ناتوانی انسان در ادراک علل و تحلیل افعال معصومین
یک نکته ای که از همه اینها مهم تراست و اصلاً من همه بحث برای بیان این یک نکته است که بسیار مهم است. بعضی وقتها ما وقتی وارد تحلیل فعل معصوم می شویم غافل هستیم و عقل خودمان را وسط گذاشتیم. بله عقل خیلی چیز خوبی است ولی آنچه که به ما دادند یک شمع از خورشید است خورشیدش را به نبی اکرم دادند. در احوالات مرحوم شیخ انصاری می دیدم یکی از شاگردان ایشان خیلی درس شیخ را می فهمید چون ایشان دو تا درس داشتند یک درس خصوصی داشتند بسیار درس عمیقی بود متوسل شدند به امیرالمومنین التماس کردند حضرت یک بسم الله در گوششان گفتند؛ صبح آمد سر درس شروع کرد سر و صدا کردن، خب به او چیزی داده بودند؛ وقتی می خواست برود مرحوم شیخ دم گوشش گفتند آن که بسم الله را در گوش تو گفته تا ولاالضالین در گوش من خوانده حواست جمع باشد یک قطره بهت دادند سر و صدا نکن تا و لا الضالینش را امیرالمومنین در گوش من گفته است.
این عقلی که خدا به ما داده اصلش را به نبی اکرم داده است یک شعاعی از خورشید نبی اکرم در وجود ما آمده و عقل شده است. با این عقل که نمی شود پیغمبر را ترازو کنی. ترازو عقل نبی اکرم است این که فرمود: «علیٌّ میزانُ ٱلأعْمال»(10) یا اینکه فرمودند: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُ مَا دَارَ»(11) حق بر مدار امیرالمومنین می چرخد. خیلی وقتها ما وقتی می خواهیم تحلیل کنیم عقلمان را می گذاریم وسط می خواهیم ببینم کار امام حسن درست است که صلح کرد یا نه! طیب الله انفساکم این چه امام قبول کردنی است؟! مراقب باشید که این اشتباه اتفاق نیفتد.
بله می شود توجیه کرد کار امام حسن را و عقلانیش کنیم. شما می خواهید کار امام حسن را عقلانی کنید اما این جور نباشد که ما عقلمان را بگذاریم وسط و حول عقل خودمان توجیه کنیم. آن عقلی که آنجا تصمیم گرفته است عقل مشرف به همه عالم است و ما هر چی هم بالا پایین کنیم نمی توانیم افق فعل معصوم را بفهمیم.
یک موقعی مثل فقیه که سیره معصوم را تحلیل می کند، او نمی خواهد علت یابی کند و فعل معصوم را توجیه کند؛ بلکه می خواهد از این سیره وظیفه خودش را بفهمد؛ این عیب ندارد این عین اجتهاد و عین فقاهت است؛ اما این که بنشینم و توجیه کنیم و بعد برسیم به اینکه قیام امام حسین خیلی خوب بود اما صلح امام حسن...!
اینکه می فرماید «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»(12) یعنی اینها محور حق هستند قعود و قیامشان فرع بر امامت است. شما چون امام این کار را می کند کار را حق بدانید دنبال امام حرکت کنید؛ البته اسرار برایتان گشوده می شود. نخواهید بیرون بمانید. اسرار فعل امام را اگر فهمیدیم دنبال امام می رویم و اگر نفهمیدیم نمی رویم.