در این کلیپ دروغین دوبلر به دروغ مسئله اخیر فرانسه را به بحث خلفا و همسر پیامبر کشانده و تلاش میکند از زبان ریس جمهور فرانسه جنگ استعماری شیعه و سنی را برانگیزد گروه تحقیقات سایت رهیافته لینک فیلم اصلی این سخنرانی و ترجمه اصلی آن را منتشر مینماید تا جلوی این عملیات روانی گرفته شود لطفا شما نیز جزو این حرکت باشید.
ترجمه اصلی سخنان مکرون
امشب من در باره مبارزه با اسلام گرایی سیاسی رادیکال که منجر به تروریسم
میشود سخنی نخواهم داشت. حرفها را زدهام. آن را اقدامی ضد انسانی
نامگذاری کردم. اقداماتی را تصمیم گرفتیم، آنها را سخت تر کردیم و تا پایان
دنبال خواهیم کرد.
امشب، در مورد جبهه تروریستها، همدستان آنها و همه بزدل هایی که این حمله را مرتکب شده و امکان پذیر کردهاند صحبت نخواهم کرد. من در مورد کسانی که نامی جز بربر ندارند، صحبت نخواهم کرد، آنها برای جای گرفتن در این سخن، لیاقت ندارند. آنها، دیگر حتی نام و نشان هم ندارند. امشب، من، از وحدت همگانی که همه فرانسویها آن را ضروری احساس میکنند، نیز صحبت نخواهم کرد. این بسیار گرانبها است و همه مسئولان را ملزم میکند که بدرستی آن را ابراز و با پای بندی به آن رفتار کنند. نه!
امشب میخواهم در مورد پسرتان صحبت کنم، میخواهم در مورد برادرتان، عمویتان، کسی که دوستش داشتید، در مورد پدرتان صحبت کنم. من امشب میخواهم در مورد همکار شما صحبت کنم، معلم شما که به این دلیل به خاک افتاد که او تصمیم گرفته بود آموزگار باشد، کشته شد، به دلیل اینکه تصمیم گرفته بود به دانش آموزان خود، شهروند شدن را بیاموزد. آموختن وظایف را برای مراعات کردن. آموختن آزادی را برای آزادنه زیستن. امشب، من میخواهم در مورد Samuel PATY با شما صحبت کنم.
ساموئل پتی کتاب و دانش را بیش از هر چیز دوست میداشت. آپارتمان او یک کتابخانه بود. بهترین هدایای او، کتابهایی بودند برای یادگیری. او عاشق کتابها بود، تا میل به دانش و طعم آزادی را به دانش آموزانش و همچنین به نزدیکانش، منتقل کند. وی پس از تحصیل در رشته تاریخ در شهر لیون و تمایل به پژوهشگر شدن، راهی رفت که شما، والدین او که معلم و مدیر مدرسه در موولن [شهری در حومه پاریس]هستید، به او توصیه کردید. "محقق تعلیم و تربیت” شدن، بدانگونه که دوست داشت خودش بنامد، آموزگار شدن. بنابراین جایی بهتر از سوربن برای ادای احترام ملت به او نمیشد یافت، سوربن، دانشگاه ما با بیش از هشت قرن تاریخ، محل اومانیسم.
ساموئل پتی اشتیاق و علاقه زیادی به تدریس داشت و این کار را در چندین کالج و دبیرستان از جمله در شهر کنفلان-سن-آنورین بسیار خوب انجام داد. همه ما در قلب خود، در خاطرات خود، خاطره آموزگاری را حک کردهایم که مسیر زندگی ما را تغییر داده است. برای هر یک از ما، آموزگار بوده که به ما یاد داد بخوانیم، حساب کنیم، به خود اعتماد کنیم. آموزگار، که نه تنها دانشی به ما آموخته بلکه از طریق کتابی، از طریق نگاهی از طریق توجهی، راهی برای ما باز کرده است.
ساموئل پتی یکی از آنها بود، از جمله آموزگارانی که فراموش نمیشوند، این صاحبان با وجدان کاری، که میتوانند شبهای متعددی را برای یادگیری تاریخ ادیان صرف کنند تا دانش آموزان و عقاید آنها را بهتر درک کنند. از این افراد فروتن که هزار بار خود را بزیر سئوال میکشیدند، یکی هم آموزگار این درس در باره آزادی بیان و آزادی عقیده بوده که او در موولن از ماه ژوئیه همین تابستان اخیر، در کنار شما خود را آماده میکرد با مواظبت هایی که داشت در پایبندی و دقت در تهیه درس مربوطه.
ساموئل پتی اساساً آموزگاری را مجسم میکند که ژان ژورس (JAURÈS Jean ) آرزو کرده بود در نامه به آموزگاران که چند لحظه پیش در همین جا خوانده شده است: "قطعیت همراه با نرمش”. آنکسی که عظمت اندیشه را نشان میدهد، احترام را آموزش میدهد، و نشان میدهد که تمدن چیست. آنکسی که "جمهوری خواه ساختن” را هدف خود کرده است.
اینجا سخنان فردیناند بوئیسون به خاطر میآیند که "برای جمهوری خواه کردن باید انسان را از سنین کودکی و در عالم سادگی [… ] بر عهده گرفت و به او این ایده داده شود که او خود باید فکر کند که او نه مجبور به ایمان و نه به اطاعت از کسی موظف است، که این اختیار اوست که حقیقت را خود جستجو کند و نه دریافت کردن آن به صورت حاضر و آماده از استاد، رئیس، رهبر، هر کسی که باشند”. ” جمهوری خواه کردن”، این جنگ ساموئل پتی بود.
و گرچه این وظیفه امروز بسیار دشوار به نظر میرسد، خصوصاً در مواردی که خشونت، ارعاب و گاه انصراف غلبه میکند، این موضوع بیش از هر زمان دیگری بهنگام و ضروری است. اینجا، در فرانسه، ما ملت خود، جغرافیا، مناظر و تاریخ آن، فرهنگ و دگردیسیهایش، روح و قلب آن را دوست داریم. و ما میخواهیم آن را به همه فرزندان خود آموزش دهیم.
اینجا در فرانسه، ما پروژه محلی و جهانی را که جمهوری حمل میکند، نظم و وعدههایش را دوست داریم. هر روز ادامه مییابد. بله، در هر مدرسه، در هر کالج، در هر دبیرستان ما به آموزگاران قدرت "جمهوری خواه کردن” را خواهیم داد با موقعیت و اقتداری که لازم دارند. ما آنها را آموزش خواهیم داد، آنها را آنطور که باید در نظر میگیریم، از آنها حمایت خواهیم کرد، تا جایی که لازم است از آنها محافظت خواهیم کرد. در مدرسه و خارج از مدرسه، فشارها، سو استفاده از جهل و اطاعت که برخی مایل به استقرار آن هستند، جایی برای ما ندارند. او یک بار گفت: "من دوست دارم از زندگی و مرگم برای چیزی استفاده شود”. گویی با الهام قبلی.
پس چرا ساموئل کشته شد؟ چرا؟ جمعه شب، من ابتدا جنونی تصادفی، و یک خودسری پوچ را احتمال میدادم: یک قربانی دیگر تروریسم. از این گذشته، وی هدفی برای اسلام گرایان نبود، وی جز تدریس به اقدام دیگر نمیپرداخت. او دشمن دینی نبود که آنها به کار میبرند، او قرآن خوانده بود، به دانش آموزانش، احترام میگذاشت، اعتقادات آنها هرچه بود، به تمدن مسلمانان علاقه داشت. نه، برعکس، ساموئل پتی دقیقاً به خاطر همه اینها کشته شد. زیرا او تجسم جمهوری بود که هر روز در کلاسها متولد میشود، تجسم آزادی بود که در مدرسه منتقل و تداوم مییابد.
ساموئل پتی کشته شد زیرا اسلامگرایان آینده دیگری برای ما میخواهند و آنها میدانند که با قهرمانانی آرام مانند او، هرگز آن را نخواهند داشت. آنها مومنان را از کافران جدا میکنند. ساموئل پتی شهروند را میشناخت. آنها از جهل تغذیه میکنند. او معتقد به دانستن بود. آنها نفرت نسبت به دیگران را پرورش میدهند. او دائماً میخواست چهره دیگری را ببیند، ثروتهای تنوع را کشف کند. ساموئل پتی قربانی توطئه فاجعه بار حماقت، دروغ، خلط، نفرت از دیگری بود، نفرت از آنچه عمیقا، ماهیتا، ما هستیم.
ساموئل پتی روز جمعه به سیمای جمهوری، به سیمای تمایل ما برای شکستن تروریستها، تضعیف اسلام گرایان، به سیمای زندگی چون جامعهای از شهروندان آزاد در کشورمان، چهره عزم ما برای درک، یادگیری، ادامه دادن برای آموزش و آزاد بودن تبدیل شد، زیرا ما ادامه خواهیم داد، آموزگار.
ما از آزادی که شما خیلی خوب آموزش میدهید، دفاع خواهیم کرد و لائیسیته را بلند بالا نگه خواهیم داشت. ما کاریکاتورو نقاشی را رها نخواهیم کرد، حتی اگر دیگران عقب نشینی کنند. ما تمام شانس هایی را که باعث جوانی تام جمهوری گردند، بدون هیچ گونه تبعیضی ارائه خواهیم کرد.
ما ادامه خواهیم داد، آموزگار! ما به همراه کلیه مربیان و آموزگاران در فرانسه، تاریخ، جلال و افتخارات آن را آموزش خواهیم داد. ما ادبیات، موسیقی، همه کارهای روح و روان را معرفی خواهیم کرد. ما با تمام قدرت بحث، استدلالهای منطقی، باورهای روحی را دوست خواهیم داشت. ما عاشق علم و کنکاشهای آن خواهیم بود. ما نیز مانند شما تساهل را میکاریم. مانند شما، ما سعی خواهیم کرد، بی وقفه، درک کنیم و حتی بیشتر درک کنیم آن چه را که میخواهند از ما دور سازند. ما طنز و فاصله را یاد خواهیم گرفت. ما یادآوری خواهیم کرد که آزادیهای ما فقط با خاتمه نفرت و خشونت، با احترام به دیگران حفظ میشوند.
ما ادامه خواهیم داد، آموزگار! و در طول
زندگی آنها، صدها جوانی که آموزش دادهاید، همان تفکر انتقادی را که به
آنها آموختهاید، آنها اعمال میکنند. شاید بعضی از آنها به نوبه خود
آموزگار شوند. بنابراین آنها شهروندان جوان را آموزش خواهند داد. به نوبه
خود، آنها جمهوری خواه بار خواهند آورد. آنها آگاهی از ملت، از ارزشها و از
اروپای ما را در زنجیرهای از زمان که متوقف نخواهد شد، رواج خواهند داد.
ما ادامه خواهیم داد، بله، این مبارزه برای آزادی و برای خرد را به همین
دلیل اکنون شما چهره آن هستید ما این را به شما مدیون هستیم، این را به
خودمان مدیون هستیم، زیرا در فرانسه، آموزگار!، روشنگری هرگز خاموش
نمیشود. زنده باد جمهوری. زنده باد فرانسه!
لیک یوتیوب این سخنرانی
https://youtu.be/UOtA7_oQmY0