نوید شاهد، شهید «آیتلله آبدرجگر» در وصیتنامهاش نوشته است: منتظر من نباشید من نرفتم که زنده برگردم. وصیت میکنم که هرگز برای من گریه نکنید. به مادرم بگویید که شما پیش فاطمه دختر پیامبر(ص) سربلند خواهی شد، چون فاطمه شهید داد و شما هم شهید دادی.
مادر! هر موقع به یاد فرزندت میافتی به یاد فرزندانی باش که بدن پاره پاره آنها را مادرشان ندیده که توسط مزدوران چپ و راست در زیر رگبار گلولههای دژخیمان شرق و غرب به شهادت رسیدند. مادرم تو باید مانند کوهی که به افق سر کشیده سربلند باشی... و ای پدر تو را هم نزد علی(ع) سربلند خواهم کرد.
شهید «وکیل حبیبی» خطاب به مادرش مینویسد: من این راه خود این راه اگاهانه انتخاب کردهام. این آرزوی من بود و اما تو آرزو داشتی مرا در لباس دامادی ببینی. حال مطمئن باش که دامادی من الان است. پس هرگز ناراحت مباش و بر مزارم و بر جسدم سرور شادی را سر ده و دانسته باش که در قیامت در مقابل زهرای اطهر (س) رو سپیدخواهی بود. خوشحال باش که در قیامت میهمان فاطمه زهرا(س) و دخترش زینب(س) میباشی پس چه جای ناراحتی دارد و صبور باش تا بدانجا برسی، انشاءالله.
شهید «سیدحداد آبروزن» نیز در نامهاش تاکید میکند: مادرم! اگر شهیـد شـدم برایم گریه نکن و اگر نتوانستی خـودت را کنترل کنی برای امام حسین (ع) گریه کن. برای خواهر شهیدم گریه کن که به صورت مظلومانه رفـت؛ بـرای دیگر شهدای اسلام گریه کن و لباسهای خود را سیاه نکـن. از شما میخواهم اگر شما را اذیت نمودم من را به بزرگـواری خـود ببخشید.
مادرم! سلام شما را به مادرم فاطمه زهرا (س) میرسانـم و از شمـا میخـواهـم کـه در آن محیـط زینبوار باشیـد که همچـون جوانـی مثل علی اکبر و علـی اصغـر را از دسـت داده اسـت. امـا ای برادران بزرگـوارم اگر شهید شدم لباسهایم را به فرزنـدانـم بدهیـد چـون لباس امام زمان (عج) است و باید به دست بچههایم برسد.
شهید «عبدالحمید گلپیچی» خطاب به مادر و خواهرانش مینویسد: اول صحبتم رو به خواهران و مادران عزیز است ای زینبهای زمان فرزندانتان را چنان پرورش دهید که چون زینب دست حسین و حسن را گرفته و به میعادگاه عاشقان خدا میبرد و چنان حرها و بلالها و فاطمهها و ام کلثومها از فرزندانشان بساز که بتوانند یاران خمینی در این مقطع زمانی باشند تا بتوانند پایمال نشدن و راه یافتن خون شهیدان را گواهی دهید و روح انان را شاد گردانید.
ای خواهرانم! چنان جلسات را از خواهران حزب اللهی پر کنید تا بتواند اینان زینبها و فاطمهها و ام کلثومهای زمان خویش باشند و ای مادرانم شمایی که خداوند بهشت را زیر پایتان قرار داده و چنان مادری باشید که با دستان خویش سر بریده فرزندش را به طرف کفار پرت کرده و میگوید من چیزی را که به خدا دادهام پس نخواهم گرفت و با دستان پینه بستهتان که روز قیامت هیچ عذابی گرفتارشان نخواهد شد، فرزندانی را که از خدا گرفتهاید به خودش باز گردانید که «انالله و اناالیه راجعون». ما از اوییم و به پیش او باز میگردیم.
شهید «سید محمد چربکو» به پدر و مادرش توصیه میکند: پس پدرم و مادرم از شهادت من ناراحت نباشید که من این کار را از جدم حسین به ارث بردم و خوشحال هستم فردای قیامت در مقابل فاطمه زهرا(ص) سرفرازم که فرزندش خمینی کبیر را تنها نگذاشتم. مرگ من را درنیافت بلکه من با شهادت خود مرگ را نصیب کردم و به زندگی ابدی که همان آرزوی دیرینه هر انسانی است رسیدم. در شهادت من گریه نکنید که من از علی اکبر امام حسین بهتر نیستم و اگر میخواهید گریه کنید بر مصیبت زهرای اطهر گریه کنید در مصیبت هفتاد و دو یار مظلوم حسین گریه کنید...
شهید «محمود گل محمدی» نیز گفته است: درود بر شما پدرجان که ابراهیمگونه فرزندانتان را به قربانگاه عشق می فرستید. مادرجان زحمت و مغفرت خدا بر شما که فاطمه گونه فرزندانت را برای کربلا اماده می کنی و می فرستی میدانم که ناراحت نیستید؛ فقط خدا و اسلام را در نظر داشته باشید امانتی بود که به صاحب امانت دادید انشاءالله که بپذیرد.