به گزارش پایگاه 598، یکی از روشهای دشمنی رسانههای فارسی انگلیسی همچون بیبیسی، منوتو و
اینترنشنال با نظام جمهوری اسلامی، تحریف واقعیت و روایت جعلی تاریخ معاصر
است.
و از آنجا که یکی از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی ایران، مقاومت 8 ساله در
مقابل تجاوز ارتش بعث صدام به خاک وطن است؛ پس این رسانهها سعی وافری برای
خدشه وارد کردن به تاریخ این مقطع غرورآفرین دارند. از جمله اینکه تلاش
میکنند امام خمینی(ره) و رزمندگان اسلام را جنگطلب، قدرتطلب و
شروعکننده جنگ نشان بدهند.
اما آیا ایران شروعکننده جنگ بود؟ استناد رسانههای ملکه انگلیس برای جنگ
طلب بودن نظام جمهوری اسلامی چیست؟ و چه پاسخی برای شبهاتی که در این زمینه
مطرح میکنند، وجود دارد؟ اینها سؤالاتی است که به شکل مختصر در مطلب زیر
به آن پاسخ داده شده است:
شبهه از کجا آغاز شد؟
از روز شروع رسمی تجاوز ارتش بعث عراق به ایران در 31 شهریور 1359 شمسی،
سازمان ملل و شورای امنیت در اولین واکنشها، طرفین درگیر را به خویشتنداری
دعوت کرده و خواستار آتشبس میان ایران و عراق شدند. این موضعگیری در
حالی بود که ارتش بعث روز به روز قسمت بیشتری از خاک ایران را اشغال
میکرد و رزمندگان اسلام با مظلومیت، سعی میکردند از پیشروی بیشتر دشمن
جلوگیری کنند.
اما یک سال و نیم بعد، و پس از فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام، صدام
حسین تکریتی خواستار قرارداد صلح شد. قراردادی که در آن مقصر و شروعکننده
جنگ مشخص نبود و در هیچ بندی از قرارداد، پیشنهادی برای مشخص شدن مقصر جنگ
گنجانده نشده بود.
در صورتی که جمهوری اسلامی ایران به جدّ دنبال محکومیت بینالمللی صدام برای تجاوزگری و اشغالگری بود.
از همین جا بود که تلاش صدام برای مقصر نشان دادن ایران به عنوان آغازگر
جنگ، شروع شد. در واقع صدام برای قانع کردن سازمانهای جهانی و بینالمللی
در مقصر جلوه دادن ایران در شروع جنگ، فقط یک دلیل ارائه میکرد، آنهم
اسارت سرلشگر خلبان شهید «حسین لشگری» چهار روز قبل از شروع رسمی جنگ...
ماجرای اسارت شهید لشگری
۴ روز قبل از شروع جنگ
سرلشگر خلبان حسین لشگری در روز 27 شهریور و چهار روز قبل از حمله گسترده
صدام، به اسارت ارتش بعث درآمد. هواپیمای او مورد هدف پدافند عراق قرار
گرفت و مجبور به ایجکت کردن از هواپیما شد. بعد از آن به اسارت سربازان
ارتش بعث درآمد و از آن تاریخ شکنجههای وحشتناک بعثیون علیه ایشان آغاز
شد. آنها از خلبان لشگری میخواستند اعتراف کند که برای حمله به آسمان عراق
پرواز داشته است.
اما خلبان لشگری با تحمل شکنجههای قرون وسطائی تنها میگفت که برای حفاظت
از خاک وطن در مقابل تجاوز هوایی ارتش عراق پرواز داشته. سربازان آنها او
را در خاک وطن که به اشغال درآمده، اسیر کردهاند و ایران فقط در پی دفاع
از خود در برابر اشغالگران بوده است.
همین پاسخ البته هزینه وحشتناکی برای ایشان رقم زد و باعث طولانی شدن دوران
اسارتشان شد. اسارتی 18 ساله که بالاخره در روز 17 فروردین 1377 تمام شد.
گرچه سرلشگر خلبان حسین لشگری بعد از آزادی، زیاد نتوانست طعم آزادی و
زندگی در کنار همسر و فرزندش را بچشد. و به دلیل عوارض آن شکنجهها و 18
سال اسارت، در سال 1388 به شهادت رسید.
اثبات پاسخ خلبان لشگری با مراجعه به مطبوعات
باید توجه داشت پاسخی که خلبان لشگری به شکنجهگران بعثی میداد و آنها را
به تجاوزگری محکوم میکرد، از طریق مراجعه به مطبوعات سال 1358 به راحتی
قابل اثبات است.
در واقع رویکرد مطبوعات و به ویژه روزنامهها در قضیه حمله ارتش بعث عراق
به ایران را باید از ماهها قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359
مورد بررسی قرار داد. زیرا قبل از حمله رسمی ارتش صدام به ایران، بارها و
بارها مرزهای غربی و جنوبی کشور توسط عراق مورد حمله قرار گرفته و حتی برخی
از نقاط مرزی بمباران شد. این حملات تجاوزکارانه در روزنامههای آن زمان
کشور انعکاس پیدا کرده است.
به طور مثال روزنامه «جمهوری اسلامی» در تاریخ 16 خرداد 1358 در ستون سخن
روز خود درباره تحرکات فتنهانگیزانه رژیم بعث عراق نوشت: «صوت الجماهیر
عراق یک روز از خوزستان به عنوان عربستان یاد میکند و روز دیگر عدهای
مزدور و جاهل که با همکاری عمال رژیم سابق در خوزستان، دست به آتشافروزی
میزنند را هموطن مینامد. دیروز هم رژیم بعثی به مرزهای ایران در منطقه
کردستان تجاوز کرده و عدهای از روستانشینان کُرد هموطن ما را با بمبهای
شوروی به هلاکت رساند...»
و یا روزنامه اطلاعات در خبری به نقل از داریوش فروهر در تاریخ 21 مهر 1358 نوشت:
«عراق بر ضد میهن ما توطئه میکند، پایگاه میسازد و توطئهگران را به سوی
مرز گسیل میدارد.» مدتی بعد هم البته روزنامه اطلاعات در مطلبی با عنوان
«برنامههای دولت عراق برای ایجاد آشوب در ایران» در تاریخ 14 فروردین
1359، به کمک و تجهیز ضد انقلاب توسط حکومت بعث عراق برای ایجاد آشوب در
مناطق مرزی ایران اشاره کرد.
همچنین روزنامه کیهان در تاریخ 13 خرداد 1359 در صفحه اول خود نوشت:
«قصرشیرین زیر آتش مستقیم توپهای عراق» و...
جالب است که خود خلبان شهید لشگری در کتاب خاطراتش به همین موضوع اشاره
کرده و مینویسد: «از فروردین 1358 که سرآغاز تجاوزات مرزی عراق به ایران
است تا 26/6/1359 طبق آمار وزارت امور خارجه ایران، عراق 148 مورد تجاوز
هوایی و 295 مورد تجاوز زمینی و 21 مورد تجاوز دریایی به مرزهای ایران
داشته است.»
وقتی تیر صدام به سنگ خورد!
یکی از بندهای مهم قطعنامه 598، بند ششم آن بود که براساس آن باید کمیته
حقیقت یابی توسط سازمان ملل تشکیل میشد تا متجاوز و شروعکننده جنگ به
وسیله آن مشخص شود.
این بند علیرغم درخواستهای مکرر ایران تا دو سال و نیم بعد، از طرف سازمان ملل پیگیری نشد.
اما دو سال بعد از حمله صدام به کویت و محکومیت جهانی اقدام او، دبیرکل
سازمان ملل متحد به منظور اجرای بندهای ۶ قطعنامه ۵۹۸، در روز ۲۳ مرداد
۱۳۷۰.ش برابر با ۱۴ اوت ۱۹۹۱.م نامهای به کشورهای ایران و عراق نوشت و از
آنها خواست که ادلّه خود را برای معرفی کشور آغازکننده جنگ اعلام کنند.
این درخواست با تمسخر دولت عراق مواجه شد، اما در نهایت این کشور یک پاسخ
غیرحرفهای در چهارم شهریور ۱۳۷۰ به همراه اندکی مدارک به دبیرکل سازمان
ملل ارائه داد.
اما جمهوری اسلامی ایران مدارک مستند و مستدل خود که در حد یک کتاب بود، را
در ۲۴ شهریور ۱۳۷۰ برابر با ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۱میلادی به دبیرکل سازمان ملل
ارائه کرد.
مستندات ایران با تکیه بر ماده ۵۱ منشور ملل متحد (مبنی بر دفاع مشروع) تنظیم شده بود.
دبیرکل سازمان ملل متحد پس از مشاوره با گروهی از کارشناسان خبره و نیز
مطالعه سندهای ایران و عراق، این سندها را در اختیار یک گروه بیطرف قرار
داد. پس از اظهار نظر گروه کارشناسان مستقل، در نهایت در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۰
دبیرکل سازمان ملل نظر خود را مبنی بر اینکه عراق، آغازگر جنگ بوده است،
طی یک گزارش رسمی در ۹ بند به شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد.
به این شکل حدود سه سال و نیم پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در
تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۰ آقای خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل رسما عراق را
به عنوان کشور آغازگر جنگ با ایران معرفی کرد.
قطعا مرور تاریخ درخشان دفاع مقدس به غیر از ترویج تفکر ایثار، ازخودگذشتگی
و سلحشوری و دفاع از حق، اسلام و وطن، مانع از فرصتطلبی دشمنان میشود و
جلوی تحریف تاریخ را از سوی آنان میگیرد.