به گزارش پایگاه 598، اکبر ترکان، مشاور اسبق رئیسجمهوری و عضو شاخص حزب اعتدال و توسعه است؛ وی در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره فاصلهگذاری اصلاحطلبان با دولت روحانی در آستانه انتخابات معتقد است: «اگر کسی از روی زرنگی این کار را میکند و میخواهد بگوید کی بود کی بود من نبودم، اسم این کار فریبکاری است، ما طرفدار دولت روحانی بودیم و از او طرفداری کردیم.» مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
*با توجه به اینکه جریانهای مختلفی در بدنه اصلاحطلبان از مجمع روحانیون تا کارگزاران و اعتدال و توسعه در سال 92 از روحانی حمایت کردند، تحلیل شما از فضای فعلی این جریانات پس از هفت سال کارنامه روحانی چیست و مهمترین مساله گفتمانی اصلاحطلبان را در سال 1400 چه میدانید؟
گفتمان اصلاحطلبان را باید از کسانی بپرسیم که در این مورد صاحبنظر هستند، مثلا از کارگزاران یا طرفداران خاتمی، من نمیدانم که گفتمان آنها آیا گفتمان مشترک است یا هرکدام گفتمانهای خودشان را دارند.
*شما درباره گفتمان جریان خود اعتدال توسعه نظرتان چیست؟
اعتدال و توسعه هنوز به جمعبندی گفتمانی نرسیده است، درحالحاضر تکلیف اصلاحطلبان از نظر شورای نگهبان، معلوم نیست چراکه در انتخابات مجلس سال 98 اصلاحطلبان میگفتند که ما در اکثریت حوزهها، کاندیدا نداشتیم و کاندیداهای ما ردصلاحیت شده است.
تکلیف اصلاحطلبان از نظر شورای نگهبان معلوم نیست
خاطرم هست که آنها اعلام کردند در 160 حوزه ردصلاحیت شدند، بنابراین انتخابات جنبه رقابتی بین گفتمان اصلاحطلبی و اصولگرایی ندارد و از این رو احتمالا دو یا چند اصولگرا با یکدیگر رقابت خواهند کرد. این موضوع این ذهنیت را بهوجود آورده که آیا در انتخابات 1400 فردی از اصلاحطلبان تایید صلاحیت میشود؟ به نظر من تکلیف این موضوع روشن نیست.
*یعنی شما فردی مثل مجید انصاری و امثالهم را که در انتخابات 98 تایید صلاحیت شدند و شاخص جریان اصلاحطلبی بودند، بهعنوان اصلاحطلب بهرسمیت نمیشناسید؟
چرا، ولی در 160 حوزه ردصلاحیت و فقط در بعضی حوزهها تایید صلاحیت صورت گرفت، بنابراین اگر قرار است در انتخابات سال آینده، این افراد ردصلاحیت شوند، طبیعتا رقابت بین اصولگرایان است. اصلاحطلبان سال 92 درمقابل تفکر احمدینژاد از روحانی حمایت کردند.
*پس شما یکی از مهمترین مسائل اصلاحطلبان را ساختار انتخاباتی میدانید، اما سوال بنده مشخصا درباره حمایت اصلاحطلبان در سال 92 از روحانی است که کماکان هم ادامه دارد، چه دلایلی سبب شد بهسمت روحانی بروید؟
بالاخره آن چیزی که تا قبل از روحانی جاری بود، خطمشی احمدینژاد است؛ در مقابل خطمشی احمدینژاد، روشن است که بسیاری از فکرهای سیاسی، طرفدار این بودند که از گفتمان رقیب احمدینژاد دفاع کنند.
شاخصهای جریان احمدینژاد نیز واضح است، ایشان بهجای توسعه شهرسازی معتقد به توسعه خانهسازی بود، یعنی اینکه شهرها بدون اینکه زیرساختهایشان توسعه پیدا کنند و زیربناهایشان درست شوند، در آنها با طرح مسکن مهر خانهسازی شد. بهنظر من مسکن مهر خانهسازی بدون شهرسازی است، بخش دیگر این بود که احمدینژاد، به نظام صنعتی کمتر باور داشت و معتقد به نظام تولید کارگاهی بود. یعنی اینکه واحدهای کوچک اشتغالزا را حمایت میکرد و بهدنبال تولید کارگاهی بود؛ تولید کارگاهی برمبنای تولید واحدهای کوچک زیر 50 نفر است و به تسهیلات آن، «زودبازده اشتغالزا» میگفتند که این تفکر صنعتی دوره احمدینژاد، بر محور تولید کارگاهی درمقابل تولید صنعتی بود.
مسکن مهر نقاط مثبتی هم داشت
تفکر شهرسازی ایشان هم خانهسازی بهجای شهرسازی بود، کمااینکه مسکن مهر اینگونه بود که البته من نقاط مثبتی در مسکن مهر میبینم اما باید شهرسازی مقدم بر خانهسازی میشد که اینطور نبود.
*آیا این نقایص در دولت روحانی برطرف شد؟
این را که چگونه برطرف شد عرض خواهم کرد؛ بخش سوم انتقاد ما به احمدینژاد موضوع یارانه مستقیم بود، درواقع آن چیزی که انتظار میرفت ما انجام دهیم اصلاح الگوی مصرف انرژی بود و قرار بر این بود که قیمت انرژی متعادل شود، نتیجه نهایی این کار منجر به کاهش شدت انرژی نشد، بنابراین هدفمندی یارانهها در حوزه انرژی، منجر به کاهش شدت انرژی و کاهش مصرف انرژی و متعادل شدن آن نشد، بلکه منجر به یارانه نقدی شد.
بنابراین در حوزه شهرسازی، در حوزه نظام صنعتی و در حوزه انرژی ما انتقاداتی داشتیم اما در دولت روحانی، گفتمان شهرسازی بهجای خانهسازی توسط آخوندی مطرح شد ولی آخوندی در اجرا موفقیت نداشت.
قرار بود او به توسعه شهرسازی و نظام شهری بپردازد و ضمنا مسکن مهر را هم تکمیل و رفع نقص کند چراکه مسکن مهر اشکالاتی داشت و من مسکن مهر را رد نمیکنم اما در این زمینه موفقیت آخوندی چشمگیر نبود.
درمورد نظام صنعتی به جای تولید کارگاهی، در دوره نعمتزاده موفقیتهای نسبی به دست آمد، ولی در دوره شریعتمداری و پس سرپرست بعدی وزارتخانه، ما موفقیتی برای اینکه بتوانیم نظام صنعتی را تقویت کنیم نداشتیم. تقویت نظام صنعتی مستلزم این است که انجمنهای صنعتی شکل گرفته و انجمنهای صنعتی در تصمیمات مشارکت کنند و نظام کارمندی تصمیمگیر صنعت نباشد، بلکه نظام حرفهای باید تصمیمگیر صنعت باشد. این موارد هنوز ترمیم نشده است، البته در دوره نعمتزاده تا حدودی ترمیم شد، ولی در دوره شریعتمداری و در دوره بعد آن اینطور نبود، در حال حاضر وزیر جدید را هم نمیتوان قضاوت کرد.
توزیع ارز 4200 تومانی تاریکترین نقطه دولت آقای روحانی است
*وضعیت مدیریت ارز در دوره روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
مدیریت نظام ارزی در دورهای که ارز 4200تومانی را توزیع کردند، تاریکترین نقطه دولت روحانی است چراکه ارز ارزان فروختن، خیانت به تولید داخلی است ومختص زمان فعلی نیز نیست. در ابتدای انقلاب ارز در بازار 11 تومان بود و ما ارز را به قیمت هفت تومان میدادیم، بعد ارز 70 تومان شد و ما همچنان آن را زیر قیمت ارز میدادیم، وقتی ارز 110 تومان شد ما ارز را 70 تومان میدادیم و این روند ادامه داشت تا وقتی که 900تومان بود اما دولت آن را 500تومان میداد، لذا ما همیشه ارزانفروشی ارز داشتهایم. ارزانفروشی ارز در هرحال ضدتولید ملی است و موجب تقویت واردات و شکست تولید داخلی میشود.
18میلیارد دلار ارز 4200 تومانی هنوز تعیینتکلیف نشده است
*در دوره محمد شریعتمداری نیز 18میلیارد دلار ارز 4200 تومانی داده شده که هنوز تعیینتکلیف نشده و نمیدانیم که ارز به چه کسانی داده شده است. هنوز نمیدانیم این ارز که گرفته شده آیا بهجای آن جنس هم وارد شده است یا خیر؟
سوال ما این است که اگر با این نرخ جنس وارد کردند آن را چند فروختند؟ اینها همان رانتهایی است که ثروتهای بادآورده را میآورد. اگر فکر کنیم که یک نفر در آلمان ثروتمند است و احترام دارد، علت احترام به او این است که همه مردم میفهمند ثروت این فرد محصول کار و کوشش و صنعت و فناوری است و کسی فکر نمیکند بلیت این فرد برده و ثروتمند شده است، ولی در کشور ما اگر کسی ثروتمند شد، مردم نمیگویند او بابت لیاقتش ثروتمند شده، میگویند حتما کلاه کسی یا جایی را برداشته و حتما دولتی خریده و آزاد فروخته است و میگویند این جزء درآمد سالم نیست.
ارزانفروشی ارز در همه دورههای گذشته به ما لطمه زده است
صاحب سرمایه در ایران احترام ندارد، چراکه خیلی از کسانی که پولدار هستند از جنس صنعت و تکنولوژی و فناوری نیستند و از جنس کسانی هستند که این دلار 4200 تومانی را خریدهاند و آزاد فروختهاند، بنابراین ارزانفروشی ارز در همه دورههای گذشته به ما لطمه زده است. اگر یک روزی اقتصاد ایران به وضع عادی برگردد، دوباره عدهای دنبال آزادفروشی ارز راه میافتند و ارزانیفروشی ارز بهمعنای بورژوازی تجاری است که ضدبورژوازی صنعتی است.
اگر کسی از روی زرنگی اشکالات دولت روحانی را نپذیرد فریبکار است
*برخی اصلاحطلبان بهنوعی با دولت روحانی فاصلهگذاری میکنند و نمیخواهند هزینه حمایت از او را بپردازند، بهنظر شما مردم چقدر این دور شدن را در آستانه انتخابات میپذیرند و واقعی میدانند؟
اگر کسی از روی زرنگی این کار را میکند و میخواهد بگوید کی بود کی بود من نبودم، اسم این کار فریبکاری است، ما طرفدار دولت روحانی بودیم و طرفداری کردیم و فکر میکنیم که مزایای بسیار بالایی نسبت به دولت احمدینژاد داشته و دارد، اشکالاتش را هم باید سر جای خودش برای اصلاح آن بگوییم، آیا اگر اشکالات گفته نشود آیا اصلاح میشود، لذا باید اشکالات گفته شود تا اصلاح صورت بگیرد.