به گزارش پایگاه 598، از ابتدای سال جاری بازار سرمایه بیش از پیش مورد توجه عموم مردم قرار گرفت
و پس از سال ها شرایطی ایجاد شد که نقدینگی خرد و پس انداز های مردمی راه
به این بازار پیدا کند و وارد چرخه اقتصادی و تولیدی کشور شود. آمارها
نشان می دهد که بیش از ۱۱۲ هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید از ابتدای سال
جاری وارد بورس شده است.
نبود مدیریت صحیح نقدینگی ورودی به بورس با عرضه سهام، تسریع در فرایند
عرضه اولیه ها، ایجاد فضای تبلیغاتی نادرست از بورس به عنوان مکانی بدون
ریسک، آزادسازی سهام عدالت و ناتوانی سازمان بورس در مدیریت عرضه های شرکت
های حقوقی از جمله مواردی بود که باعث شد فرصت ناب به وجود آمده به تدریج
از دست برود و وضعیت بورس از زمان قبل از ورود این نقدینگی هم به مراتب
نامناسب تر شود. به گونه ای که در دو ماه شهریور و مهر همواره شاهد خروج
پول از بازار هستیم که مقصد نامعلومی پیدا کرده اند.
در هفته گذشته عدهای از سهامداران در مقابل مجلس تجمع اعتراضی داشتند و از
نمایندگان خواستگار پیگیری از بین رفتن اصل دارایی خود شدند. عدهای از
آنها معتقدند این سقوط دستساز و عمدی بوده که البته بحثهایی برای ورود
قوه قضایه به این جریان نیز شد اما فارغ از تمام موارد یاد شده تداوم سقوط
بازار سهام نگران کننده است و مسئولانی که در هنگام صعود بازار سهام این
موفقیت را مدیون تلاش و مدیریتهای خود میدانستند، اکنون نیز باید در
برابر سقوط غیر منطقی و زیان مردمی که به سخنان و وعدههای آنان اعتماد
کردند، پاسخگو باشند.
در دو ماه اخیر که بورس روند نزولی به خود گرفته و نقدینگی مردمی همواره در
حال خارج شدن است، مسئولان وعدههای متعددی برای تغییر وضعیت دادند اما در
نهایت هیچکدام تاکنون نتوانسته راهگشا باشد. الزام استفاده از بازارگردان،
انتشار اختیار فروش تبعی با ضمانت کف سود و خرید سهام خزانه در برخی سهام
بزرگ، افزایش درصد خرید اعتباری و درصد سهام صندوق های با درآمد ثابت از
جمله اقداماتی بوده که به امید تغییر وضعیت بورس مطرح شد که بعضی از موارد
آن در عمل اتفاق نیفتاد. به عبارت دیگر جدیتی در عملیاتی سازی آن وجود
نداشت که همین موضوع سهامداران را بیش از پیش دلسرد کرد. در همین زمینه
رادار اقتصاد با علیرضا عسگری مارانی کارشناس بازار سرمایه به گفتوگو
پرداخته است که در ادامه میخوانیم.
***سهامداران نسبت به افت سرمایه خود معترض هستند. آیا سازمان بورس
برای جلوگیری از این روند میتوانست اقدامی کند و آیا در انجام وظایف خود
کوتاهی کرده است؟
خیر. ارتباطی به سازمان بورس و اوراق بهادار ندارد. بخش چشمگیری از مشکلات
فعلی بازار سهام مربوط به واقعیتهای اقتصاد میشود. چراکه سیاستهای دولت
و یا مداخلات نهادهای دیگری گاهی ایجاد اشکال در سازوکارها میکند. در
ماههای اخیر تمام فعالان بازار سرمایه امیدوار بودند برخی از سیاستها
متناسب با شرایط به وجود آمده، تغییراتی داشته باشد و تمام نهادها خود را
تطبیق دهند اما این امر شکل نگرفت.
بهطور مثال تاثیر تصمیماتی که وزارت صمت برای صنعت خودرو و یا سیمان داشته
است همچنان در بازار مشهود است. درخصوص صنعت سیمان افزایش نرخ پاکت در آن
قیمتها لحاظ شد اما مابقی نهادههای آن که افزایش قیمت داشتند در قیمت
تمام شده سیمان در نظر گرفته نشده است. صنعت خودرو کماکان با ضرر فروش
میرود و به شیوه لاتاری گونهای به تعداد محدود و اندکی عرضه میشود.
اینگونه سیاستها در واقع تمام زنجیره بازار را دچار اختلال و اشکالاتی
کرده است بنابراین تاثیر این سیاستهای اشتباه در سهام صنایع مربوطه بروز
داده میشود.
سازمان بورس و یا نهادهای متولی که در اوراق بهادار تصمیم گیری میکند در
اینگونه موارد تقصیری نداشته اما در برخی از موارد انتظار میرفت نهاد
متولی صراحتا تصمیم میگرفت.
بهعنوان مثال بعد از اینکه سهامداران عمده سهام خود را می فروشند با
مراجعه به سایت تی اس تی، مقدار خرید و فروش اطلاعات رفتارهای روز گذشته
نمایش میدهد. در صورتی که در بسیاری از کشورهای جهان قبل از اینکه
سهامداران عمده اقدام به فروش کند، اطلاعرسانی میشود. در حقیقت در
کشورمان برعکس بازارهای جهانی، یک روز پس از فروش به اطلاع مردم رسانده می
شود.
یکی دیگر از اقداماتی که سازمان بورس باید انجام میداد مربوط به اعتباردهی
به سهامداران است. در مجموع ۸۰۰ هزار میلیارد تومان از طریق کارگزاریها
در بورس کالا به سهامداران اعتبار داده شده است. از زمانی که شاخص کل ۹۰
هزار واحد بود تا اکنون همین مقدار باقی مانده است.
در حقیقت با این مبلغ تنها یک هزارم درصد کل بازار میتوانند اعتبار دریافت
کنند. این در حالی است که ضرایب اعتباری (Margin Call) به دفعات در این
چند ماه اخیر پایین آورده شده است.
یکی دیگر از نقدهایی که به سازمان بورس میشود مربوط به بازارگردانی است.
دولت با عرضه اولیههای ارزانی که ارائه کرد طیف وسیعی از مردم را مشتاق به
مشارکت در بازار کرد اما هیچ بازارگردانی توسط سهامداران عمده آن انجام
نشد.
اما به طور کلی قیمتگذاری غیرمنصفانه توسط سایر نهادها و وزارتخانهها
نمیکند بیشترین صدمه را به بازار سرمایه وارد کرده است. امیدواریم در
هفتههای آینده با تصمیمات و حمایت های مجلس شرایط بهتری پیش بیاد.
***سازمان بورس چطور میتواند مانع از خسارت بیشتر سهامداران شود؟
سقف اعتبار باید بر اساس ارزش بازار (Market Cap) تعیین شود. به طور مثال
اگر ارزش بازار ۶۰۰۰ همت است، کارگزاری ها باید ۱۰۰۰ همت اعتبار بدهند.
در واقع باید بر اساس مقررات و ضوابط به طور عادلانه نزدیک به ۱۵ درصد کل
ارزش بازار باید اعتبار داده شود.
در دنیا این ضریب حداقل ۵۰ درصد است، بنابراین در ایران حداقل باید ضریب را
بر پایه ۱۰ الی ۲۰ درصد در نظر بگیرند. این یکی از کارهایی راهگشایی است
که سازمان بورس می تواند انجام بدهد.
روشن نبودن برنامه فروش و افشای اطلاعات آن باعث بهم ریختگی بازار و دشواری
تصمیمگیری سهامداران شده است. بنابراین سازمان بورس باید رفتار سهامداران
عمده را در همان روز و قبل از خرید و فروشها به ثبت برساند.
تامین سرمایهها نیز به خوبی وظایف خود را انجام نمیدهند. در واقع
عرضههای اولیه ها باید توسط تامین سرمایهها قیمت گذاری بشود. سازمان بورس
باید برای سازوکار اشتباه فعلی چارهای بیندیشد.
هرچند که بیشتر مشکلاتمان مربوط به دخالت دولت و سیاستهای خلق الساعه و
قیمت گذاری است. حتی خبر و بحثهای مربوط به قیمت گذاری فولاد با اینکه رد
شد اما تاثیر منفی بر بازار گذاشت و آثار آن برای مدت طولانی باقی ماند.
صنعت قند و مواد غذایی، تخم مرغ، خودروسازی و... از جمله مواردی هستند که
اکنون با دخالت دولت همراه است و این قیمت گذاریهایی که پشت در های بسته
انجام می شود تاثیر منفی بر بازارها می گذارد.
استقلال بورس باید کاملا حفظ بشود و قواهای مختلف وارد مکانیزم بورس نشوند.
عرضه و تقاضا در بورس کالا و بورس تهران نباید دچار تغییرات شود. بنگاه
های واگذار شده برای مردم است. دولت حق دخالت ندارد.
با بزرگ شدن بازار سهام و وجود ۱۲ میلیون کد معاملاتی فعال، دستورالعملها
نیاز به تغییرات و بازنگری دارد اما متاسفانه اکنون بازار با همان شرایط
سابق اداره میشود.
نقدشوندگی مزیت بزرگی برای سرمایه گذاری است و این اصل در بازار سرمایه
وجود داشت اما با سیاستهای اشتباه این موضوع خدشهدار شده است. باید
دوباره اعتمادسازی برای بازگشت نقدینگی انجام شود و به مردم اجازه اعتباری
در بازار خرید کنند. باید شرایط برای افرادی که میخواهند پذیرش ریسک کنند
مناسب و مهیا باشد.
اما در مجموع موارد گفته شده ساختارسازیهای مهم و ضروری در بازار سهام
است. البته سازمان بورس تلاش خود را میکند و ایجاد تغییرات این چنینی
زمانبر است.
***خلف وعدههایی همانند بازارگردانی، انتقال منابع از صندوق توسعه
ملی و... از سمت سازمان بورس و متولیان دولتی دیده شده است. نظر شما در
این مورد چیست؟
سازمان نمیتواند کاری انجام بدهد چراکه ابزارهای لازم را ندارد. این موارد
را به شرکتها گفته است که انجام دهد و همین شرکتها عمدتا توسط دولت
اداره میشود. مدیران فولاد مبارکه، خلیج فارس، ایران خودرو و ... تمام این
نمادهای بزرگ دولتی هستند و این موارد به سازمان بورس ارتباطی پیدا
نمیکند.
*** مدیرعامل بورس، فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی و حتی
رئیس جمهور وعدههایی از بهبود وضعیت بازار داده بودند و از سهامداران
خواستار صبر و شکیبایی بیشتری شدند اما هیچ عکسالعمل سازندهای از جانب
آنها نمی بینیم. همین موضوع باعث بیتفاوتی بازار به اخبار مثبت شده است.
با این حال فکر نمیکنید باید در برابر خسارت مردم مسئول هستند و باید
پاسخگو باشند؟
فرهاد دژپسند وزیر امور اقتصادی و دارایی یکی از بهترین وزرای اقتصادی (بعد
از محسن نوربخش) است که من میشناسم. او بیشترین اعتقاد را به بازار سهام و
تاثیر آن در سازندگی اقتصاد کلان دارد و در همین زمینه تلاشهای بسیاری
میکند اما دژپسند یکی از اعضای هیات دولت است و مابقی اعضا آن را یاری نمی
کنند. چه کاری از دست آن بر میآید؟
ما شاهد تلاش های آن بودیم اما از طرفی وزیر صمت بحث قیمت گذاری دستوری را
بیان می کند و با ایجاد اشکالات این چنینی مانع از به ثمر رسیدن اهداف وزیر
امور اقتصادی و دارایی میشود.
همین اتفاق ها درمورد صنعت سیمان نیز دیده شده است که وزیر صمت با گفتوگو
با نمایندگان مجلس تنها ۲۰ درصد قیمت سیمان را افزایش دادند در صورتی که
قیمت تمام شده سیمان ۵۰ درصد افزایش یافته است. در این شرایطی که هر فردی
ساز خود را میزند و انسجام و سازوکار صحیحی وجود ندارد، دژپسند چه کاری از
دستش بر میآید؟
***با تفاسیر گفته شده، معتقدید وزیر اقتصاد که عالیترین رتبه در سیاست گذاری اقتصاد است فاقد اختیارات لازم است؟
بله. چراکه او اختیاری در سازمان حمایت و دیگر نهادهای دخالت کننده ندارد.
***ریزش ۸۰۰ هزار واحدی رقم اندکی نیست. دلایلی که بیان کردید برای
این مقدار ریزش منطقی است؟ آیا دخالتها میتواند خسارتی با چنین حجم
بزرگی را به وجود بیاورد؟
صنایع بالادستی تقریبا ۲۰ درصد بازار را تشکیل میدهد که سهم قابل توجهی در
جهتدهی کلیت بازارسهام دارد. بنابراین تغییراتی که در این حوزه اعمال
میشود، تمام بازار را دستخوش تغییرات میکند.
***اگر وزیر اقتصاد و دیگر مقامات قدرت و توان ساماندهی بازار سهام را نداشتند، چرا وعده دادند؟
اینکه چرا وعده دادند را نمیدانم. من نشنیدهام. بهطور کلی سخنان او مبنی
بر تلاش خود برای بهبود بازار ثانویه بوده است اما مابقی اعضای هیات دولت
با وی همکاری و همراهی نکردند. باید تنبیهی برای مجریان در نظر بگیرند. این
تنبیهات باید از سوی حسن روحانی رئیس جمهور اعلام شود چراکه در
سخنرانیهای خود دستور دادند و گفتند تعلل از هیچ مدیری پذیرفته نیست.
گمان میکنم در یک الی دو هفته اخیر دستاندرکاران تمام تلاششان را کردند. بنابراین در روزهای آینده بازار آرامش نسبی را میگیرد.
البته واقعیت این است که در شرایط سختی هستیم. قیمت دلار و مسکن به مراتب
افزایش داشته است و طبق گفته خودتان برخورد صحیحی با مردم نشد اما فارغ از
این مسائل اکنون بیش از نیمی از سهامها ارزنده هستند و از نظر قیمتی در
جایگاه جذابی قرار دارند. همچنین تولید و فروش بیشتر شرکتهای بورسی نیز
مساعد است. تمام شرایط برای صعود دوباره بازار سهام فراهم است و با همکاری
مسئولان میتوان شاهد رشد دوباره آن باشیم.