگوید که ذائقه
مردمی برای مداح فضاسازی کرده است و مردم در یک رابطه دوطرفه، هم سلیقه
میسازند و هم ذائقهشان تحت تاثیر اشعار و مادحین قرار میگیرد.
فضایی که امروز با آن مواجهیم جز با همت مردم، شعرا و مادحین مرتفع نخواهد
گشت. اگر شاعر بداند از که میگوید و از چه میگوید و چه معرفتی در پس
کلماتش باید نهان باشد، اگر مردم بدانند از که میشنوند و باید چه درکی از
این معارف داشته باشند و اگر مداحان بدانند از که میخوانند و بناست چه
نوری را به جان مستمعین و مخاطبین بتابانند، همه و همه دست به دست هم
میدهند تا این اندک اشعار نازیبا و بی مضمون بازار گرمی نداشته باشند.
خبرگزاری دانشجو