به گزارش
سرویس سیاسی پایگاه 598-رضا احمدزاده؛ این روزها جریان منتقد و همچنین جریان اصلاحطلب بریده از روحانی برای فرار از هزینه حمایتهایشان در طول ۸ سال گذشته دو رفتار متفاوت را برای دور کردن خود از کشتی در حال غرق شدن وی شاهد و ناظر هستیم.
جریان منتقد که در طول این سالها با سرکوب شدید رسانهای متهم به تخریب سیاستها و استراتژی نداشته دولت اعتدالیون و حامیان اصلاحطلبش در بزنگاههای مختلف سیاسی خصوصاً در جریان برجام روبرو شده و حتی متهم به دلواپسی و همراهی با اروپا و آمریکا در بی اثر کردن توافقات مفاد برجام شده بود امروز می تواند با گشایش بیشتر فضای سیاسی ناشی از ماههای پایانی دولت روحانی به راه درست خود در نقدهای مقرون به واقعیت خویش افتخار کرده و با پیروزی قاطع در انتخابات مجلس یازدهم منتظر فتح سنگر مهم قوه مجریه و در اندازه کوچکتر آن یعنی شوراهای شهر و روستا به انتظار بنشیند. البته باید توجه داشت که حربه رسانهای انقلابیون و اصولگرایان پیروز قطعا در این ماهها بزرگ کردن بجا و درست موضوعاتی است که جریان اعتدال و اصلاحطلب با سیاستهای خود کشور را به لبه پرتگاه سقوط به دامن اقتصاد و سیاست لیبرالیزم کشاندند و فریادهای انقلابیون درتخریب دستاوردهای ۴ دهه تلاش دلسوزان و نخبگان کشور خصوصا فنآوری هسته ای نیز بجایی نرسید.
جریان حامی روحانی نیز تکلیفشان واضح و مبرا از هر توضیحی است. امروز ایشان تلاش می کنند تا به مصداق مثل معروف «کی بود کی بود من نبودم» در موضع منتقد خود را بنشانند و هیچ صحبتی هم از امکانات مالی و مسئولیت این دوران که تاکنون هم حفظ کرده اند بر زبان نیاورند. اما در این ماههای پایانی یک سئوال ذهنها را به خود مشغول می کند و آن اینکه:
۱- آیا حسن روحانی و دولتش بی تدبیرند یا با تدبیر وضعیت امروز را ساخته و پرداخته اند؟
۲- آیا می توان پذیرفت که وضعیت امروز کشور محصول بیتدبیری و یا نداشتن تدبیر وی و کابینه اش بوده و هست؟! کسی که سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود؟ کسی که در بالاترین مقامات امنیتی حضور داشته است. کسی که محرمانه ترین که نه سری ترین، اخبار کشور را در تمامی ابعاد آن در اختیار داسته است. کسی که قبل از دوران ریاست جمهوریش بعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی طرف مذاکره با غربیها در زمینه موضوعات هسته ای بوده و امضاهایش در ذیل توافقات پاریس، سعد آباد و....ثبت شده است. کسی که بنا به شواهد امر بعنوان نماینده طرف ایران در سال ۶۵ با مک فارلین و تیم رونالد ریگان محرمانه در تهران دیدار کرد و بالاخره کسی که بعنوان دستیار مرحوم هاشمی در امور مرتبط با جنگ شناخته می شد؟
تمام این موارد نشان میدهد که در وضعیت امروز جامعه، حسن روحانی بخوبی به نتایج کارهای خود آگاه است. اشاراتی کلی به برخی موضوعات و معرفی شاخص هایی برای درک درست نگاه ها و استراتژی های حسن روحانی و دولتش می تواند خواننده را به نتیجه مورد ادعا که ذیلا خواهد آمد رهنمون سازد. این شاخص ها هم در چند ساله اخیر دارای مصادیق ملموسی و مشخصی است و هم در ماههای پیش رو می تواند مورد استناد قرار گیرد.
این شاخص ها عبارتند از: اشک و لبخندها/ رافت و خشونت/ همراهی و محکومیت/ استقامت و وادادگی/ سکوت و فریاد/ تبریکها و تسلیت ها/ مستضعفان و مستکبران/ نگاه به شرق(مقاومت) و نگاه به غرب(اروپا و آمریکا)/ عدالت و فاصله طبقاتی در جامعه/ فقر و ثروت و...
اما اینکه این اگاهی بدلیل نبود توان مدیریتی بوده یا نه موضوعی است که بعدها نیاز به تحقیق بیشتر دارد تا خدای ناکرده از حریم حق و عدالت خارج نشده و قضاوت بیجا نکنیم.
بررسی هریک از موارد یادشده نشان میدهد که دولت با یک نارضایتی و یک بیاعتمادی، در بین بدنه اجتماعی روبرو شده است وضعیتی که خود حسن روحانی و تیم سیاسی و اقتصادیاش برای بسترسازی افکار عمومی به آن دست زدهاند.
سوگمندانه آش احساس عمدی بودن رهاشدگی اقتصاد و سیاست خارجی دولت چنان شور شده است که باور بی اطلاع بودن روحانی و یارانش در این وضعیت دهان و مزاج هر خوانندهای را میسوزاند خصوصاً وقتی رها شدن ۷ ساله اقتصاد که به قیمت سقوط اقتصادی معیشت خانوارها انجامیده و حتی با کشاندن سرمایه مردم به بورس و به وجود آوردن تکانههای شدید و ضررهای هنگفت که مقارن با انتخابات آمریکا از یکسو و نمایش تلاش دولت و دولتمردان برای مقابله با تورم افسارگسیخته در این روزها را در پی داشته است آیا نباید قبول کنیم که تمام اینها نوعی بازی سیاسی برای ایجاد نارضایتی عمومی و فشار به نظام و رهبری برای قبول کردن مذاکره مستقیم با آمریکا و دولت به زعم اعتدالیون جدید آمریکا بوده است؟!