انقلاب فرهنگی بر عهده فضلاء و کسانی است که وظیفه حفظ، ترمیم و بالندگی دين را دارند و از انزوای دين رنج میبرند.
شایسته است که علمای حوزه بهجای نهضت پاسخگویی به شبهات نظری، ابتدا به دنبال پاسخ این شبههها برای خود باشند که؛
-چرا منطق حوزه نتوانسته عينيت بر اساس نیازمندیهای تکاملی جامعه اسلامی را هدایت و کنترل کند؟
- چرا ترويج اسلام را منحصر به ملاحظه پدیده در جنس و فصل میدانند؟
- و چرا در شیوه علمی خودشان تجديد نظر نمیكنند؟
مباحث نظری محض مربوط به آن دسته از معارفی است كه صرفا در حوزه نظری کاربرد دارند و سنخیتی با "مفاهیم اسلام در عمل" ندارند.
اما اگر علماء و دلسوزانِ کارآمدی اسلام، در نحوه نگرش خود تجدید نظر کنند و مشکلات و موانع موجود سر راه حکومت دینی را از لوازم عدم ورود حوزه های علمیه به مباحث عینی بدانند، آنگاه در دلشان وحشت عظیمی پيدا خواهند شد که چرا به تکلیفشان در پاسداری و پیشرفت از مکتب و اسلام ناب محمدی (ص) به درستی عمل نکرده اند.
آنگاه خواهند گفت؛ پس تکلیف ما تولید وطراحی "الگوی برنامه اسلام"، "الگوی مديريت" و "الگوی طبقه بندی علوم"،می باشد که اتفاقا مهمترين راههای مقابلهی دشمن با دینداری و حکومت اسلامی است.
آيا اين تغيير رویه حوزه ها، نتيجه دارد!؟
مسلما اگر این تغییر و تحول در مواجهه حوزه علمیه با مسایل اجتماعی صورت پذیرد اعتبار فرهنگی دستهای از علوم غربی که مانع پیشرفت دین و دینداری است در باور وپذیرفته های ذهنی حوزه و دانشگاه زير سوال خواهد رفت!
آموزش یکی از ارکان اساسی تحول در این زمینه است. تلقی متولیان دینی و حوزه از روشهای تربیت دینی افراد در وضعیت موجود به این ترتیب است که:
۱- استفاده از برهان نظری و دلايل فلسفی
۲- طرح بحث روان شناسی اسلامی با تحليل خوب و بد در اسلام
۳- تبعیت عملی شاگرد از رفتار استاد
اين سه شیوهی تربیتی برای علماء و اساتید حوزه كاملاً آشنا و قابل درک است، منتهی پرورشی كه در این بستر انجام میگیرد در مقیاس فردی است! ولی این روش برای مدیریت اجتماعی و حکومتداری مناسب و جوابگو نیست.
لذا بهجای ایجاد محيط برای تهذیب و پرورش فردی، باید ساختار یا سیستمی ایجاد شود كه برای كل جامعه محيط پرورش و تهذیب را فراهم اورد.
کلنگری و طراحی سیستم ساختیافته بر این مبنا در عمل خُلق و اخلاق را در مقیاس اجتماعی ايجاد کرده و پرورش میدهد.
بعد از گذر از این مرحله است که دلبستگیها و رفتارهای فردی کم رنگ میشود و آنگاه شرایط برای پیدایش دلبستگیها ،بینش ها ودانشهای اجتماعی ايجاد و گسترش مییابد.
آنوقت است که می توان شاهد یک حوزه انقلابی، پاسخگو، کارآمد و پیشرو در تحقق گام دوم انقلاب اسلامی باشیم. انشاالله
۹۹/۷/۶
*حجت الاسلام و المسلمین عبدالعلی رضایی، عضو هیات علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم و عضو شورای تخصصی حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی